English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
premonition U برحذر داشتن فکر قبلی
premonitions U برحذر داشتن فکر قبلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
premonish U قبلا برحذر داشتن
premonitory U تحذیر کننده برحذر دارنده
presentiments U عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
presentiment U عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
provisional ball U گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
prior admission U اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
longs U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn <idiom> U بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
longer U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
to keep up U از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down U زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
aforetime U قبلی
ex U قبلی
prior U قبلی
ex- U قبلی
fore U قبلی
predecessors U قبلی
preceding U قبلی
previous U قبلی
foregone U قبلی
predecessor U قبلی
one-time U قبلی
presupposition U فرض قبلی
backgrounds U معلومات قبلی
background U معلومات قبلی
chain U از کلمه قبلی
late war U جنگ قبلی
forewarning U اخطار قبلی
preconidtion U شرط قبلی
predilections U تمایل قبلی
foretype U نمونه قبلی
foretoken U اعلام قبلی
premeditated U با قصد قبلی
forethought U اندیشه قبلی
chains U از کلمه قبلی
premonitions U اخطار قبلی
premonition U اخطار قبلی
at sight U بی مطالعه قبلی
preoccupations U اشغال قبلی
preoccupation U اشغال قبلی
predilection U تمایل قبلی
foredoom U محکومیت قبلی
foreordainment U حکم قبلی
presuppositions U فرض قبلی
pre arrangement U قرار قبلی
precompression U تراکم قبلی
predesignation U تعیین قبلی
prefiguration or prefigurement U نمایش قبلی
pregiurement U احتساب قبلی
predispostion U تمایل قبلی
preformation U تشکیل قبلی
prefiguration U تصور قبلی
preexistence U موجودیت قبلی
previews U اطلاع قبلی
preengagement U تعهد قبلی
premeditation U قصد قبلی
premeditatedly U با اندیشه قبلی
precognition U اطلاع قبلی
preview U اطلاع قبلی
pre arrengement U قرار قبلی
previous work U کارهای قبلی
prepossession U تصرف قبلی
pretreatment U معالجه قبلی
prior permission U اجازه قبلی پرواز
at ten minutes notice U با ده دقیقه اخطار قبلی
A one-month notice. U اطلاع قبلی یک ماهه
premonitory U متضمن اخطار قبلی
prelibation U ازمایش یانوشیدن قبلی
leave hanging (in the air) <idiom> U بدون تصمیم قبلی
off the cuff <idiom> U بدون آمادگی قبلی
pre engaged U دارای تعهد قبلی
prognostication U تشخیص قبلی مرض
prognostications U تشخیص قبلی مرض
pre indexing U شاخص گذاری قبلی
pre indexing U فهرست سازی قبلی
malice aforethought U سوء نیت قبلی
forebedement U اخبار قبلی پیشگویی
bias U ولتاژ قبلی دادن
biases U ولتاژ قبلی دادن
as you were U به حالت قبلی برگردید
prenotion U احساس قبلی نسبت بچیزی
inherited error U خطایی در فرآیند یا عمل قبلی
prepossession U اشغال قبلی تمایل بیجهت
pre condition U شرط لازم الاجرای قبلی
foredknowlege U اطلاع قبلی علم غیب
quondam U قبلی مربوط به چندی قبل
precognitive U وابسته به اطلاع یا الهام قبلی
prerequisites U شرط قبلی لازمه امری
prognosticator U تشخیص دهنده قبلی مرض
prefiguration or prefigurement U تشبیه از پیش تصور قبلی
free wheeling U بازی بدون نقشه قبلی
prefiguration U پیش بینی احتساب قبلی
prerequisite U شرط قبلی لازمه امری
a priori U بدون بررسی یا آزمایش قبلی
prognosticate U تشخیص دادن قبلی مرض
sneak previews U نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
sight-reads U بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-reading U بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-reading U بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-read U بدون امادگی قبلی اجراکردن
premised U فرض قبلی فرضیه مقدم
sight-read U بدون مطالعه قبلی خواندن
sight read U بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight read U بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-reads U بدون امادگی قبلی اجراکردن
premisses U فرض قبلی فرضیه مقدم
sneak preview U نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
premise U فرض قبلی فرضیه مقدم
abhorred U بیم داشتن از ترس داشتن از
resides U اقامت داشتن مسکن داشتن
resided U اقامت داشتن مسکن داشتن
proffering U تقدیم داشتن عرضه داشتن
meaner U مقصود داشتن هدف داشتن
proffers U تقدیم داشتن عرضه داشتن
to have by heart U ازحفظ داشتن درسینه داشتن
differs U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differing U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
reside U اقامت داشتن مسکن داشتن
differed U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhorring U بیم داشتن از ترس داشتن از
differ U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhors U بیم داشتن از ترس داشتن از
proffered U تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffer U تقدیم داشتن عرضه داشتن
hoping U انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes U انتظار داشتن ارزو داشتن
cost U قیمت داشتن ارزش داشتن
hope U انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped U انتظار داشتن ارزو داشتن
meanest U مقصود داشتن هدف داشتن
mean U مقصود داشتن هدف داشتن
Do not do any thing without due reflection . U بدون فکر قبلی اقدامی نکنید
precombustion chamber engine U موتور با اطاق احتراق تراکم قبلی
foretaste U ازمایش قبلی پیش بینی کردن
prevue U قبلا رویت کردن اطلاع قبلی
post edit U ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی
cancelling U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
french leave U مرخصی بدون اطلاع قبلی جیم شدن
cancel U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
zero hour U هنگام حمله یا حرکت تعیین شده قبلی
go off half-cocked <idiom> U صحبت یا انجام کاری بون آمارگی قبلی
cancels U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
decision U اطلاعات یا پایگاه داده قبلی تصمیم گیری کند
decisions U اطلاعات یا پایگاه داده قبلی تصمیم گیری کند
package shows U نمایشات و برنامههای تفریحی پیش بینی شده قبلی
undo U برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش
undoes U برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش
Mentioning his ex-wife's name was like waving a red flag in front of a bull. U تا اسم زن قبلی او [مرد] را آوردم خونش به جوش آمد.
Can I make an appointment for friday? U آیا میتوانم برای روز جمعه وقت قبلی بگیرم؟
prolepsis U فرض قبلی صحبت از اینده چنانچه گویی گذشته است
counter disengagement U حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
predicted log racing U مسابقه قایق موتوری باپیشبینی قبلی زمان از طرف راننده
upkeep U بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
impulsive U کسیکه از روی انگیزه انی وبدون فکر قبلی عمل میکند
ideology U بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
ideologies U بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
incremental backup U تابع پشتیبان که فقط فایل هایی را ذخیره میکند که نسبت به ذخیهر قبلی تغییر کرده اند
lead a dog's life <idiom> U زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
to have something in reserve U چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
long for U اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
random access U فایلی که هر رکورد آن به سرعت با آدرسش قابل دستیابی است , بدون جستجو در بقیه فایل و به ممحل قبلی بستگی ندارد
palinode U قطعه شعر یا سرودی که مطلب شعر یا سرود قبلی راانکار کند
cob web theorem U ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
reconstituted U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
reconstituting U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
reconstitute U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
readout U وسیله نمایش که با نوشتن حروف جدید حروف قبلی را پاک میکند
sequential U مدار منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبلی دارد
reconstitutes U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
relative U دادهای که اطلاعات مختصات جدید دررابط ه با مختصات قبلی میدهد
replace U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
pre engage U ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
replaced U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replacing U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replaces U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
to wipe the slate clean <idiom> U شروع تازه ای کردن [تخلفات قبلی را کاملا از پرونده پاک کردن] [اصطلاح]
excess loss cover U بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
mode U حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود
modes U حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود
unpack U حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
unpacks U حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
unpacking U حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
premeditate U قبلا فکر چیزی را کردن مطالعه قبلی کردن
serial U فضای ذخیره سازی که داده خاص در آن تنها با خواندن داده قبلی در لیست بدست آید.
provisional frame U ان بخش از بازی بولینگ که گوی موقعی پرتاب شده که بخش قبلی مورد اعتراض است
serials U فضای ذخیره سازی که داده خاص در آن تنها با خواندن داده قبلی در لیست بدست آید.
buffer U وسیلهای که به دستورات یا داده ها اجازه میدهد پیش از کامل شدن قبلی داده جدید وارد کنند
recursive equations U معادلاتی که بعضی از جملات در انهاتکرار شده و هر معادله نسبت به معادله قبلی فقط یک جمله اضافی دارد
sam U فضای ذخیره سازی که فقط داده خاصی قابل دستیابی است توسط خواندن داده قبلی در لیست
chain-smoked U سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoking U سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smokes U سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoke U سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
roll back U کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی
writ of error U قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
prehistory U ماقبل تاریخ تاریخ قبلی
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com