English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
emarginate U برداشتن حاشیه از
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rosette border U حاشیه گل و بوته [اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
Zipper selvage U حاشیه زیپ شکل [در مناطق کرد نشین شرق ترکیه عده ای از بافندگان حاشیه های فرش خود را بصورت دندانه زیپ می بافند بطوری که کل حاشیه شکل یک زیپ بسته را نشان می دهد.]
minor border U حاشیه فرعی [حاشیه کناری] [این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
transcribed U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribe U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
Kufic border U حاشیه کوفی [این نوع حاشیه بافی دیگر کمتر رایج بوده و اقتباسی است از خط کوفی]
ragged U متن چاپ شده با حاشیه سمت چپ هم سطح , حاشیه سمت راست غیر مسط ح
ragged U متن چاپ شده با حاشیه سمت راست هم سطح و حاشیه سمت چپ غیر مسط ح
frieze U حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
friezes U حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
turtle border U حاشیه سماوری [در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
cloud band border [حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
reciprocal border U حاشیه قرینه [گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
Herati border U طرح حاشیه هراتی [این حاشیه یا با استفاده از گل های شاه عباسی و یا بصورت پیچشی از گل ها، شکوفه ها و پیچک های اسلیمی که برگ های شاه عباسی از آن آویزان شده اند جلوه گر شده.]
gadroon U اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
rainbow border U حاشیه رنگین کمان [در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
pickup U برداشتن
take up U برداشتن
sublate U برداشتن
lifts U برداشتن
lifted U برداشتن
take U برداشتن
takes U برداشتن
pick up U برداشتن
deletes U برداشتن
to run away with U برداشتن
remove U از جا برداشتن
deleting U برداشتن
to mop up U برداشتن
to pick up U برداشتن
to pull off U برداشتن
deleted U برداشتن
removes U برداشتن
lifting U برداشتن
lift U برداشتن
delete U برداشتن
removes U از جا برداشتن
removing U برداشتن
removing U از جا برداشتن
to take up U برداشتن
remove U برداشتن
flaw U مو برداشتن
includes U در برداشتن
ingether U برداشتن
ingather U برداشتن
glom U برداشتن
include U در برداشتن
countertrace U برداشتن از
flaws U مو برداشتن
moistening U نم برداشتن
unveiled U حجاب برداشتن
removes U برداشتن مهر
removing U برداشتن مهر
ingether U خرمن برداشتن
unveiling U حجاب برداشتن
unveils U حجاب برداشتن
to have one's p taken U عکس برداشتن
elide U ازاخر برداشتن
elided U ازاخر برداشتن
step U قدم برداشتن
demountable U قابل برداشتن
dequeue U برداشتن اقلام یک صف
stepping U قدم برداشتن
stepping U گام برداشتن
give up U دست برداشتن از
step U گام برداشتن
elides U ازاخر برداشتن
to fly to arms U سلاح برداشتن
to d. the cloth U رومیزی را برداشتن
spooned U با قاشق برداشتن
spooning U با قاشق برداشتن
spoons U با قاشق برداشتن
remove slag U سرباره را برداشتن
unmask U نقاب برداشتن از
transcribe U رونوشت برداشتن
picturize U فیلم برداشتن از
warp U تاب برداشتن
unmasked U نقاب برداشتن از
off take rudder U سکان برداشتن
unmasks U نقاب برداشتن از
spoon U با قاشق برداشتن
transcribed U رونوشت برداشتن
to carry arms U سلاح برداشتن
unveil U حجاب برداشتن
to break step U غلط پا برداشتن
snap up U تند برداشتن
make a copy of U رونوشت برداشتن
break step U غلط پا برداشتن
shuffle off U به عجله برداشتن
warps U تاب برداشتن
warped U تاب برداشتن
transcribes U رونوشت برداشتن
run away with U برداشتن و در رفتن
unmasking U نقاب برداشتن از
remove U برداشتن مهر
twist U تاب برداشتن
desist U دست برداشتن
cease U دست برداشتن
decodes U برداشتن رمز
flaw U ترک برداشتن
clearance U برداشتن مانع
map U نقشه برداشتن از
maps U نقشه برداشتن از
gait U گام برداشتن
flaws U ترک برداشتن
to come at a bound <idiom> U خیز برداشتن
resign U دست برداشتن
machines U براده برداشتن
crack U شکاف برداشتن
twisting U تاب برداشتن
cracks U شکاف برداشتن
poll U نمونه برداشتن
polled U نمونه برداشتن
polls U نمونه برداشتن
list U سیاهه برداشتن
twists U تاب برداشتن
decode U برداشتن رمز
decoded U برداشتن رمز
machine U براده برداشتن
machined U براده برداشتن
feet U پاچنگال برداشتن
uncap U سر پوش برداشتن از
surmounted U ازمیان برداشتن
uncap U کلاه از سر برداشتن
surmounting U ازمیان برداشتن
heaved U خیز برداشتن
To co away with . To remove. To eliminate . U ازمیان برداشتن
heave U خیز برداشتن
unhood U سرپوش برداشتن از
to take the photograph of U عکس برداشتن از
to receive a wound U زخم برداشتن
transcribing U رونوشت برداشتن
eliding U ازاخر برداشتن
to sweep away U ازمیان برداشتن
surmount U ازمیان برداشتن
to take off U برداشتن بردن
surmounts U ازمیان برداشتن
marge U حاشیه
verge U حاشیه
skirts U حاشیه
marginal U حاشیه
verges U حاشیه
brim U حاشیه
brimmed U حاشیه
brims U حاشیه
braids U حاشیه
fringes U حاشیه
rims U حاشیه
brink U حاشیه
marginally U در حاشیه
rim U حاشیه
skirted U حاشیه
brimming U حاشیه
border line U خط حاشیه
fringe U حاشیه
braid U حاشیه
braided U حاشیه
apostil U حاشیه
bordered U حاشیه
bordered U حاشیه زه
bordering U حاشیه
draft U حاشیه
bordering U حاشیه زه
skirter U حاشیه رو
selvedge U حاشیه
selvage U حاشیه
border U حاشیه زه
border U حاشیه
list U حاشیه
draught U حاشیه
gloss U حاشیه
rand U حاشیه
outskirt U حاشیه
marginate U حاشیه
marginal note U حاشیه
margins U حاشیه
margent U حاشیه
listel U حاشیه
kerb=curb U حاشیه
margine U حاشیه
frilling U حاشیه
fimbriation U حاشیه
postil U حاشیه
skirt U حاشیه
margin U حاشیه
leave alone <idiom> U دست از سر کسی برداشتن
work in U مشکلات را از میان برداشتن
decontrol U دست از کنترل برداشتن
ingather U انباشتن خرمن برداشتن
curl U تاب برداشتن فردادن
curled U تاب برداشتن فردادن
to whisk away or off U تند بردن برداشتن
to take notes of U یاد داشت برداشتن از
to sel a person a pup U کلاه کسیرا برداشتن
to run away with U برداشتن ودر رفتن
to lift up one's hand U دست بدعا برداشتن
to lift one's hand U دست به سوگند برداشتن
to have two strings to one bow U با یک دست دو هندوانه برداشتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com