Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 31 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
with
U
برخلاف
unlike
U
برخلاف
athwart
U
برخلاف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to the contrary
U
برخلاف ان
to my great surprise
U
برخلاف انتظار من
counterwork
U
برخلاف کارکردن
shoe is on the other foot
<idiom>
U
برخلاف حقیقت
contrary to my expectation
U
برخلاف انتظارمن
contrany to my expectation
U
برخلاف انتظارمن
the styeam
U
برخلاف جریان اب
against one's will
U
برخلاف میل
against his grain
U
برخلاف تمایل او
averse
U
برخلاف میل
in the teeth of the wind
U
برخلاف جهت باد
to do v to one's principles
U
برخلاف اصول خودرفتارکردن
up-river
برخلاف روند جریان آب
out of order
<idiom>
U
برخلاف قانون ،نامناسب
illegally
U
برخلاف قانون و مقررات
unparliamentary
U
برخلاف اصول پارلمانی
contra indicate
U
اشاره برخلاف داشتن
in the wind's eye
U
برخلاف جهت باد
active
U
دروازهای که برخلاف دروازه نافعال
poached
U
برخلاف مقررات شکار صید کردن
heteroclite
U
کسیکه کارهایش برخلاف قاعده همگانیست
poach
U
برخلاف مقررات شکار صید کردن
unconstitutional
U
بر خلاف قانون اساسی برخلاف مشروطیت
flareback
U
اشتعال برخلاف مسیر عادی شعله
poaches
U
برخلاف مقررات شکار صید کردن
anticlastic
U
[ظاهری با دو قوس که دو منحنی برخلاف هم هستند.]
it is u.for him to tell a lie
دروغ گفتن برخلاف عادت اوست یا از او بعید است
crossed controls
U
بکارگیری سطوح کنترل برخلاف حالت عادی درمانورهای ویژه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com