English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 37 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
entropion U برگشتگی پلک بدرون چشم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
in and in U رو بدرون
inwards or inward U بدرون
turn over U برگشتگی
deviancy U برگشتگی
recreancy U برگشتگی
capsizal U برگشتگی
recurvature U برگشتگی
recvrvature U برگشتگی
retroversion U برگشتگی
retroflexion U برگشتگی
invert U برگشتگی
inverting U برگشتگی
inverts U برگشتگی
retroflection U برگشتگی
deviance U برگشتگی
introvertive U بدرون کشنده
introversive U بدرون کشنده
introversion U بدرون کشیدگی
introversion U توجه بدرون
aduncous U بدرون کج شده
inpour U بدرون ریختن
incurved U بدرون کج شده
aduncate U بدرون کج شدن
adduct U بدرون کشیدن
extroversion U برگشتگی به بیرون
recrudescence U فهور مجدد برگشتگی
reversion U برگشتگی بعقب عود
exstrophy U برگشتگی سوی بیرون
indrawn U جذب شده بدرون محتاط
apostasy U ترک عقیده برگشتگی از دین
inrush U حمله بدرون ازدحام سوی درون
exoterical U خارجی جهری بدرون راه نیافته
invagination U توهم گیرکردگی توی خود برگشتگی
to bow in or out U با تکان سر کسیرا بدرون یابیرون راهنمایی کردن
inturn U بدرون یکجور رقص گذاردن پادرمیان رانهای حریف
delay line storage U یک دستگاه ذخیره که شامل یک خط تاخیری و وسیلهای برای درج مجدد اطلاعات بدرون خط تاخیری میباشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com