English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
slavery U برده داری
slaveholding U برده داری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
liberty party U حزب مخالف سیستم برده داری که در سال 0481 در ایالات متحده امریکاتشکیل شد
Other Matches
dude ranch U گله داری واسب سواری وحشم داری
statecraft U کشور داری ملک داری
You deserve it. U حق داری ( استحقاق آنرا داری )
collapse capitalism U فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
marxist economics U نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
bondman U برده
wrapt U برده
serf U برده
serfs U برده
villains U برده
male salve U برده
villain U برده
slaving U برده
slaved U برده
slave U برده
bondservant U برده
bondsman U برده
slaves U برده
enslaved U برده کردن
slave merchant U برده فروش
slave trade U برده فروشی
abrogates U از میان برده
abrogate U از میان برده
master slave U ارباب و برده
slaveholder U برده دار
enslaves U برده کردن
enslaving U برده کردن
slaveholder U صاحب برده
overwrought U کار برده
slaveholding U مالکیت برده
slave computer U کامپیوتر برده
mameluke U برده بنده
above U نام برده
slaver U تاجر برده
manumission U ازادی برده
enslave U برده کردن
allottee U سهم برده
named U نام برده
conspicuious consumption U بکار برده شد
dealing in slaves U برده فروشی
slaver U برده فروش
escaped slave U برده فراری
capitalism U کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
above named U نام برده شده
setting free U ازاد کردن برده
manumission U ازاد کردن برده
master slave system U سیستم ارباب و برده
rapt U برده شده مجذوب
named here under U نام برده درزیر
echeloned displacement U تغییرموضع رده برده
emancipation U ازاد کردن برده
slave mode U حالت پیرو یا برده
proslavery U طرفداری از برده فروشی
bond servant U برده بدون مزدواجرت
To emancipate a slave. U برده ای را آزاد کردن
prize poem U شعری که جایزه برده است
lastmentioned U اخر از همه نام برده
echeloned displacement U تغییر مکان رده برده
This letter has been tampered with . U در این نامه دست برده شده
holandric U منحصرا از طرف پدر ارث برده
truck trailer U ارابه بی موتوری که توسط کامیون برده شود
love set U بازنده محض بدون حتی یک گیم برده
My legs fell asleep [are numb] . U ساق پاهایم خوابشان برده [سر شده اند] .
he took her in to dinner U انزن را بسفره خانه برده پهلویش نشست
His name is never mentioned anywhere . U اسمی ازاو درجایی برده نمی شود
paroli U دوبرابر داو بوسیله افزودن پول برده بدان
photoresist U فرایند بکار برده شده در تولیددستگاههای نیمه هادی
latifundium U ملک کشاورزی باوسایل اولیه که برده ها در ان کارمیکرده اند
hologynic U منحصرا از مادر ارث برده بصورت صفت مغلوب
slave drivers U نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
in tow <idiom> U برده شدن ازجایی به جای دیگر ،همراهی با کسی
slave driver U نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
aposteriori U از معلول بعلت رسیده از مخلوق بخالق پی برده استنتاجی
primary products U محصولاتی که به عنوان مواد اولیه بکار برده میشود
direct materials costs U هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
roman a clef U داستان واقعی که نام شخصیتهای ان بطور ناشناس برده شده
built up frog U قطعهای شبیه به قلب که برای ریلها به کار برده میشود
prize U کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prized U کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prizing U کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
telescopic chimney U دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
dense binary code U کدی که تمام حالتهای ممکن الگوی دودوئی در ان بکار برده میشود
bar winding U میله هایی که به عنوان سیم پیچی در رتور به کار برده میشود
prizes U کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
blind man's buff U از من داری
grittiness U شن داری
bigamy U دو زن داری
wet storage U تر داری
tensility U کش داری
newton raphson U اصطلاحی که به یک رویه محاورهای بکار برده شده درحل معادلات اطلاق میشود
bed plate U پایه یا شاسی فولادی پیش ساخته که به عنوان فونداسیون به کار برده میشود
reentrant U روالی که میتواند توسط چندین برنامه مستقل بطورهمزمان بکار برده شوددرون رو
beansprout U جوانهی سویا و یا لوبیای مانگ که در سالاد و خوراکهای چینی به کار برده میشود
beansprouts U جوانهی سویا و یا لوبیای مانگ که در سالاد و خوراکهای چینی به کار برده میشود
leviathans U جانور بزرگ دریایی که درکتاب عهد عتیق نام برده شده نهنگ
leviathan U جانور بزرگ دریایی که درکتاب عهد عتیق نام برده شده نهنگ
continenece U خود داری
creaminess U خامه داری
pernoctation U شب زنده داری
conchiferous U داری صدف
patchiness U وصله داری
notbility U خانه داری
bulkiness U تنه داری
bulkiness U جثه داری
cellarge U حق انبار داری
treasury general U خرانه داری کل
vigil U شب زنده داری
trusteeship U امانت داری
non commital U خود داری
trusteedhip U امانت داری
tresury general U خزانه داری کل
treasurership U خزانه داری
house work U خانه داری
household art U هنرخانه داری
incumbency U عهده داری
viscosity U شیره داری
stigmatism U خال داری
dry storage U خشک داری
retenv U خود داری
rhythmicity U نواخت داری
self restraint U خود داری
lucubration U شب زنده داری
serrulation U دندانه داری
spinosity U سیخ داری
fisk U خزانه داری
charge U عهده داری
capitalism U سرمایه داری
night waking U شب زنده داری
wakefulness U شب زنده داری
tenure U اجاره داری
leasehold U اجاره داری
vigils U شب زنده داری
wake U شب زنده داری
waked U شب زنده داری
wakes U شب زنده داری
treasury U خزانه داری
thrift U خانه داری
quartermaster U سررشته داری
charges U عهده داری
tenancies U اجاره داری
tenancy U اجاره داری
refusal U خود داری رد
refusals U خود داری رد
fasting U روزه داری
housekeeping U خانه داری
vigilance U شب زنده داری
farming U مزرعه داری
sang froid U خود داری
sang-froid U خود داری
communism U مردم داری
altruism U همگونه داری
bursaries U خزانه داری
bursary U خزانه داری
Exchequer U خزانه داری
quartermasters U سررشته داری
blind mans buff U ازمن داری
angulation U زاویه داری
bank protection U ساحل داری
bean caper U پیرسن داری
angularity U زاویه داری
abstinence;or abstinency U خود داری
angularity U گوشه داری
menage U خانه داری
leasing U اجاره داری
anti capitalist U ضد سرمایه داری
fet U Transistor Effect Field نیمه هادی که به عنوان یک عنصر حافظه بکار برده میشود
run the show U اختیار داری کردن
baby-sits U بچه داری کردن
refrains U خود داری کردن
precapitalism U ماقبل سرمایه داری
baby-sitting U بچه داری کردن
baby sit U بچه داری کردن
angularity U زاویه داری لاغری
procurator general U کفیل خزانه داری
bourgeoisie U سرمایه داری بورژوازی
spatiality U فضا داری فضائیت
black capitalism U سرمایه داری سیاه
chamberlainship U پرده داری گنجوری
refrainment U خود داری اجتناب
capitalism U رژیم سرمایه داری
attorn U اجاره داری کردن
capitalistic U منسوب به سرمایه داری
Chancellor of the Exchequer U وزیر خزانه داری
Chancellors of the Exchequer U وزیر خزانه داری
continence U خویشتن داری پرهیزگاری
baby-sit U بچه داری کردن
to govern one's passions U خود داری کردن
home economics U اقتصاد خانه داری
To keep late nights [hours] شب زنده داری کردن
What do you feel like having today? U امروز تو به چه اشتها داری؟
How old are you?Whats your age? U چند سال داری ؟
capitalist countries U کشورهای سرمایه داری
to possess oneself U خود داری کردن
to keep house U خانه داری کردن
to keep shop U دکان داری کردن
to rule the roast U اختیار داری کردن
baby-sat U بچه داری کردن
keeps U حفافت امانت داری
keep U حفافت امانت داری
refraining U خود داری کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com