Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 115 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
induction
U
برقراری القاء
inductions
U
برقراری القاء
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
installations
U
برقراری
installation
U
برقراری
establishment
U
بنا برقراری
establishments
U
بنا برقراری
enaction
U
برقراری تاسیس
logging in
U
برقراری ارتباط
log on
U
برقراری ارتباط
log in
U
برقراری ارتباط
communication security
U
برقراری تامین مخابراتی
self protection
U
برقراری تامین از خود
canopy release knob
دکمه برقراری سایبان
logging-on
U
برقراری ارتباط
[رایانه شناسی]
pull up
U
اتصال یا برقراری ارتباط با یک سطح ولتاژ
back wardation
U
خسارت دیر کرد در تحویل سهام برقراری مدت برای تسلیم مبیع
logs
U
برقراری ارتباط و شروع به استفاده از وسیله راه دور مثل سرور شبکه
log
U
برقراری ارتباط و شروع به استفاده از وسیله راه دور مثل سرور شبکه
cross talk
U
القاء
inductance
U
القاء
implantation
U
القاء
excitation
U
القاء
defeasance
U
القاء
induction
U
القاء
infusion
U
القاء
infusions
U
القاء
inducing
U
القاء
inductions
U
القاء
induces
U
القاء
induce
U
القاء
induced
U
القاء
induce in
U
القاء کردن در
induced
U
القاء کردن
induce in
U
القاء شدن در
visual induction
U
القاء دیداری
excitant
U
وسیله القاء
inspiration
U
وحی القاء
defeasible
U
قابل القاء
magnetic induction
U
القاء مغناطیسی
inductance
U
ضریب القاء
inducing
U
القاء کردن
self induction
U
خود القاء
non inductive
U
عدم القاء
magnetic retenivity
U
القاء رماننس
suggestion
U
پیشنهاد القاء
intinction
U
ریزش القاء
induces
U
القاء کردن
inductive action
U
اثر القاء
induction method
U
طرز القاء
suggestions
U
پیشنهاد القاء
inductor
U
واسطه القاء
induce
U
القاء کردن
implants
U
القاء کردن
implant
U
القاء کردن
excite
U
القاء کردن
inspires
U
القاء کردن
inspire
U
القاء کردن
inducts
U
القاء کردن
excites
U
القاء کردن
induct
U
القاء کردن
inducting
U
القاء کردن
inducted
U
القاء کردن
autosuggestion
U
القاء بنفس
implanted
U
القاء کردن
implanting
U
القاء کردن
induction in air
U
القاء یا اندوکسیون در هوا
induced voltage
U
ولتاژ القاء شده
induction circuit
U
مدار القاء کننده
instil doubts into one's mind
U
القاء شبهه کردن
light induction
U
القاء تحریک نوری
induced drag
U
پسای القاء شده
induced current
U
جریان القاء شده
infusing
U
القاء کردن بر انگیختن
infuses
U
القاء کردن بر انگیختن
infused
U
القاء کردن بر انگیختن
infuse
U
القاء کردن بر انگیختن
inductance
U
فرفیت القاء مغناطیسی
inducing current
U
جریان القاء شده
induced field
U
میدان القاء شده
illusion of space
U
القاء خاصیت فضایی
induced magnetism
U
مغناطیس القاء شده
induced noise
U
پارازیت القاء شده
induced oscillation
U
نوسان القاء شده
induced radioactivity
U
رادیواکتیویته القاء شده
induced velocity
U
سرعت القاء شده
induced charge
U
بار القاء شده
antenna inductance
U
القاء گری انتن
induced electromotive force
U
نیروی الکتروموتوری القاء شده
induced conductivity
U
قابلیت هدایت القاء شده
induced field current
U
جریان تحریک القاء شده
induced magnetic field
U
میدان مغناطیسی القاء شده
relaxation time
U
فاصله زمانی بین از بین بردن اشفتگی و برقراری حالت تعادل
contention
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
contentions
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
conditional
U
دستور برنامه سازی که جهش به بخشی از برنامه میکند در صورت برقراری شرطی
uberrima fides
U
صفتی است که در بعضی از قراردادها که باعث برقراری انواع خاصی از رابطه بین افراد میشود وجودش از شرایط صحت عقل است
capacitor start induction motor
U
موتور متناوب که رتور ان توسط ولتاژ القاء شده از سیم پیچ میدان تحریک میشود
private
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
dunkrik treaty
U
معاهده منعقده بین انگلستان وفرانسه به سال 7491 که هدف ان تشریک مساعی دودولت در صورت تجاوز یاتهدید به تجاوز از طرف المان و نیز برقراری تماس اقتصادی دایم بود
close in security
U
برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
VL local bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
reestablishment of diplomatic relations
U
برقراری مجدد روابط سیاسی اعاده روابط سیاسی
instilling
U
کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instilled
U
کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instil
U
کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instill
U
کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
induction current
U
جریان القاء شده جریان تحریک
instils
U
کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instills
U
کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
interface
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
lenz' law
U
جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
magnetic flux
U
فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com