Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
breast
U
برخورد سینه قهرمان دو به نوار
breasts
U
برخورد سینه قهرمان دو به نوار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
capstan
U
میله نوار گردان یا واحد پشتیبانی نوار که باعث میشود نوار به نوک خواندن / نوشتن یا گرداننده منتقل نماید
leaders
U
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader
U
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
bow wave
U
موجی که از سینه کشتی تولید میشود موج سینه
channels
U
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channelled
U
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeling
U
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeled
U
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channel
U
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
pickup reel
U
نوار گردان خالی برای قرار دادن نوار در آن از طرف پر آن
reel to reel
U
کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
reel-to-reel
U
کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
azimuth
U
زاویه افقی درست نوک نوار نسبت به نوار مغناطیسی
splice
U
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splices
U
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
spliced
U
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
guard band
U
بخشی از نوار مغناطیسی بین دو کانال که روی یک نوار ذخیره شده اند
splicing
U
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
perforated tape
U
نوار کاغذی یا نوار بلند که داده به صورت پانج شده روی آن ذخیره میشود
pinchwheel
U
چرخ کوچک در ماشین نوار که نوار را در محل نگه می دارد و مانع از حرکت آن میشود
auto
U
توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
autos
U
توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
magnetic tapes
U
جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
magnetic tape
U
جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
cartridge
U
جعبه نوار که شامل نوار مغناطیسی است
cartridges
U
جعبه نوار که شامل نوار مغناطیسی است
identity
U
الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
identities
U
الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
brooch
U
گل سینه باسنجاق سینه مزین کردن باسنجاق اراستن
brooches
U
گل سینه باسنجاق سینه مزین کردن باسنجاق اراستن
reel to reel
U
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
reel-to-reel
U
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
deceleration time
U
زمان لازم برای متوقف ساختن یک نوار مغناطیسی پس از خواندن یا ضبط اخرین قطعه داده از یک رکورد روی ان نوار
championess
U
زن قهرمان
victor
U
قهرمان
world beater
U
قهرمان
champion
U
قهرمان
championed
U
قهرمان
heroes
U
قهرمان
victors
U
قهرمان
hero
U
قهرمان
champions
U
قهرمان
championing
U
قهرمان
reader
U
ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
readers
U
ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
leaders
U
قسمت خالی نوار در ابتدای حلقه یک نوار مغناطیسی نقطه چین یا خط چین راهنما
leader
U
قسمت خالی نوار در ابتدای حلقه یک نوار مغناطیسی نقطه چین یا خط چین راهنما
tape drives
U
نوار چرخان نوار ران
tape drive
U
نوار چرخان نوار ران
dynasties
U
قهرمان چندساله
knighted
U
قهرمان شوالیه
knight
U
قهرمان شوالیه
athletes
U
قهرمان ورزش
sprinters
U
قهرمان دوسرعت
sprinter
U
قهرمان دوسرعت
former shampion
U
قهرمان سابق
gymnast
U
قهرمان ژیمناستیک
heroic
U
قهرمان وار
athlete
U
قهرمان ورزش
gymnasts
U
قهرمان ژیمناستیک
knighting
U
قهرمان شوالیه
knights
U
قهرمان شوالیه
hero worship
U
قهرمان پرستی
champs
U
قهرمان مزرعه
champing
U
قهرمان مزرعه
champed
U
قهرمان مزرعه
title-holder
U
قهرمان کنونی
title-holders
U
قهرمان کنونی
dynasty
U
قهرمان چندساله
champ
U
قهرمان مزرعه
head crash
U
برخورد فیزیکی نوک خواندن /نوشتن با سطح دیسک برخورد نوک خواندن ونوشتن با سطح ضبط شونده یک دیسک سخت که نتیجه اش از دست اطلاعات میباشد خرابی هد
heroize
U
قهرمان وپهلوان شدن
absolute champion
U
قهرمان مطلق شطرنج
planform
U
قهرمان یونانی جنگ تروا
contender
U
مدعی دربرابر قهرمان
contenders
U
مدعی دربرابر قهرمان
picaresque
U
داستاینکه قهرمان ان رذل است
heroines
U
زنی که قهرمان داستان باشد
ajax
U
قهرمان یونانی جنگ تروا
ace
U
ستاره یا قهرمان تیمهای بازی
heroically
U
زنی که قهرمان داستان باشد
aces
U
ستاره یا قهرمان تیمهای بازی
heroine
U
زنی که قهرمان داستان باشد
theseus
U
قهرمان یونانی فاتح امازون ها
tragic flaw
U
نقیصه یاخدشه در زندگی قهرمان
video cassettes
U
نوار کاست سمعی و بصری نوار کاست صوتی وتلویزیونی
video cassette
U
نوار کاست سمعی و بصری نوار کاست صوتی وتلویزیونی
hamlets
U
نام قهرمان ونمایشنامه تراژدی شکسپیر
anti-heroes
U
نقش اول منفی مخالف قهرمان
hamlet
U
نام قهرمان ونمایشنامه تراژدی شکسپیر
anti-hero
U
نقش اول منفی مخالف قهرمان
toreador
U
قهرمان گاو باز سوار بر اسب
achilles
اشیل یا اخلیوس قهرمان داستان ایلیاد هومر
playoff
U
مسابقهی پایانی برای تعیین تیم قهرمان
playoffs
U
مسابقهی پایانی برای تعیین تیم قهرمان
end on
U
سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
pick wickian
U
شبیه پیکویک قهرمان داستان نگارش چارلز دیکنز
heroize
U
خود را پهلوان وانمود کردن قهرمان وپهلوان وانمودکردن
collisions
U
برخورد کردن برخورد تصادف کردن
collision
U
برخورد کردن برخورد تصادف کردن
redbreast
U
پرنده سینه سرخ سینه سرخ
dat
U
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
filmstrip
U
نوار فیلم اسلایدهای بشکل نوار فیلم
adventure game
U
بازی کامپیوتری که در آن کاربر در یک میدان خیالی قهرمان است و باید از موقعیتهای مختلف خط رناک عبور کند
contacts
U
برخورد
ill favored
U
بد برخورد
stop
U
برخورد
contact
U
برخورد
stopping
U
برخورد
stops
U
برخورد
attitudes
U
برخورد
stopped
U
برخورد
attitude
U
برخورد
osculation
U
برخورد
striking
U
برخورد
tangency
U
برخورد
clashed
U
برخورد
clashes
U
برخورد
intersect
U
برخورد
intersected
U
برخورد
intersects
U
برخورد
strike
U
برخورد
strikingly
U
برخورد
impact
U
برخورد
impacts
U
برخورد
strikes
U
برخورد
incidence
U
برخورد
appulse
U
برخورد
criss-cross
U
برخورد
contacting
U
برخورد
receptions
U
برخورد
conflicted
U
برخورد
reception
U
برخورد
conflict
U
برخورد
collision
U
برخورد
approaches
U
برخورد
approach
U
برخورد
approached
U
برخورد
criss-crosses
U
برخورد
criss-crossing
U
برخورد
criss-crossed
U
برخورد
clash
U
برخورد
conflicts
U
برخورد
contacted
U
برخورد
confliction
U
برخورد
collisions
U
برخورد
end on
U
سینه به سینه
bowed
U
سینه
chest to chest
U
سینه به سینه
mandrel or dril
U
سینه
bosoms
U
سینه
bows
U
سینه
forecastle
U
سینه
bowing
U
سینه
white steaming light
U
سینه
bosom
U
سینه
bow
U
سینه
bust
U
سینه
busted
U
سینه
pulmonory
U
سل سینه
busting
U
سینه
petto
U
سینه
thoraxes
U
سینه
thorax
U
سینه
thoraces
U
سینه
ball flower
U
گل سینه
busts
U
سینه
heart
U
سینه
hearts
U
سینه
breast
U
سینه
breasts
U
سینه
coincidences
U
تطبیق برخورد
tilts
U
منازعه برخورد
zone of contact
U
محل برخورد
coincidence
U
تطبیق برخورد
chatter
U
برخورد کردن
affable
U
خوش برخورد
tilted
U
منازعه برخورد
crossing point
U
محل برخورد دو خط
take the blade
U
برخورد شمشیرها
affect
U
احساسات برخورد
affects
U
احساسات برخورد
crossing points
U
محل برخورد دو خط
fall on
<idiom>
U
برخورد (بامشکلات)
My pride was wounded ( hurt) .
U
به غیرتم برخورد
probability of collision
U
احتمال برخورد
greet
U
درود برخورد
greeted
U
درود برخورد
chatters
U
برخورد کردن
jct
U
محل برخورد
touche
U
اعلام برخورد
head on collision
U
برخورد رودررو
tilt
U
منازعه برخورد
chattering
U
برخورد کردن
knock-ups
U
برخورد کردن
knock-up
U
برخورد کردن
knock up
U
برخورد کردن
tolerating
U
برخورد هموارکردن
tolerates
U
برخورد هموارکردن
tolerated
U
برخورد هموارکردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com