English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (40 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to butter somebody up U برای کسی چرب زبانی کردن
to schmooze somebody U برای کسی چرب زبانی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vdl U زبانی برای تعریف و معناشناسی زبانهای برنامه نویسی
ldl U یک ماوراء زبانی که زبانی را شرح میدهد
to fling d. U بد زبانی کردن
to nuncupate a will U زبانی وصیت کردن
spiel U چرب زبانی کردن
lisped U نوک زبانی صحبت کردن
lisping U نوک زبانی صحبت کردن
lisp U نوک زبانی صحبت کردن
lisps U نوک زبانی صحبت کردن
language U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
coaxing U نوازش کردن چرب زبانی کردن
coaxed U نوازش کردن چرب زبانی کردن
coax U نوازش کردن چرب زبانی کردن
coaxes U نوازش کردن چرب زبانی کردن
to translate something [from/into a language] U ترجمه [نوشتنی] کردن چیزی [از یک زبان یا به زبانی]
indexing U استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
to pick up a language. <idiom> U زبانی را مثل آب خوردن یاد گرفتن. [از روش های غیر رسمی مثل گوش کردن به حرف بومی های آن زبان]
viva voce U زبانی
oral U زبانی
monolingual U یک زبانی
linguistically U زبانی
linguistic U زبانی
lingual U زبانی
abusiveness U بد زبانی
nuncupative U زبانی
by word of mouth U زبانی
by word of mounth U زبانی
glottic U زبانی
by parol U زبانی
vivas voce U زبانی
bilingual U دو زبانی
nuncupatory U زبانی
orally U زبانی
linguiform U زبانی
glossal U زبانی
verbal U زبانی
lip deep U زبانی
orals U زبانی
monnolingual U یک زبانی
trilingual U سه زبانی
nuncupate U زبانی گفتن
lingulate U زبانی شکل
lapsus linguae U لغزش زبانی
zubenelgenubi U زبانی جنوبی
unction U چرب زبانی
sublingual U زیر زبانی
spiel U چرب زبانی
volubility U چرب زبانی
dumb language U زبان بی زبانی
vivas voce U زبانی شفاها`
vocabular U زبانی شفاهی
aphthongia U لالی زبانی
knowledge of a language U دانستن زبانی
glossopharyngeal U زبانی حلقی
professed love U دوستی زبانی
polyglot U چند زبانی
bradyglossia U کندگویی زبانی
chattiness U بلبل زبانی
to fix a language U زبانی که ازتغییریارشدبازداشتن
polyglots U چند زبانی
to scramble for something U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
potatoes and point U سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
personal U متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
intubation U فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
bread and point U سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
auto U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
autos U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
diagnostics U اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
turnaround time U زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
glossopharyngeal nerve U عصب زبانی- حلقی
glibness U چرب و نرم تر زبانی
grammatical error U اشتباه دستور زبانی
tongu praxia U کنش پریشی زبانی
abusive U بد زبانی تجاوز به عصمت
lingual letters or linguals U حروف زبانی یا ذولقی
acclamation U اخذ رای زبانی
glibly U ازروی چرب زبانی
lispling U تکلم نوک زبانی
nervus glossopharyngeus U عصب زبانی- حلقی
flippancy U بی ملاحظگی چرب زبانی
lingual U حرف زبانی یا ذو لفی
weight belt U کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing U اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
retrolingual U واقع در پشت زبان پس زبانی
hard sell U فروشندگی باچرب زبانی وفشار
lard U ارایش دادن چرب زبانی
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
to translate something [from/into a language] U برگرداندن [نوشتنی] چیزی [از یک زبان یا به زبانی]
illinois test of psycholinguistic U ازمون تواناییهای زبانی- روانی ایلینوی
naturals U زبانی که توسط بشر استفاده و فهمیده میشود
natural U زبانی که توسط بشر استفاده و فهمیده میشود
catechetical U مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
lingua U زبان یا عضو زبانی شکل اصطلاحات خاص
metalanguage U زبانی که یک زبان برنامه نویسی را شرح میدهد
diachronic U تحمولات زبانی یک ملت درادوار مختلف تاریخ
ikon U نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
time U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
transliteration U نقل عین تلفظ کلمه یا عبارتی از زبانی بزبان دیگر
to send round the hat U برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
native U زبانی که توسط پردازنده اجرا میشود بدون نیاز به نرم افزار خاص
natives U زبانی که توسط پردازنده اجرا میشود بدون نیاز به نرم افزار خاص
B register U 1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
leaders U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
veto U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
a dead language <idiom> U زبان مرده و منقرض شده [زبانی که دیگر آموزش داده نمی شود اما شاید برخی از کارشناسان از آن استفاده کنند.]
source language U 1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
winterize U اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
target U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
flavouring U چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
stripping U نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
flavourings U چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavorings U چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
commandeer U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeered U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeering U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeers U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
flavoring U چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
pre engage U ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
gas fittings U اسبابی که برای گرم کردن یاروشن کردن جایی باگازبکا
line up <idiom> U سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
overhauls U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhaul U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
to pine for home U دلتنگی برای میهن کردن ارزوی وطن کردن
overhauled U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauling U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
clearance diving U شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
degausser U وسیلهای برای پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار یا نوک ضبط کردن
jigs U ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
arm U 1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
jig U ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
put-up U برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
put up U برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
ciphers U رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cipher U رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cyphers U رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
service U برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
serviced U برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
compressive strength U قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
reply [answer] U پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
querying U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
query U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queried U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queries U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
QBE U زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
beta librae U کفه شمالی زبانی شمالی
alpha librae U زبانی جنوبی کفه جنوبی
for doing it U برای کردن ان
booking U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
bookings U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
to grub U جستجو کردن [برای]
to grub about U زیر و رو کردن [برای]
enabling U تهیه کردن برای
to grub U زیر و رو کردن [برای]
to fit with U اماده کردن برای
to mumble [away] to oneself U برای خودشان من من کردن
enables U تهیه کردن برای
so as to quiet him U برای ارام کردن او
in order to prevent U برای جلوگیری کردن
in orders to make it easiter U برای اسان تر کردن ان
to grub about U جستجو کردن [برای]
prone to do something آماده کردن برای
enabled U تهیه کردن برای
to prospect [for] U جستجو کردن [برای]
enable U تهیه کردن برای
the proper time to do a thing U برای کردن کاری
to provide for old age U برای پیری تهیه کردن
to pander to somebody's ego <idiom> U برای کسی چاپلوسی کردن
to take pity on any one U برای کسی دلسوزی کردن
prone to do something آماده برای کردن کاری
to butter somebody up U برای کسی تملق کردن
to butter somebody up U برای کسی چاپلوسی کردن
to hang on the rear U برای حمله دنبال کردن
warm up <idiom> U گرم کردن (برای بازی)
to underspend [on] U ناکافی خرج کردن [برای]
mnemonic U برای بار کردن در ثبات A
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com