English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
french fry U برش سیب زمینی سرخ کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bread and point U سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
french fry U برشهای سیب زمینی رادرروغن سرخ کردن
ground landlord U کسی که زمینی را برای ساختمان کردن اجاره میدهد
mark mark U اعلام رها کردن بمب به هواپیمای بمب افکن از سوی دستگاه کنترل زمینی
potatoes and point U سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
ricer U رنده مخصوص رشته کردن سیب زمینی وخمیر
to mark out a ground U حدود زمینی را تععین کردن یانشان دادن
Other Matches
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
ground liaison U گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
goldie lock U فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
army commander U فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
ground signals U سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
yam U سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
yams U سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
terraneous U زمینی
earth-bound U زمینی
terrestrial U زمینی
sublunary U زمینی
tumbling U زمینی
landed a U زمینی
sub astral U زمینی
terrene U زمینی
predial or prae U زمینی
sublunar U زمینی
subaerial U رو زمینی
earthly U زمینی
territorial U زمینی
tellurian U زمینی
agrarian U زمینی
standard lamps [British] U آباژورهای زمینی
standard lamp [British] U آباژور زمینی
praties U سیب زمینی
land force n U نیروی زمینی
tater U سیب زمینی
earthy U زمینی دنیوی
ground fire U تیر زمینی
armies U نیرو زمینی
antenna ground U انتن زمینی
ground force U نیروی زمینی
land combat U نبرد زمینی
army U نیرو زمینی
terrestrial U وضعیت زمینی
infernal regions U دیارزیر زمینی
ground forces U نیروی زمینی
floor lamps [American] U آباژورهای زمینی
perigee U حضیض زمینی
murphy U سیب زمینی
bonus pass U پاس زمینی
peanut U بادام زمینی
potato U سیب زمینی
ground control U کنترل زمینی
potatoes U سیب زمینی
gullies U دالان زمینی
gulleys U دالان زمینی
army forces U نیروهای زمینی
army general staff U ستادنیروی زمینی
hypogean U زیر زمینی
groundnut U بادام زمینی
groundnuts U بادام زمینی
ground circuit U مدار زمینی
monkey nut U بادام زمینی
graze burst U ترکش زمینی
peanut U پسته زمینی
peanuts U بادام زمینی
peanuts U پسته زمینی
land forces U نیروی زمینی
floor lamp [American] U آباژور زمینی
land mine U مین زمینی
earth antenna U انتن زمینی
land tail U بنه زمینی
ground antenna U انتن زمینی
apogee U اوج زمینی
landmines U مین زمینی
landmine U مین زمینی
floor lamp U اباژور زمینی
army attache U وابسته زمینی
gully U دالان زمینی
mail gram U پست زمینی
ground forces U نیروهای زمینی
ground speed U سرعت زمینی
ground position U موقعیت زمینی
tellurian matter U ماده زمینی
terraqueous U زمینی ودریایی
earth nut U بادام زمینی
ground position U ایستگاه زمینی
subterraneous U زیر زمینی
ground observer U دیدبان زمینی
hypogeal U زیر زمینی
suberranean U زیر زمینی
terrain corridor U دالان زمینی
ground waves U امواج زمینی
ground surveillance U مراقبت زمینی
ground return U برگشت زمینی
ground return U بازتاب زمینی
overland mail U پست زمینی
ground wave U موج زمینی
hypogeous U زیر زمینی
terrestrial refraction U شکست زمینی
ground nut U بادام زمینی
ground surveillance U تجسس زمینی
terrestrial radiation U تابشهای زمینی
terrain return U اکوی زمینی
ground liaison U رابط زمینی
ground observation U دیدبانی زمینی
groundling U گیاه زمینی
ground track U مسیر زمینی
secretary of the army U وزیر نیروی زمینی
army aviator U خلبان نیروی زمینی
ground survey U نقشه برداری زمینی
field survey U نقشه برداری زمینی
hotpots U آبگوشت سیب زمینی
table water U سفره اب زیر زمینی
surface mission U ماموریت دفاع زمینی
army post office U پستخانه نیروی زمینی
army artillery U توپخانه نیروی زمینی
ground loom U دار زمینی [قالی]
latitude band U نوار عرضی زمینی
ground visibility U میزان دید زمینی
gnome U جنی زیر زمینی
gnomes U جنی زیر زمینی
potato U انواع سیب زمینی
landmark U علامت مشخصه زمینی
landmarks U علامت مشخصه زمینی
tellurous U دارای تلوریوم زمینی
hotpot U آبگوشت سیب زمینی
army reserve U احتیاط نیروی زمینی
army staff U ستاد نیروی زمینی
grounded primary U مدار ورودی زمینی
department of the army U وزارت نیروی زمینی
asphaltum U قیر زمینی اسفالت
groundwater U ابهای زیر زمینی
rhizmatous U مانندساقه زیر زمینی
army base U پایگاه نیروی زمینی
potatoes U انواع سیب زمینی
army base U پادگان نیروی زمینی
task group U گروه ماموریت زمینی
army corps U سپاههای نیروی زمینی
army depot U امادگاه نیروی زمینی
extraterrestrial radiation U تابشهای ماوراء زمینی
mashed potatoes U پوره سیب زمینی
telluric U دارای تلوریوم زمینی
peanut butter U خمیر بادام زمینی
groundwave U موجهای رادیویی زمینی
pignut U یکنوع بادام زمینی
subterranean roots U ریشههای زیر زمینی
subway U ترن زیر زمینی
surveyed U نقشه برداری زمینی
survey U نقشه برداری زمینی
undercroft U اتاق زیر زمینی
sweet potatoes U سیب زمینی شیرین
crisps U سیب زمینی برشته
rootstock U ساقه زیر زمینی
geocentric latitude U عرض جغرافیایی زمینی
ground power unit U واحد قدرت زمینی
army U ارتش نیروی زمینی
subways U راه زیر زمینی
cadastral survey U نقشه برداری زمینی
subways U ترن زیر زمینی
sweet potato U سیب زمینی شیرین
floor exercise U حرکات زمینی ژیمناستیک
geomorphic U شبیه بزمین زمینی
armies U ارتش نیروی زمینی
potato salad U سالاد سیب زمینی
terrestrial U زمینی مربوط به زمین
crispest U سیب زمینی برشته
tumblers U ژیمناست زمینی کار
dower U سوراخ زیر زمینی
tumbler U ژیمناست زمینی کار
land tail U باقیمانده زمینی یکان
jerusalem a U سیب زمینی ترشی
crisp U سیب زمینی برشته
land carriage U بار کشی زمینی
subway U راه زیر زمینی
kidney potato U سیب زمینی سرخ
chipmunk U موش خرمای زمینی
chipmunks U موش خرمای زمینی
surveys U نقشه برداری زمینی
crisper U سیب زمینی برشته
army program memorandum U لایحه برنامههای نیروی زمینی
army service area U منطقه سرویس نیروی زمینی
ground alert U اماده باش زمینی هواپیماها
chip U سیب زمینی سرخ کرده
overland U در روی زمین از راه زمینی
air ground liaison code U کدهای ارتباطی زمینی وهوایی
chips U سیب زمینی سرخ کرده
air ground operations U عملیات مشترک زمینی وهوایی
army reserve U قسمت احتیاط نیروی زمینی
underground U راه اهن زیر زمینی
French fries U سیب زمینی سرخ کرده
assistant secretary of the army U معاون وزیر نیروی زمینی
potato planter U الت سیب زمینی کاری
army training program U برنامه اموزش نیروی زمینی
army post office U شعبه پستی نیروی زمینی
army material command U فرماندهی اماد نیروی زمینی
shepherd's pies U بریانی گوشت و سیب زمینی
ground control U دستگاه کنترل کننده زمینی
shepherd's pie U بریانی گوشت و سیب زمینی
theater army U نیروی زمینی صحنه عملیات
eyes U دکمه یا گره سیب زمینی
army assault team U تیم هجومی نیروی زمینی
land service U خدمت نظام در نیروی زمینی
spud U سیب زمینی بابیل کندن
surface line U خط تلگراف یا تلفن روی زمینی
army aviation U هواپیمای نیروی زمینی هوانیروز
spuds U سیب زمینی بابیل کندن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com