Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
euclase
U
بریلیوم و الومینیوم برنگ سبز روشن یا ابی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
beryl
U
سیلیکات بریلیوم و الومینیوم رنگ ابی متمایل به سبز
lightsome
U
برنگ روشن
pyrope
U
هر نوع گوهر برنگ قرمز روشن
marble cake
U
کیک کره دار برنگ روشن
silhouette
U
نیمرخ هر چیزی برنگ سیاه یا برنگ یکدست
silhouettes
U
نیمرخ هر چیزی برنگ سیاه یا برنگ یکدست
aluminium
U
فلز الومینیوم الومینیوم بنام اختصاری
aluminum
U
فلز الومینیوم الومینیوم بنام اختصاری
litmus
U
ماده ابی رنگی که ازبعضی گلسنگ ها بدست میایدودر اثر اسید زیاد برنگ قرمزتبدیل میشود وهرگاه قلیا بدان بزنند باز برنگ ابی در میاید
beryllium
U
بریلیوم
beryllium
U
فلز بریلیوم بعلامت Beبرنگ خاکستری فولادی
illumination by diffusion
U
روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
alaminum
U
الومینیوم
aluminium
U
الومینیوم
aluminum alloy
U
الیاژ الومینیوم
aluminous
U
الومینیوم دار
aluminiferous
U
الومینیوم دار
aluminous
U
محتوی الومینیوم
aluminum oxide
U
اکسید الومینیوم
aluminous
U
مربوط به الومینیوم
alumina
U
اکسید الومینیوم
aluminum coat
U
روکش الومینیوم
aluminium foil
U
کاغذ الومینیوم
artificial aging
U
افزایش استحکام الومینیوم
aluminize
U
روکش ساختن از الومینیوم
bauxite
U
هیدروکسید الومینیوم بوکسیت
sapphire
U
سیلیکات الومینیوم و منیزیم
anodization
U
پوشش الومینیوم از اکسیدالومینیوم
sapphires
U
سیلیکات الومینیوم و منیزیم
alumina
U
گل پاک یا اکسید الومینیوم
bloody
U
برنگ خون
brassy
U
برنگ برنج
pinto
U
رنگ برنگ
bronzes
U
برنگ برنز
rosily
U
برنگ قرمز
brassier
U
برنگ برنج
sepal oid
U
برنگ کاسبرگ
bronze
U
برنگ برنز
violaceous
U
برنگ بنفشه
wheaten
U
برنگ گندم
crimson
U
برنگ خون
indigo
U
برنگ نیلی
sanguinity
U
برنگ خون
bloodier
U
برنگ خون
bloodiest
U
برنگ خون
brassiest
U
برنگ برنج
strawy
U
برنگ کاه
bloodred
U
برنگ خون
flashed
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
daylit
U
روز روشن روشن کردن
illuminati
U
روشن ضمیران روشن فکران
daylight
U
روز روشن روشن کردن
turquois
U
فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم
kyanite
U
سیلیکات الومینیوم بفرمول 5SIO2AL
aluminum coating by spraying amalgamate
U
روکش الومینیوم کردن امیختن
turquoise
U
فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم
turquoises
U
فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم
aluminize
U
روکش بااب الومینیوم دادن
alclad
U
نوعی ورقه از الیاژ الومینیوم
alum
U
سولفات مضاعف الومینیوم و پتاسیم
sanguine
U
قرمز برنگ خون
versicolour
U
رنگ برنگ شده
to change colour
U
رنگ برنگ شدن
chromatographic
U
وابسته برنگ نگاری
encrimson
U
برنگ لاکی دراوردن
opalline
U
برنگ عین الشمس
amaranthine
U
برنگ تاج خروسی
cerulean
U
برنگ ابی نیلگون
rubiginous
U
برنگ قرمز اجری
iridescence
U
رنگ برنگ شونده
thallium
U
عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
rubrication
U
نشان گذاری برنگ قرمز
incarnate
U
برنگ گوشتی مجسم کردن
color blind
U
فاقد حساسیت نسبت برنگ
It tends to be blue . It is bluish.
U
بیشتر برنگ آبی می زند
tan
U
برنگ قهوهای وسبزه دراوردن
gummite
U
ئیدرات اورانیم برنگ زردمایل بقرمز
half tone screen
U
صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
bandolite
U
ساختار سبک وزنی از چوب بالسا با روکش الومینیوم
alodine
U
نوعی روکش شیمیایی جهت قطعات الیاژ الومینیوم
gahnite
U
ماده معدنی برنگ سبزتیره بفرمول 4O 2Al Zn
grisaille
U
نقاشی برجسته نماروی شیشه برنگ خاکستری
manila paper
U
یک نوع کاغذ محکم برنگ زرد مایل به قهوهای
alumetize
U
الومینیوم روی فولاد باپیستوله تزریق شده و سپس گداخته می گردد
anodize
U
روش ساخت و عملیات مربوط به الومینیوم و الیاژهای ان توسط اکسیداسیون اندیک
odontolite
U
دندانی که تبدیل به سنگ شده و برنگ فیروزه در امده است
scarlet letter
U
حرف A برنگ سرخ که روی سینه زناکاران نصب میشده
white heat
U
درجه حرارت زیادی که ازسرخی گذشته و برنگ سفید دراید
vignetting
U
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
aluminum pigmented dope
U
لعاب یا پرداخت که داخل ان تکههای کوچک الومینیوم بصورت معلق پراکنده شده است
harmotome
U
سیلیکات ابدار الومینیوم وباریم که بلورهای ان بصورت جفت وصلیبی برنگهای مختلف یافت میشود
aluminum paste
U
تکههای بسیار کوچک الومینیوم که مانع برخورداشعه ماوراء بنفش خورشیدبه سطح جسم میشوند
icebox rivet
U
میخ پرچهای الومینیوم که تاموقع مصرف باید در دمای زیر صفر نگه داشته شوند
nitralloy
U
قطعات نیتریده شده حاوی مقادیر جزئی کربن الومینیوم کرم منیزیوم و احتمالا گوگردو غیره
illuminate
U
چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
flare
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
illuminating
U
چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
illuminates
U
چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
torpex
U
نوعی مواد منفجره که ازمخلوط تی ان تی و سیکلونیت و پودر الومینیوم تشکیل میشود و معمولا در اژدرهای دریایی و مین و بمبهای زیرابی به کار می رود
explained
U
روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explaining
U
روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explains
U
روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explain
U
روشن کردن باتوضیح روشن کردن
platina
U
پلاتین یا طلای سفید طبیعی برنگ طلای سفید
sharp cut
U
روشن
on
U
روشن
on/off
U
روشن
luculent
U
روشن
vivid
U
روشن
litten
U
روشن
in a good light
U
روشن
diaphanous
U
روشن
clear-cut
U
روشن
elucidated
U
روشن
furbisher
U
روشن گر
fogless
U
روشن
eyebright
U
روشن
eidetic
U
روشن
elucidating
U
روشن
elucidates
U
روشن
elucidate
U
روشن
perspicuous
U
روشن
alight
U
روشن
nitid
U
روشن
alighted
U
روشن
alighting
U
روشن
alights
U
روشن
shrill
U
روشن
shriller
U
روشن
shrillest
U
روشن
legible
U
روشن
cloudless
U
روشن
moonlit
U
روشن
clear cut
U
روشن
lucid
U
روشن
expressed
U
روشن
sunniest
U
روشن
clearest
U
روشن
sunny
U
روشن
sunnier
U
روشن
clearer
U
روشن
clean-cut
U
روشن
cleaners
U
روشن
clear
U
روشن
explicit
U
روشن
transparently
U
روشن
brightest
U
روشن
lightest
U
روشن
express
U
روشن
setting up
U
روشن
sets
U
روشن
light
U
روشن
set
U
روشن
lighted
U
روشن
expressing
U
روشن
bright
U
روشن
clean cut
U
روشن
clears
U
روشن
transparent
U
روشن
explicit
<adj.>
U
روشن
brighter
U
روشن
perspicuous
<adj.>
U
روشن
definite
U
روشن
unequivocal
U
روشن
expresses
U
روشن
notable
<adj.>
U
روشن
unequivocally
U
روشن
distinct
<adj.>
U
روشن
illumination
U
روشن سازی
jacinthe
U
نارنجی روشن
illuminations
U
روشن سازی
irradiative
U
روشن سازنده
vividly
U
بطور روشن
picture
U
روشن ساختن
elucidates
U
روشن کردن
elucidated
U
روشن کردن
illuminator
U
روشن کننده
elucidating
U
روشن کردن
clairvoyants
U
روشن بین
keen sighted
U
روشن بین
refreshes
U
روشن کردن
lightish
U
نسبتا روشن
clairvoyant
U
روشن بین
pictured
U
روشن ساختن
twilight
U
تاریک روشن
twilight
U
تاریک و روشن
twilight
U
صبح روشن
lightsome
U
سبک روشن
lucent
U
روشن وشفاف
light and shade
U
سایه روشن
refresh
U
روشن کردن
refreshed
U
روشن کردن
mauve
U
ارغوانی روشن
lumine
U
روشن کردن
brightly
U
بطور روشن
illuminative
U
روشن کننده
haze
U
روشن نبودن مه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com