English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (31 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to take pity on any one U برای کسی دلسوزی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pity U دلسوزی کردن
be sorry [apologizing] U دلسوزی کردن
pities U دلسوزی کردن
to take compassion on U دلسوزی کردن با
pitied U دلسوزی کردن
to have compassion on U دلسوزی کردن با
commiserates U دلسوزی کردن
commiserate U دلسوزی کردن
compassionate [archaic] U دلسوزی کردن
regret U دلسوزی کردن
to show compassion U دلسوزی کردن
deploring U دلسوزی کردن بر
commiserated U دلسوزی کردن
commiserate U دلسوزی کردن
commiserating U دلسوزی کردن
deplore U دلسوزی کردن بر
deplored U دلسوزی کردن بر
deplores U دلسوزی کردن بر
rues U دلسوزی کردن پشیمانی
ruing U دلسوزی کردن پشیمانی
rued U دلسوزی کردن پشیمانی
rue U دلسوزی کردن پشیمانی
commiseration U دلسوزی
tendresse U دلسوزی
tenderness U دلسوزی
incompassionate U بی دلسوزی
ruth U دلسوزی
compassion U دلسوزی
compassionately U از روی دلسوزی
pityingly U از راه دلسوزی
deplorable U مایه دلسوزی
feelingly U از روی دلسوزی
indexing U استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
self pity U دلسوزی بحال خود
self-pity U دلسوزی بحال خود
in deepest sympathy U با دلسوزی بسیار فراوان
tenderly U از روی دلسوزی و محبت
sympathy for any one U دلسوزی بحال کسی
to scramble for something U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
personal U متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
autos U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
intubation U فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
auto U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
bread and point U سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
potatoes and point U سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
diagnostics U اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
turnaround time U زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
weight belt U کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing U اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
ikon U نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
times U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
to send round the hat U برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
B register U 1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
leaders U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
vetoing U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
winterize U اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
flavorings U چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavoring U چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
stripping U نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
commandeered U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeering U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
flavouring U چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
commandeers U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
flavourings U چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
commandeer U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
gas fittings U اسبابی که برای گرم کردن یاروشن کردن جایی باگازبکا
pre engage U ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
overhauls U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauling U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhaul U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
to pine for home U دلتنگی برای میهن کردن ارزوی وطن کردن
overhauled U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
line up <idiom> U سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
clearance diving U شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
jig U ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
arm U 1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
jigs U ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
degausser U وسیلهای برای پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار یا نوک ضبط کردن
put up U برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
put-up U برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
cipher U رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
ciphers U رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cyphers U رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
serviced U برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
service U برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
compressive strength U قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
QBE U زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
for doing it U برای کردن ان
booking U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
bookings U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
enabling U تهیه کردن برای
to prospect [for] U جستجو کردن [برای]
in order to prevent U برای جلوگیری کردن
prone to do something آماده کردن برای
enables U تهیه کردن برای
to mumble [away] to oneself U برای خودشان من من کردن
enable U تهیه کردن برای
enabled U تهیه کردن برای
to grub U زیر و رو کردن [برای]
to grub about U زیر و رو کردن [برای]
in orders to make it easiter U برای اسان تر کردن ان
the proper time to do a thing U برای کردن کاری
to grub U جستجو کردن [برای]
to grub about U جستجو کردن [برای]
so as to quiet him U برای ارام کردن او
to fit with U اماده کردن برای
to pander to somebody's ego <idiom> U برای کسی چاپلوسی کردن
carry over <idiom> U برای بعد نگهداری کردن
forthcomming U اماده برای ارائه کردن
to offer a reward [for] U عرضه کردن پاداشی [برای]
to make room for a person U جا برای کسی باز کردن
bolster plate U صفحه برای مهار کردن
to hang on the rear U برای حمله دنبال کردن
mnemonic U برای بار کردن در ثبات A
tenderizing U برای ترد ونازک کردن ان
tenderizes U برای ترد ونازک کردن ان
tenderized U برای ترد ونازک کردن ان
tenderize U برای ترد ونازک کردن ان
tenderising U برای ترد ونازک کردن ان
tenderised U برای ترد ونازک کردن ان
to underspend [on] U ناکافی خرج کردن [برای]
to save for retirement U برای بازنشستگی پس انداز کردن
the right way to do a thing U صحیح برای کردن کاری
tenderises U برای ترد ونازک کردن ان
to serve the city with water U اب برای شهر تهیه کردن
to butter somebody up U برای کسی چاپلوسی کردن
to schmooze somebody U برای کسی چاپلوسی کردن
gagged U مانع فراهم کردن برای
to schmooze somebody U برای کسی تملق کردن
gag U مانع فراهم کردن برای
gagging U مانع فراهم کردن برای
warm up <idiom> U گرم کردن (برای بازی)
to provide for old age U برای پیری تهیه کردن
prone to do something آماده برای کردن کاری
higgle U برای سودجویی بحث کردن
to go round U برای همه کفایت کردن
bucket step U فیکس کردن پا برای استراحت
gags U مانع فراهم کردن برای
to butter somebody up U برای کسی تملق کردن
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
to hire U برگزیدن برای کار [استخدام کردن]
to work for peanuts <idiom> U برای چندرغازی کار کردن [اصطلاح]
to make a r for something U برای رسیدن به چیزی نقاش کردن
zamboni U دستگاه چهارچرخه برای صاف کردن یخ
to sign on U برای سربازی اسم نویسی کردن
incite to murder U اغوا کردن برای قتل عمد
impetrate U برای چیزی لابه واستغاثه کردن
to pair off U جفت کردن [برای کاری یا در جشنی]
within reach of gunshot U کوشش کردن برای رسیدن به چیزی
crossover U متقاطع کردن برای ازدیادفشار و سرعت
paints U رنگ و الگو برای پر کردن ناحیه
to fit a dress on somebody U جامه ای را برای کسی اندازه کردن
no answer [n/a] [in forms] U بدون پاسخ [در برگه برای پر کردن]
to seek somebody out U جستجو برای پیدا کردن کسی
he has a rage for money U برای گرد کردن پول شهوت
prostitute U برای پول خود را پست کردن
prostitutes U برای پول خود را پست کردن
to save up for something U برای چیزی صرفه جویی کردن
to call somebody to [for] something U از کسی برای چیزی درخواست کردن
make a run for it <idiom> U برای نجات جان فرار کردن
to get a meat for a bird U برای مرغی جفت پیدا کردن
pretty to look at [to watch] U زیبا [خوشگل] برای نگاه کردن
to atone for something U جلب رضایت کردن برای چیزی
to make amends for something U جلب رضایت کردن برای چیزی
henpeck U سعی کردن برای تفوق یافتن
make room for someone or something <idiom> U برای چیزی اوضاع را مرتب کردن
to build up areputation U شهرت یا ابرویی برای خوددرست کردن
to crawl to somebody U برای کسی خود شیرینی کردن
to curry favour [British E] /favor [American E] with somebody U برای کسی خود شیرینی کردن
to have a look round [around] the stores [American E] U برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
sexualize U جنس برای چیزی تعیین کردن
to have a look round [around] the shops [British E] U برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
to save for something U پس انداز کردن [اندوختن ] برای چیزی
to bechon to a person to come U اشاره بکسی کردن برای دعوت وی
winterization U اماده کردن برای کار در زمستان
spaced armor U دو پوسته کردن زره برای تقویت ان
constitutionalize U برای بهداشت مزاج گردش کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com