English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
vena cava U بزرگ سیاهرگ وریداجوف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vein U سیاهرگ
veins U سیاهرگ
femoral vein U سیاهرگ
phlebolith U سنگ در سیاهرگ
saphena U سیاهرگ سافنا
varicosity U گشاد شدگی سیاهرگ
external saphenous vein U سیاهرگ یا ورید مابض
internal saphenous vein U سیاهرگ یاورید صافن
varix variously U سیاهرگ گشاد شده
portal vein U سیاهرگ باب کبد
intravenous U موجود در سیاهرگ یا ورید داخل وریدی
intravenously U موجود در سیاهرگ یا ورید داخل وریدی
varicosity U جایی که چند سیاهرگ گشاد شده باشند
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
extra U بزرگ
stour U بزرگ
gates U در بزرگ
grave U بزرگ
graves U بزرگ
greatest U بزرگ
extras U بزرگ
grossest U بزرگ
majestic U بزرگ
grossing U بزرگ
grosses U بزرگ
great- U بزرگ
vast U بزرگ
great U بزرگ
grosser U بزرگ
grossed U بزرگ
gross U بزرگ
macrocephalic U بزرگ سر
extra- U بزرگ
gate U در بزرگ
gravest U بزرگ
mightiest U بزرگ
mightier U بزرگ
extensive U بزرگ
king size U بزرگ
bulkier U بزرگ
bulkiest U بزرگ
large sized U بزرگ
eminent U بزرگ
swith U بزرگ
dignified U بزرگ
large sized a U بزرگ
of a large size U بزرگ
adult U بزرگ
mighty U بزرگ
vasty U بزرگ
spankings U بزرگ
spanking U بزرگ
macro U بزرگ
long ton U تن بزرگ
hugeous U بزرگ
bulky U بزرگ
smallest U بزرگ نه
smaller U بزرگ نه
small U بزرگ نه
immane U بزرگ
massive U بزرگ
massively U بزرگ
headman U بزرگ
headmen U بزرگ
adults U بزرگ
bigger U بزرگ
high U بزرگ
highest U بزرگ
highs U بزرگ
major U بزرگ
majored U بزرگ
majoring U بزرگ
egregious U بزرگ
decuman U بزرگ
voluminous U بزرگ
full bottomed U بزرگ
magacephalic U بزرگ سر
big U بزرگ
biggest U بزرگ
paternal grandmother U نه نه بزرگ
propylon U در بزرگ
bandog U سگ بزرگ
majuscular U بزرگ
majuscule U بزرگ
nonus U بزرگ
canis major U سگ بزرگ
walloping U بزرگ
wallopings U بزرگ
large U بزرگ
jumbos U بزرگ
largest U بزرگ
jumbo U بزرگ
doyenne U زن بزرگ
enormous U بزرگ
megapod U بزرگ پا
doyennes U زن بزرگ
larger U بزرگ
considerably large U بس بزرگ
swingeing U بزرگ
canis majoris U سگ بزرگ
megalocephalia U بزرگ سری
lives of great men U مردمان بزرگ
major planets U سیارات بزرگ
large ship U کشتی بزرگ
major epilepsy U صرع بزرگ
amplified U بزرگ شدن
large intestine U روده بزرگ
long boat U کرجی بزرگ
bulk U در حجم بزرگ
store U مغازه بزرگ
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik , U بزرگ دارد
leading nations U ملتهای بزرگ
mandola U ماندولین بزرگ
master mind U فکر بزرگ
macrocephaly U بزرگ سری
largen vi U بزرگ شدن
whackings U خیلی بزرگ
abbot U راهب بزرگ
mandore U ماندولین بزرگ
largen U بزرگ کردن
whacking U خیلی بزرگ
largen U بزرگ شدن
abbots U راهب بزرگ
largen vi U بزرگ کردن
larged sized U اندازه بزرگ
galactic U بی نهایت بزرگ
megalopolis U بزرگ شهر
minster U کلیسای بزرگ
large ship U ناو بزرگ
main U بزرگ تمام
macrocyte U هاگدان بزرگ
dilate U بزرگ کردن
dilates U بزرگ کردن
dilating U بزرگ کردن
enlarged U بزرگ کردن
maximised U بزرگ کردن
maximises U بزرگ کردن
maximising U بزرگ کردن
maximize U بزرگ کردن
enlarges U بزرگ کردن
grandmothers U مادر بزرگ
magnify U بزرگ کردن
macrography U بزرگ نگاری
magnifies U بزرگ کردن
magnifying U بزرگ کردن
magnified U بزرگ کردن
grandmother U مادر بزرگ
enlarging U بزرگ کردن
maximized U بزرگ کردن
billowing U موج بزرگ اب
billows U موج بزرگ اب
bulldog U نوعی سگ بزرگ
bulldogs U نوعی سگ بزرگ
magnifier U بزرگ کننده
magnifier U بزرگ ساز
amplifying U بزرگ شدن
main frame U کامپیوتر بزرگ
amplify U بزرگ شدن
major cycle U بزرگ چرخه
amplifies U بزرگ شدن
billowed U موج بزرگ اب
billow U موج بزرگ اب
maximizes U بزرگ کردن
enlarge U بزرگ کردن
maximizing U بزرگ کردن
swell U بزرگ شدن
swelled U بزرگ شدن
swells U بزرگ شدن
archduchess U دوشس بزرگ
magnifcation U بزرگ سازی
distend U بزرگ کردن
distending U بزرگ کردن
distends U بزرگ کردن
major cycle U چرخه بزرگ
storing U مغازه بزرگ
magnification U بزرگ نمایی
grand duke U دوک بزرگ
grand duchess U دوشس بزرگ
mausoleum U ارامگاه بزرگ
mausoleums U ارامگاه بزرگ
grand conanical U بندادی بزرگ
aggrandise U بزرگ کردن
aggrandise U بزرگ شدن
aggrandize U بزرگ کردن
gor bellied U شکم بزرگ
goodman U بزرگ خانواده
antrum U غار بزرگ
arch enemy U دشمن بزرگ
grand mal U صرع بزرگ
grand mother U مادر بزرگ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com