English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
run away with U برداشتن و در رفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
to run away with U برداشتن ودر رفتن
Other Matches
transcribe U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribed U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
pussyfoot U دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step U رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go U چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
mouch U راه رفتن دولادولاراه رفتن
glom U برداشتن
to pick up U برداشتن
includes U در برداشتن
deleted U برداشتن
removing U برداشتن
lifts U برداشتن
removing U از جا برداشتن
deletes U برداشتن
delete U برداشتن
ingether U برداشتن
ingather U برداشتن
sublate U برداشتن
take up U برداشتن
to mop up U برداشتن
deleting U برداشتن
take U برداشتن
takes U برداشتن
to pull off U برداشتن
lifting U برداشتن
lifted U برداشتن
lift U برداشتن
flaws U مو برداشتن
remove U برداشتن
removes U برداشتن
pickup U برداشتن
pick up U برداشتن
moistening U نم برداشتن
removes U از جا برداشتن
to take up U برداشتن
remove U از جا برداشتن
include U در برداشتن
flaw U مو برداشتن
countertrace U برداشتن از
to run away with U برداشتن
spoons U با قاشق برداشتن
maps U نقشه برداشتن از
spooning U با قاشق برداشتن
stepping U گام برداشتن
spooned U با قاشق برداشتن
decodes U برداشتن رمز
decoded U برداشتن رمز
to break step U غلط پا برداشتن
decode U برداشتن رمز
give up U دست برداشتن از
remove U برداشتن مهر
stepping U قدم برداشتن
step U گام برداشتن
heave U خیز برداشتن
heaved U خیز برداشتن
dequeue U برداشتن اقلام یک صف
demountable U قابل برداشتن
to come at a bound <idiom> U خیز برداشتن
to d. the cloth U رومیزی را برداشتن
unveiling U حجاب برداشتن
warp U تاب برداشتن
break step U غلط پا برداشتن
unveiled U حجاب برداشتن
to have one's p taken U عکس برداشتن
warped U تاب برداشتن
warps U تاب برداشتن
to receive a wound U زخم برداشتن
twist U تاب برداشتن
twisting U تاب برداشتن
step U قدم برداشتن
to take the photograph of U عکس برداشتن از
to take off U برداشتن بردن
unveils U حجاب برداشتن
twists U تاب برداشتن
To co away with . To remove. To eliminate . U ازمیان برداشتن
emarginate U برداشتن حاشیه از
surmount U ازمیان برداشتن
to carry arms U سلاح برداشتن
surmounting U ازمیان برداشتن
surmounts U ازمیان برداشتن
resign U دست برداشتن
desist U دست برداشتن
cease U دست برداشتن
to sweep away U ازمیان برداشتن
unveil U حجاب برداشتن
map U نقشه برداشتن از
flaw U ترک برداشتن
list U سیاهه برداشتن
unhood U سرپوش برداشتن از
uncap U سر پوش برداشتن از
transcribed U رونوشت برداشتن
remove slag U سرباره را برداشتن
uncap U کلاه از سر برداشتن
polls U نمونه برداشتن
removing U برداشتن مهر
polled U نمونه برداشتن
poll U نمونه برداشتن
make a copy of U رونوشت برداشتن
transcribe U رونوشت برداشتن
elided U ازاخر برداشتن
ingether U خرمن برداشتن
feet U پاچنگال برداشتن
crack U شکاف برداشتن
elide U ازاخر برداشتن
cracks U شکاف برداشتن
machine U براده برداشتن
flaws U ترک برداشتن
shuffle off U به عجله برداشتن
off take rudder U سکان برداشتن
picturize U فیلم برداشتن از
unmask U نقاب برداشتن از
unmasks U نقاب برداشتن از
transcribing U رونوشت برداشتن
clearance U برداشتن مانع
removes U برداشتن مهر
unmasking U نقاب برداشتن از
transcribes U رونوشت برداشتن
surmounted U ازمیان برداشتن
spoon U با قاشق برداشتن
unmasked U نقاب برداشتن از
elides U ازاخر برداشتن
gait U گام برداشتن
eliding U ازاخر برداشتن
machined U براده برداشتن
machines U براده برداشتن
to fly to arms U سلاح برداشتن
snap up U تند برداشتن
trots U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
decontrol U دست از کنترل برداشتن
fracture U مو برداشتن قطعات و وسایل
overcrop U زیاد حاصل برداشتن از
to get anything out of the way U کاری را ازمیان برداشتن
to whisk away or off U تند بردن برداشتن
pace U شیوه گام برداشتن
paces U شیوه گام برداشتن
untread U بعقب گام برداشتن
paced U شیوه گام برداشتن
multiplicate U چندین نسخه برداشتن از
to sel a person a pup U کلاه کسیرا برداشتن
disburden U بار از دوش برداشتن
defusing U فیوز بمب را برداشتن
cracks U شکاف برداشتن ترکیدن
withdraws U عقب کشیدن برداشتن
withdraw U عقب کشیدن برداشتن
To pluck ones eyebrows. U زیر ابرو برداشتن
remove the seal from U مهر چیزی را برداشتن
to lift up one's hand U دست بدعا برداشتن
to have two strings to one bow U با یک دست دو هندوانه برداشتن
curls U تاب برداشتن فردادن
curled U تاب برداشتن فردادن
curl U تاب برداشتن فردادن
to lift one's hand U دست به سوگند برداشتن
work in U مشکلات را از میان برداشتن
yerk U هل دادن شکاف برداشتن
defuse U فیوز بمب را برداشتن
defused U فیوز بمب را برداشتن
defuses U فیوز بمب را برداشتن
crack U شکاف برداشتن ترکیدن
to take notes of U یاد داشت برداشتن از
racing of motor U دور برداشتن موتور
fractures U مو برداشتن قطعات و وسایل
ingather U انباشتن خرمن برداشتن
fractured U مو برداشتن قطعات و وسایل
fracturing U مو برداشتن قطعات و وسایل
leave alone <idiom> U دست از سر کسی برداشتن
racing of generator U دور برداشتن مولد
film U تاری چشم فیلم برداشتن از
revved U تند گشتن دور برداشتن
revs U تند گشتن دور برداشتن
boning U استخوان بندی گرفتن یا برداشتن
revving U تند گشتن دور برداشتن
bone U استخوان بندی گرفتن یا برداشتن
boned U استخوان بندی گرفتن یا برداشتن
appendectomy U برداشتن زائده اپاندیس یا اویزه
commissurotomy U برداشتن بافت عصبی رابط
rev U تند گشتن دور برداشتن
bones U استخوان بندی گرفتن یا برداشتن
to raise the v U توری یانقاب ازروی برداشتن
filmed U تاری چشم فیلم برداشتن از
turbary U حق برداشتن خاک از زمین غیر
kodak U بادوربین کداک عکس برداشتن
photographs U عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
to throw off the mask U پرده از روی کار برداشتن
warp U منحرف کردن تاب برداشتن
to keep pace with any one U گام های برابرباکسی برداشتن
weeded U برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
open U برداشتن پوشش یا باز کردن در
lobectomy U برداشتن قسمتی ازیک عضو
vorlage U خیز برداشتن از ناحیه قوزک پا
weeding U برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
photograph U عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
photographed U عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
forborne U دست برداشتن تحمل کردن
unburdens U بار از دوش کسی برداشتن
unburdening U بار از دوش کسی برداشتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com