Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (39 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
memorialize
U
برسم یادگار نگاه داشتن یاداوری کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
celebrating
U
نگاه داشتن تقدیس کردن
celebrates
U
نگاه داشتن تقدیس کردن
celebrate
U
نگاه داشتن تقدیس کردن
retains
U
ابقاء کردن نگاه داشتن
retaining
U
ابقاء کردن نگاه داشتن
retained
U
ابقاء کردن نگاه داشتن
retain
U
ابقاء کردن نگاه داشتن
filed
U
در بایگانی نگاه داشتن ضبط کردن
file
U
در بایگانی نگاه داشتن ضبط کردن
to shut in
U
تو نگاه داشتن از خروج جلوگیری کردن
to keep up
U
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to save ones face
U
ابروی خودراحفظ کردن صورت خودرابسیلی سرخ نگاه داشتن
c clamp
U
گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
intubation
U
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
to give support to
U
نگاه داشتن
refraining
U
نگاه داشتن
refrained
U
نگاه داشتن
to lock out
U
نگاه داشتن
refrains
U
نگاه داشتن
to lay fast
U
نگاه داشتن
stopped
U
نگاه داشتن
stopping
U
نگاه داشتن
keep
U
نگاه داشتن
to put to a pause
U
نگاه داشتن
keeps
U
نگاه داشتن
refrain
U
نگاه داشتن
stop
U
نگاه داشتن
tackling
U
نگاه داشتن
tackles
U
نگاه داشتن
to hang up
U
نگاه داشتن
tackled
U
نگاه داشتن
to keep any one waiting
U
نگاه داشتن
to stop
[doing something]
U
نگاه داشتن
to keep in
U
نگاه داشتن
preservatize
U
نگاه داشتن
tackle
U
نگاه داشتن
stops
U
نگاه داشتن
stayed
U
نگاه داشتن
holds
U
نگاه داشتن
hold
U
نگاه داشتن
stay
U
نگاه داشتن
retaining
U
نگاه داشتن
retains
U
نگاه داشتن
retained
U
نگاه داشتن
retain
U
نگاه داشتن
inshrine
U
با حرمت نگاه داشتن
wedges
U
باگوه نگاه داشتن
to keep at bay
U
معطل نگاه داشتن
shroud
U
در زیرحجاب نگاه داشتن
to keep on
U
روشن نگاه داشتن
to keep away
U
دور نگاه داشتن
shrouded
U
در زیرحجاب نگاه داشتن
to keep on file
U
درپرونده نگاه داشتن
on ice
<idiom>
U
دور نگاه داشتن
stunting
U
کوتاه نگاه داشتن
to hush up
U
ساکت نگاه داشتن
wedging
U
باگوه نگاه داشتن
hold down
U
مطیع نگاه داشتن
to behave oneself
U
ادب نگاه داشتن
stunts
U
کوتاه نگاه داشتن
to keep on
U
پیوسته نگاه داشتن
stunt
U
کوتاه نگاه داشتن
enwomb
U
در رحم نگاه داشتن
impark
U
در محوطه نگاه داشتن
to keep down
U
پایین نگاه داشتن
wedge
U
باگوه نگاه داشتن
wedged
U
باگوه نگاه داشتن
to hold in trust
U
بطورامانت نگاه داشتن
keep under one's hat
<idiom>
U
پنهان نگاه داشتن
to keep in
U
روشن نگاه داشتن
commemorate
U
بیادگار نگاه داشتن
hide
U
مخفی نگاه داشتن
hides
U
مخفی نگاه داشتن
freezes
U
ثابت نگاه داشتن
commemorates
U
بیادگار نگاه داشتن
to keep the pot boiling
U
کارهارادرجریان نگاه داشتن
to lay up in a napkin
U
بی مصرف نگاه داشتن
to pick up oneself
U
خودرا نگاه داشتن
commemorated
U
بیادگار نگاه داشتن
freeze
U
ثابت نگاه داشتن
commemorating
U
بیادگار نگاه داشتن
keep on
U
بازهم نگاه داشتن
inurn
U
در فرف نگاه داشتن
journalize
U
دفترروزانه نگاه داشتن
to rein up
U
جلو اسب را نگاه داشتن
smothered
U
در دل نگاه داشتن خفه شدن
Keep somebody at bay
<idiom>
U
[کسی را دور نگاه داشتن]
keep something at bay
<idiom>
U
[چیزی را دور نگاه داشتن]
commemorates
U
نگاه داشتن جشن گرفتن
saves
U
رهایی بخشیدن نگاه داشتن
hold over
U
برای اینده نگاه داشتن
commemorating
U
نگاه داشتن جشن گرفتن
save
U
رهایی بخشیدن نگاه داشتن
smothering
U
در دل نگاه داشتن خفه شدن
smothers
U
در دل نگاه داشتن خفه شدن
spare
U
درذخیره نگاه داشتن مضایقه
spared
U
درذخیره نگاه داشتن مضایقه
to observe the proprieties
U
اداب معاشرت را نگاه داشتن
pawl
U
باگیره یاعایق نگاه داشتن
spare
U
برای یدکی نگاه داشتن
to time a race
U
وقت مسابقهای را نگاه داشتن
spared
U
برای یدکی نگاه داشتن
commemorated
U
نگاه داشتن جشن گرفتن
smother
U
در دل نگاه داشتن خفه شدن
saved
U
رهایی بخشیدن نگاه داشتن
commemorate
U
نگاه داشتن جشن گرفتن
fish globe
U
شیشه گردبرای نگاه داشتن ماهی
enchain
U
در زنجیر نهادن محکم نگاه داشتن
cellarage
U
حق انبارداری برای نگاه داشتن چیزی
to p a vehicle or horse
U
جلو گردونه یا اسبی را نگاه داشتن
exclude
U
راه ندادن به بیرون نگاه داشتن از
excludes
U
راه ندادن به بیرون نگاه داشتن از
to keep on
U
در نیاوردن
[نگاه داشتن]
[جامه یا کلاه]
keek
U
باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
pinfold
U
جانوران ولگرد درتوقیف گاه نگاه داشتن
to trainb arms
U
تفنگ رابایک دست وتقریباموازی بازمین نگاه داشتن
reminder
U
یاداوری کننده یاداوری
reminders
U
یاداوری کننده یاداوری
clipboards
U
تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
outrigger
U
چوبهای دراز طرفین قایق برای نگاه داشتن تورماهیگیری
clipboard
U
تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
laniard
U
طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
reminiscing
U
یاداوری کردن
reminisces
U
یاداوری کردن
reminisced
U
یاداوری کردن
to put in remembrance
U
یاداوری کردن
reminisce
U
یاداوری کردن
remind
U
یاداوری کردن
reminded
U
یاداوری کردن
reminding
U
یاداوری کردن
reminds
U
یاداوری کردن
planch
U
صفحهای از گل نسوزکه برای نگاه داشتن چیزی که دراتش گذاشته اندبکارمیرود
to hold any one to ransom
U
کسیرا در توقیف نگاه داشتن تااینکه با دادن فدیه اورا ازادکنند
to stop somebody or something
U
کسی را یا چیزی را نگاه داشتن
[متوقف کردن]
[مانع کسی یا چیزی شدن]
[جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
guarding
U
حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guard
U
حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guards
U
حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
to keep time
U
موزون خواندن یارقصیدن یاساز زدن یاراه رفتن وفاصله ضربی نگاه داشتن
as a present
U
برسم پیشکشی
minds
U
فکر چیزی را کردن یاداوری کردن
minding
U
فکر چیزی را کردن یاداوری کردن
mind
U
فکر چیزی را کردن یاداوری کردن
variable ratio
U
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
memorial
U
یادگار
fetish
U
یادگار
memorials
U
یادگار
fetishes
U
یادگار
souvenir
U
یادگار
souvenirs
U
یادگار
intubate
U
لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
token
U
یادگار یادبود
tokens
U
یادگار یادبود
fetishism
U
یادگار پرستی
relics
U
عتیقه یادگار
relic
U
عتیقه یادگار
fetishistic
U
یادگار پرستانه
longed
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
memories
U
یادگار یاد بود
evocation
U
احالهء پرونده یادگار
memory
U
یادگار یاد بود
evocations
U
احالهء پرونده یادگار
gloat
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloats
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
for keeps
U
برای نگهداری همیشگی بعنوان یادگار
look at me
U
بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
recollection
U
یاداوری
remembrance
U
یاداوری
annotation
U
یاداوری
remembering
U
یاداوری
annotations
U
یاداوری
recollections
U
یاداوری
recalls
U
یاداوری
recalled
U
یاداوری
recall
U
یاداوری
anamnesis
U
یاداوری
commemorating
U
مجلس یاداوری
commemorates
U
مجلس یاداوری
commemorator
U
یاداوری کننده
remembrancer
U
یاداوری کننده
recall test
U
ازمون یاداوری
commemorated
U
مجلس یاداوری
unaided recall
U
یاداوری خودبخودی
free recall
U
یاداوری ازاد
commemorate
U
مجلس یاداوری
recollective raculty
U
قوه یاداوری
to plagiarize
U
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
to copy
U
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
to crib
U
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
reminiscence
U
یاد بود یاداوری
pseudomnesia
U
یاداوری کاذب مرضی
reminiscences
U
یاد بود یاداوری
refersher course
U
دوره یاداوری مطالب
story recall test
U
ازمون یاداوری داستان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com