Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 126 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lion share
U
بزرگترین یا بهترین بخش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
brand leader
U
بهترین علامت تجاری بهترین مارک
eldest
U
بزرگترین
best
U
بزرگترین
supreme
U
بزرگترین
maximus
U
بزرگترین
one's biggest worry
[problem number one]
U
بزرگترین نگرانی
line of most gradient
U
خط بزرگترین شیب
lion's share
U
بزرگترین سهم
He is my eldest son.
U
او بزرگترین پسر من هست.
maximum
U
منتهی درجه بزرگترین
maximum
U
بزرگترین وبالاترین رقم
fall line
U
بزرگترین خط شیب کوه
great circle
U
بزرگترین دایره محیط یک کره
greatest common measure
U
بزرگترین بخش یاب مشترک
infimum
U
بزرگترین کران بالا
[ریاضی]
greatest lower bound
[glb, GLB]
U
بزرگترین کران بالا
[ریاضی]
highs
U
رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
lloyd's
U
بزرگترین شرکت بیمه انگیسی
london in size
U
پس از لندن نیویورک بزرگترین شهراست
princessroyal
U
بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
eagle owl
U
شاه جغد:بزرگترین جغداروپایی
high
U
رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
highest
U
رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
gorillas
U
بزرگترین میمون شبیه انسان
gorilla
U
بزرگترین میمون شبیه انسان
petticoat
U
قسمت خارج از بزرگترین دایره هدف
petticoats
U
قسمت خارج از بزرگترین دایره هدف
longboat
U
بزرگترین قایق داخل کشتی بازرگانی
He is the greatest scientist on earth.
U
بزرگترین دانشمند روی زمین است
America Online
U
بزرگترین تامین کننده سرویس اینترنت در جهان
msb
U
بیت در کلمه که بزرگترین مقدار یا وزن را نشان می ده .
maximum
U
بزرگترین عددی استفاده میشود یا مجاز است
maximum
U
بزرگترین عدد کاربران که سیستم در هر لحظه می پذیر
long boat
U
بزرگترین کرجی که وابسته بکشتی بازرگانی است
maximum
U
بزرگترین حجم داده که هر لحظه ارسال میشود
best
U
بهترین
first class
U
بهترین
prided
U
بهترین
of the first water
U
بهترین
gilt edge
U
بهترین
the best of all
U
بهترین
gilt-edged
U
بهترین
gilt edged
U
بهترین
tiptop
U
بهترین
pride
U
بهترین
foremost
U
بهترین
prides
U
بهترین
priding
U
بهترین
accross the slope system
U
شبکهای زیرزمینی که در ان زهکش ها خط بزرگترین شیب را قطع می کنند
keyth rope system
U
شبکه زیرزمینی که زهکشهاخط بزرگترین شیب را قطع نماید
top-notch
<idiom>
U
عالی ،بهترین
optimum
U
بهترین امکان
best
U
بهترین کار
best
U
به بهترین وجه
In the best possible manner.
U
به بهترین وجه
best efforts
U
بهترین مساعی
quality
U
بهترین کیفیت
qualities
U
بهترین کیفیت
most significant bit
U
بیتی در کلمه که نشان دهنده بزرگترین مقدار یا وزن است .
napping
U
بهترین شرکت کننده
napped
U
بهترین شرکت کننده
naps
U
بهترین شرکت کننده
nap
U
بهترین شرکت کننده
tip top
U
بهترین اعلی درجه
primes
U
کمال بهترین قسمت
primed
U
کمال بهترین قسمت
skimeister
U
بهترین اسکی باز
prime
U
کمال بهترین قسمت
dressed to kill
<idiom>
U
بهترین لباس را پوشیدن
best move
U
بهترین حرکت شطرنج
first-class
U
درخورمردم طبقه یک بهترین
classics
U
مطابق بهترین نمونه
back on one's feet
<idiom>
U
به بهترین سلامتی رسیدن
classic
U
مطابق بهترین نمونه
(live off the) fat of the land
<idiom>
U
بهترین از هرچیز را داشتند
designated tournament
U
مسابقه بهترین بازیگران
second best theory
U
نظریه بهترین دوم
The best advice is, not to give any
<idiom>
U
بهترین اندرز ندادن آن است
dress up
<idiom>
U
بهترین لباس خود را پوشیدن
the best thatone can do
U
بهترین کاری که میتوان کرد
You are counted among my best friends.
U
شما را از بهترین دوستانم می شمارم
History is the best testimony.
U
تاریخ بهترین شاهد است
hit it off with someone
<idiom>
U
بهترین همراه با کسی داشتن
beluga
U
نام بهترین نوع خاویار
honesty is the best policy
U
راستی ودرستی بهترین رویه
best governed country
U
کشوری که بهترین طرزحکومت رادارد
flight
U
بهترین نتیجه دور مقدماتی
addressing
U
بزرگترین محلی که یک برنامه مشخص یا CPU میتواند مستقیما به آن دستیابی داشته باشد
first fit
U
تابع یا الگوریتمی که اولین و بزرگترین بخش از حافظه خالی را انتخاب میکند تا یک صفحه
ground badge
U
علامت بهترین درجه دار یاسرباز
golden shoe
U
بهترین جایزه گلزن فصل اروپا
give someone the benefit of the doubt
<idiom>
U
همیشه بهترین را درمورد کسی فرض کن
make the best of
<idiom>
U
دربدترین شرایط بهترین را انجام دادن
i had best to leaveit
U
بهترین کاران است که ان راول کنیم
Which is the best way to Tehran ?
U
بهترین راه به تهران کدام است ؟
I wish you the best of luck.
U
بهترین موفقیتها رابرایتان آرزومی کنم
optima legum ilerpres est consuetudo
U
عرف و عادت بهترین تفسیرقانونی است
the best game out
U
بهترین بازیکه تاکنون پیداشده است
IBM
U
بزرگترین شرکت کامپیوتری در جهان که اولین سیستم بر پایه PC را روی پردازنده PC ایجاد کرد
heisman trophy
U
جام هایزمن برای بهترین بازیگر دانشگاهی
money player
U
ارائه کننده بهترین بازی درموقعیتهای دشوار
cover search
U
جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
sullivan award
U
جایزه سولیوان برای بهترین ورزشکار اماتور سال
least cost design
U
بهترین روش استفاده از حافظه به کمک فضا یا قط عات
Shoppers were scrambling to get the best bargains.
U
خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
to make the most of
U
به بهترین طرزی بکار بردن استفاده کامل کردن از
association for computing machinery
U
بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
lord chancellor
U
بزرگترین لرد انگلیس که بامورقضایی رسیدگی کرده ومهردارسلطنتی ومشاورمخصوص پادشاه ورئیس مجلس اعیان میباشد
Hunger is the best sauce.
<proverb>
U
گشنگی بهترین خوشمزه کننده غذا است.
[ضرب المثل ]
record prices
U
بهترین نرخ هائی که تاکنون یاد داشت یا ثبت شده
best ball
U
بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
handicaps
U
مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
handicap
U
مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
microprocessor
U
بزرگترین آدرس در ح CPU که مستقیما قابل آدرس دهی است بدون روشهای خاص
microprocessors
U
بزرگترین آدرس در ح CPU که مستقیما قابل آدرس دهی است بدون روشهای خاص
tilt and swivel
U
که روی محوری نصب شده است تا بتواند در بهترین جهت مناسب اپراتور بچرخد
adjudicates
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicated
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicate
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicating
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
decca
U
سیستم تعیین محل دقیق یا بهترین محل برای ایستگاه فرستنده
doll up
U
بهترین لباس خود را پوشیدن خود را اراستن
Memmaker
U
امکان نرم افزاری در برخی گونههای DOS-MS برای تشخیص خودکار تنظیم حافظه کامپیوتر برای تامین بهترین کارایی
microsoft
U
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
goat hair
U
موی بز
[الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com