Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (24 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
zooming
U
بزرگ کردن یک ناحیه از متن یا گرافیک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
zoomed
U
بزرگ کردن یک ناحیه از متن
zooms
U
بزرگ کردن یک ناحیه از متن
zoom
U
بزرگ کردن یک ناحیه از متن
conurbation
U
[ناحیه پر جمعیت پر از شهرک و شهر بزرگ]
blitter
U
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany
U
گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
conceals
U
پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر
conceal
U
پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر
Senneh
U
سنه
[نام قدیم سنندج و از مراکز بزرگ تولید فرش در غرب ایران. گره فارسی به دلیل شباهت زیاد با گره فرش این ناحیه به گره سنه نیز معروف است.]
interactive graphics
U
نگاره سازی فعل و انفعالی گرافیک فعل و انفعالی گرافیک محاورهای
graphs
U
اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
graph
U
اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
territorialization
U
محدود کردن بیک ناحیه
paint
U
رنگ و الگو برای پر کردن ناحیه
paints
U
رنگ و الگو برای پر کردن ناحیه
rashwan medallion
U
ترنج رشوان
[این شهر در استان کردستان قرار داشته و به بافت قالیچه های خورجینی، گلیم و فرش های هندسی با ترنج مخصوص به این ناحیه شهرت دارد. ترنج این فرش ها بصورت لوزی بزرگ به همراه اشکال هندسی می باشد.]
bitblt
U
در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
blit
U
در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
area
U
دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
areas
U
دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
My grandparents are six feet under.
<idiom>
U
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
U
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
patterns
U
محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
pattern
U
محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
museum piece
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
fossil
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
big game
U
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
macropterous
U
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
justification
U
مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
justifications
U
مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
terrtorialize
U
محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
zoom
U
بزرگ کردن
heave
U
بزرگ کردن
magnified
U
بزرگ کردن
zooms
U
بزرگ کردن
heaved
U
بزرگ کردن
distending
U
بزرگ کردن
bring up
<idiom>
U
بزرگ کردن
magnifying
U
بزرگ کردن
magnify
U
بزرگ کردن
magnifies
U
بزرگ کردن
zoomed
U
بزرگ کردن
dilating
U
بزرگ کردن
maximised
U
بزرگ کردن
maximises
U
بزرگ کردن
gross
U
بزرگ کردن
maximising
U
بزرگ کردن
maximize
U
بزرگ کردن
maximized
U
بزرگ کردن
grossed
U
بزرگ کردن
enlarging
U
بزرگ کردن
dilates
U
بزرگ کردن
enlarged
U
بزرگ کردن
enlarges
U
بزرگ کردن
enlarge
U
بزرگ کردن
largen vi
U
بزرگ کردن
largen
U
بزرگ کردن
dilate
U
بزرگ کردن
grosser
U
بزرگ کردن
grossest
U
بزرگ کردن
maximizing
U
بزرگ کردن
aggrandise
U
بزرگ کردن
maximizes
U
بزرگ کردن
aggrandize
U
بزرگ کردن
distend
U
بزرگ کردن
grosses
U
بزرگ کردن
grossing
U
بزرگ کردن
distends
U
بزرگ کردن
graphic
U
گرافیک
graphics, business
U
گرافیک
graphics
U
گرافیک
nurtures
U
غذا بزرگ کردن
aggrantizement
U
عمل بزرگ کردن
nurturing
U
غذا بزرگ کردن
nurtured
U
غذا بزرگ کردن
aggrandizement
U
عمل بزرگ کردن
nurture
U
غذا بزرگ کردن
grandparent
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam
U
مادر بزرگ ننه بزرگ
so large
U
چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparents
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
calligraphic graphics
U
گرافیک خطاطی
management graphics
U
مدیریت گرافیک
road movement graph
U
گرافیک راهپیمایی
analytical graphics
U
گرافیک تحلیلی
passive graphics
U
گرافیک منفعل
color graphics
U
گرافیک رنگی
looms
U
بزرگ جلوه کردن رفعت
loomed
U
بزرگ جلوه کردن رفعت
magnified
U
زیر ذربین بزرگ کردن
looming
U
بزرگ جلوه کردن رفعت
magnifies
U
زیر ذربین بزرگ کردن
zooming
U
بزرگ و کوچک کردن تصویر
loom
U
بزرگ جلوه کردن رفعت
magnify
U
زیر ذربین بزرگ کردن
magnifying
U
زیر ذربین بزرگ کردن
fills
U
اجرا کردن بزرگ شدن
fill
U
اجرا کردن بزرگ شدن
cray
U
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
graph
U
نقشه هندسی گرافیک
extend
U
گرافیک و نشانه ها است
bit mapped graphics
U
گرافیک نگاشت ذره یی
graphs
U
نقشه هندسی گرافیک
extending
U
گرافیک و نشانه ها است
extends
U
گرافیک و نشانه ها است
low res graphics
U
گرافیک با وضوح پایین
turtle graphics
U
گرافیک لاک پشتی
fat bits
U
بزرگ کردن قسمتی از صفحه نمایش
grandmother
U
مثل مادر بزرگ رفتار کردن
hyperbolize
U
بدرجه اغراق امیزی بزرگ کردن
grandmothers
U
مثل مادر بزرگ رفتار کردن
national computer graphics association
U
انجمن ملی گرافیک کامپیوتری
rounding
U
ایجاد دید بهتر در گرافیک
port
U
بزرگ کردن لوله اگزاست سمت چپ قایق
scale
U
کار کردن با حجم کوچک یا بزرگ داده
amplifying
U
بزرگ کردن مفصل کردن
amplify
U
بزرگ کردن مفصل کردن
amplifies
U
بزرگ کردن مفصل کردن
amplified
U
بزرگ کردن مفصل کردن
to give prominence to
U
بزرگ کردن برجسته کردن
prints
U
کیفیت متن یا گرافیک چاپ شده
printed
U
کیفیت متن یا گرافیک چاپ شده
print
U
کیفیت متن یا گرافیک چاپ شده
MCGA
U
استاندارد آداپتور گرافیک رنگی در کامپیوترهای IBM PC
presentation graphics
U
گرافیک برای نمایش اطلاعات تجاری یا داده
cad/cam
U
گرافیک کامپیوتری Aided Computer/AidedDesign anufacturingComputer
ncga
U
Computer National انجمن ملی گرافیک کامپیوتری
Hewlett Packard
U
مجموعه دستورات استاندارد برای شرح گرافیک
lattice
U
خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
lattices
U
خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
target
U
پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند
multicolour
U
استاندارد آداپتور گرافیک رنگی مناسب در کامپیوترهای IBM PC
targeted
U
پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند
sprite
U
شی ای که اطراف صفحه نمایش در گرافیک کامپیوتری حرکت کند
targeting
U
پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند
bit map
U
ناحیهای در کامپیوتر که برای گرافیک نگهداری شده است
colours
U
صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد
targetting
U
پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند
targets
U
پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند
targetted
U
پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند
tone
U
درجه تیرگی و سایه داربودن رنگ در گرافیک کامپیوتری
colour
U
صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد
multimedia
U
ترکیب صوت و گرافیک و ویدیو و متن در برنامه کاربردی
tones
U
درجه تیرگی و سایه داربودن رنگ در گرافیک کامپیوتری
paddle
U
وسیله دستی که نشانه گر یا گرافیک را در بازی کامپیوتر حرکت میدهد
presentation manager
U
واسط کار به گرافیک تامین شده توسط سیستم عامل OS/2
paddles
U
وسیله دستی که نشانه گر یا گرافیک را در بازی کامپیوتر حرکت میدهد
target array
U
نمودار گرافیک نیروها و تاسیسات و وضعیت دشمن در منطقه هدف
paddling
U
وسیله دستی که نشانه گر یا گرافیک را در بازی کامپیوتر حرکت میدهد
paddled
U
وسیله دستی که نشانه گر یا گرافیک را در بازی کامپیوتر حرکت میدهد
ratioing
U
کوچک و بزرگ کردن عکس به مقیاس معین برای استفاده در موزاییکهای عکسی
projection print
U
روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
file
U
به صورت رکوردهای جداگانه که حاوی داده به حروف , ارقام و گرافیک است
swim
U
گرافیک کامپیوتری که به علت واحد نمایش خراب به آرامی حرکت میکند
hercules graphics adapter
U
استاندارد برای آداپتور تک گرافیک با renolation بالا ساخت Hercules Carporation
swims
U
گرافیک کامپیوتری که به علت واحد نمایش خراب به آرامی حرکت میکند
handles
U
نمایش مربعی کوچک که قادر به تغییر شکل پنجره یا شی گرافیک است
filed
U
به صورت رکوردهای جداگانه که حاوی داده به حروف , ارقام و گرافیک است
handle
U
نمایش مربعی کوچک که قادر به تغییر شکل پنجره یا شی گرافیک است
bottoming reamer
U
وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
Quantel
U
شرکت گرافیک کامپیوتری که سیستم گرافیکی Hrrey , Paint box را تولید کردند
desktop
U
در یک GUI فضای کاری که نمایش گرافیک از میز کار واقعی ای با نشانههای تلفن
dejagging
U
نوعی فن گرافیک کامپیوتری برای رسم خطوط صاف کاراکترها و چند ضلعی ها
spline
U
در گرافیک کامپیوتری کثیرالجملهای چند قطعهای با تدوام مرتبه اول بین قطعههای ان
graphic
U
زبان برنامه نویس کامپیوتر با دستورات توکار و مفید حین نمایش گرافیک
language
U
زبان برنامه نویسی کامپیوتر با دستورات تو کار که برای نمایش گرافیک مفید هستند
languages
U
زبان برنامه نویسی کامپیوتر با دستورات تو کار که برای نمایش گرافیک مفید هستند
bells and whistles
U
یک توضیح غیر رسمی ازویژگیهای بیشتر یک سیستم کامپیوتری که شامل گرافیک نمایش رنگی
anti-
U
روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
aliasing
U
روش کاهش اثر لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها. 2-
ward
U
ناحیه
zone
U
ناحیه
range
U
ناحیه
realms
U
ناحیه
shire
U
ناحیه
shires
U
ناحیه
zones
U
ناحیه
region
U
ناحیه
districts
U
ناحیه
district
U
ناحیه
proclimax
U
ناحیه
regions
U
ناحیه
output area
U
ناحیه
realm
U
ناحیه
area
U
ناحیه
ranged
U
ناحیه
reaches
U
ناحیه
partitions
U
ناحیه
partition
U
ناحیه
sector
U
ناحیه
local
<adj.>
U
ناحیه ای
demesne
U
ناحیه
reach
U
ناحیه
sympatric
U
هم ناحیه
situs
U
ناحیه
regional
<adj.>
U
ناحیه ای
sectors
U
ناحیه
ranges
U
ناحیه
reached
U
ناحیه
areas
U
ناحیه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com