English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
relaying U برداشتن و دوباره جاگذاری سنگفرشهابرای تعمیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
interleave U جاگذاری
deadline U منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
deadlines U منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
utilities'man U متخصص تعمیر دستگاههای حرارتی و برقی تعمیر کارتاسیسات
interleave factor U عامل جاگذاری
interleave memory U حافظه جاگذاری
sector interleave factor U عامل جاگذاری قطاع
transcribes U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribe U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribed U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
disrepair U احتیاج به تعمیر نیازمند تعمیر
brinelling U دندانه ها و برجستگیهایی که در سطوح یاتاقانها معمولابراثر بار استاتیک زیاد یااعمال نیرو هنگام جاگذاری وبرداشتن بوجود می اید
revive U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate U دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
unregenerated U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerate U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship U دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regain U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
loops U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
reopening U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
redintegrate U دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
repaired U تعمیر
maintenance U تعمیر
spot repair U تعمیر در جا
service U تعمیر
mending U تعمیر
serviced U تعمیر
repairs U تعمیر
repair U تعمیر
instauration U تعمیر
face lifting U تعمیر
repairing U تعمیر
upkeep U تعمیر
remaking U تعمیر
renovation U تعمیر
reconditioning U تعمیر مجدد
rehashes U تعمیر کردن
field service U تعمیر در محل
to do up U تعمیر رکدن
refit U تعمیر کردن
rehashed U تعمیر کردن
to patch up U تعمیر کردن
rehash U تعمیر کردن
over haul U تعمیر اساسی
restoring U تعمیر کردن
restores U تعمیر کردن
restored U تعمیر کردن
restore U تعمیر کردن
reparation U تعمیر عوض
spot repair U تعمیر در محل
fix U تعمیر کردن
serviceability U قابلیت تعمیر
serviceability U تعمیر پذیری
in disrepair U محتاج تعمیر
emergency repair U تعمیر اضطراری
patch U تعمیر کردن
aircraft repair U تعمیر هواپیما
maintenance U نگهداری و تعمیر
maintenance U تعمیر و نگهداری
out of repair U نیازمند تعمیر
base repair U تعمیر اساسی
in bad repair U نیازمند تعمیر
servicemen U تعمیر کار
fixes U تعمیر کردن
retread process U تعمیر مجدد
service U تعمیر کردن
repair time U مدت تعمیر
repair kit U جعبه تعمیر
refashion U تعمیر کردن
gunner's mate U تعمیر کارتوپ
serviceman U تعمیر کار
patches U تعمیر کردن
serviced U تعمیر کردن
darn [conservate] U تعمیر کردن
refitting U تعمیر کردن
refitted U تعمیر کردن
refits U تعمیر کردن
patch up <idiom> U تعمیر کردن
repair U تعمیر کردن
darner U تعمیر کننده
under repairing U دردست تعمیر
mend U تعمیر کردن
mended U تعمیر کردن
under repair U تحت تعمیر
repaired U تعمیر کردن
mends U تعمیر کردن
under repair U در دست تعمیر
mean repair time U زمان میانگین تعمیر
docking report U گزارش تعمیر ناو
mean time to repair U زمان میانگین تعمیر
pattern generator U مولد تعمیر کار
maintenance work U کار تعمیر و نگهداری
plate layer U متصدی تعمیر خط اهن
upkeep U هزینه نگهداری و تعمیر
communication technician U تعمیر کارفنی مخابرات
maintenance routine U روال تعمیر و نگهداری
dry docks U محل تعمیر کشتی
repair kit U دست ابزاروسایل تعمیر
steam fitter U تعمیر کارلوله بخار
repair pit U چاهک تعمیر اتومبیل
docked U حوضچه تعمیر ناو
dock U حوضچه تعمیر ناو
dry dock U محل تعمیر کشتی
rebuild U نوسازی تعمیر مجدد
docks U حوضچه تعمیر ناو
vamp U وصله تعمیر کردن
rebuilds U نوسازی تعمیر مجدد
terminal U خرابی که قابل تعمیر نیست
remote maintenance U تعمیر و نگهداری از راه دور
maintenance programmer U برنامه نویس تعمیر ونگهداری
terminals U خرابی که قابل تعمیر نیست
remote servicing U تعمیر و نگهداری از راه دور
customers U نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
floating dock U حوضچه شناور تعمیر کشتی
mending U گردآوری شده برای تعمیر
service U بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
dry docks U استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
serviced U بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
fit call U رده یکم تعمیر و نگهداری
deffered maintenance U تعمیر ونگهداری غیر معمولی
dry dock U استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
motor tool U ابزار و وسایل تعمیر اتومبیل
awaiting aircraft availability U زمان انتظار درخط تعمیر
customer U نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
to repair the roof U بام [خانه] را تعمیر کردن
maintenance shop U کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
bodywork U ساختن یا تعمیر اتاق و بدنهی اتومبیل
unserviceable U غیرقابل تعمیر غیر قابل توزیع
green run U اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر
accumulation time U زمان تحت تعمیر بودن وسیله
to mend a puncture U لاستیک پنچر شده را تعمیر کردن
awaiting aircraft availability U زمان تحت تعمیر بودن هواپیما
to repair a flat tire U لاستیک پنچر شده را تعمیر کردن
Can you repair my car? آیا میتوانید اتومبیلم را تعمیر کنید؟
delete U برداشتن
takes U برداشتن
flaw U مو برداشتن
moistening U نم برداشتن
flaws U مو برداشتن
include U در برداشتن
includes U در برداشتن
deleting U برداشتن
deletes U برداشتن
countertrace U برداشتن از
deleted U برداشتن
take U برداشتن
to run away with U برداشتن
remove U از جا برداشتن
remove U برداشتن
lifts U برداشتن
lifting U برداشتن
lifted U برداشتن
lift U برداشتن
pick up U برداشتن
pickup U برداشتن
take up U برداشتن
to take up U برداشتن
to mop up U برداشتن
to pick up U برداشتن
to pull off U برداشتن
removes U برداشتن
removes U از جا برداشتن
glom U برداشتن
removing U از جا برداشتن
removing U برداشتن
sublate U برداشتن
ingather U برداشتن
ingether U برداشتن
overhauls U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauling U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
maintenance window U [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
overhaul U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauled U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
service time window U [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
Can you get it repaired? U آیا ممکن است آن را بدهید تعمیر کنند؟
steeplejacks U بنا یا تعمیر کار برج و مناره و دود کش بخاری
steeplejack U بنا یا تعمیر کار برج و مناره و دود کش بخاری
Can you mend this puncture? U آیا میتوانید این پنچری تایر را تعمیر کنید؟
meaner U متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
mean U متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
dock trials U ازمایشهای بعد از تعمیر ناو ازمایش قبل از دریانوردی
problem U یافتن علامت و روش رفع و تعمیر خطا یا مشکل
meanest U متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
problems U یافتن علامت و روش رفع و تعمیر خطا یا مشکل
desist U دست برداشتن
transcribing U رونوشت برداشتن
uncap U سر پوش برداشتن از
unhood U سرپوش برداشتن از
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com