Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to butter somebody up
U
برای کسی تملق کردن
to schmooze somebody
U
برای کسی تملق کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
soft soap
U
چاپلوسی کردن تملق
soft-soaped
U
چاپلوسی کردن تملق
soft-soaping
U
چاپلوسی کردن تملق
soft-soap
U
چاپلوسی کردن تملق
soft-soaps
U
چاپلوسی کردن تملق
complemented
U
تملق گویی کردن خوشامد گفتن تکمیل کردن
complement
U
تملق گویی کردن خوشامد گفتن تکمیل کردن
complements
U
تملق گویی کردن خوشامد گفتن تکمیل کردن
complementing
U
تملق گویی کردن خوشامد گفتن تکمیل کردن
flattery
U
تملق
lip service
U
تملق
lip-service
U
تملق
sycophancy
U
تملق
toadyism
U
تملق
subservience
U
تملق
fawning
U
تملق
subservience or cy
U
تملق
subserviency
U
تملق
mealymouthed
U
اهل تملق
sweet talk
U
تملق گفتن
flatter
U
تملق گفتن از
to speak with a sweet tongue
<idiom>
U
تملق گفتن
to talk with the tongues of angels
<idiom>
U
تملق گفتن
flatters
U
تملق گفتن از
sycophantic
U
تملق امیز
fawn
U
تملق گفتن
adulatory
U
تملق امیز
flattering
U
تملق امیز
fawns
U
تملق گفتن
fawned
U
تملق گفتن
bootlick
U
تملق گفتن از
obsequiousness
U
تملق مزاج گویی
indexing
U
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
to scramble for something
U
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
auto
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
autos
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
intubation
U
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
personal
U
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
potatoes and point
U
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
bread and point
U
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
liberal education
U
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
diagnostics
U
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
turnaround time
U
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
weight belt
U
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing
U
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
skimming
U
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
ikon
U
نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
times
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
to send round the hat
U
برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
B register
U
1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
leaders
U
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader
U
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
deletes
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
vetoing
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
winterize
U
اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
commandeering
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeers
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
flavoring
U
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavouring
U
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavourings
U
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
stripping
U
نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
commandeered
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeer
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
flavorings
U
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
pre engage
U
ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
gas fittings
U
اسبابی که برای گرم کردن یاروشن کردن جایی باگازبکا
overhauls
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
line up
<idiom>
U
سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
overhaul
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauled
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauling
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
to pine for home
U
دلتنگی برای میهن کردن ارزوی وطن کردن
clearance diving
U
شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
jigs
U
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jig
U
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
degausser
U
وسیلهای برای پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار یا نوک ضبط کردن
arm
U
1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
put-up
U
برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
put up
U
برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
cipher
U
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
ciphers
U
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cyphers
U
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
serviced
U
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
service
U
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
U
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
compressive strength
U
قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft
U
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
QBE
U
زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
for doing it
U
برای کردن ان
bookings
U
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
booking
U
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
drive
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
in order to prevent
U
برای جلوگیری کردن
to prospect
[for]
U
جستجو کردن
[برای]
so as to quiet him
U
برای ارام کردن او
enable
U
تهیه کردن برای
to grub
U
زیر و رو کردن
[برای]
to grub about
U
زیر و رو کردن
[برای]
the proper time to do a thing
U
برای کردن کاری
enabled
U
تهیه کردن برای
in orders to make it easiter
U
برای اسان تر کردن ان
enables
U
تهیه کردن برای
enabling
U
تهیه کردن برای
to grub
U
جستجو کردن
[برای]
prone to do something
آماده کردن برای
to fit with
U
اماده کردن برای
to mumble
[away]
to oneself
U
برای خودشان من من کردن
to grub about
U
جستجو کردن
[برای]
gagging
U
مانع فراهم کردن برای
to take pity on any one
U
برای کسی دلسوزی کردن
gags
U
مانع فراهم کردن برای
gagged
U
مانع فراهم کردن برای
to go round
U
برای همه کفایت کردن
gag
U
مانع فراهم کردن برای
mnemonic
U
برای بار کردن در ثبات A
to underspend
[on]
U
ناکافی خرج کردن
[برای]
the right way to do a thing
U
صحیح برای کردن کاری
carry over
<idiom>
U
برای بعد نگهداری کردن
bucket step
U
فیکس کردن پا برای استراحت
to hang on the rear
U
برای حمله دنبال کردن
to serve the city with water
U
اب برای شهر تهیه کردن
tenderises
U
برای ترد ونازک کردن ان
to pander to somebody's ego
<idiom>
U
برای کسی چاپلوسی کردن
tenderising
U
برای ترد ونازک کردن ان
to save for retirement
U
برای بازنشستگی پس انداز کردن
tenderize
U
برای ترد ونازک کردن ان
to provide for old age
U
برای پیری تهیه کردن
tenderizing
U
برای ترد ونازک کردن ان
prone to do something
آماده برای کردن کاری
tenderizes
U
برای ترد ونازک کردن ان
warm up
<idiom>
U
گرم کردن (برای بازی)
to butter somebody up
U
برای کسی چاپلوسی کردن
forthcomming
U
اماده برای ارائه کردن
to schmooze somebody
U
برای کسی چاپلوسی کردن
tenderized
U
برای ترد ونازک کردن ان
higgle
U
برای سودجویی بحث کردن
tenderised
U
برای ترد ونازک کردن ان
to offer a reward
[for]
U
عرضه کردن پاداشی
[برای]
to make room for a person
U
جا برای کسی باز کردن
bolster plate
U
صفحه برای مهار کردن
strategy
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
infra red link
U
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
to smarm over somebody
U
برای کسی خود شیرینی کردن
to hire
U
برگزیدن برای کار
[استخدام کردن]
pretty to look at
[to watch]
U
زیبا
[خوشگل]
برای نگاه کردن
tassel
U
پارچه برای تمیز کردن تیر
afterthought
U
چاره اندیشی برای کاری پس از کردن آن
to work for peanuts
<idiom>
U
برای چندرغازی کار کردن
[اصطلاح]
pre empt
U
از پیش برای خود تامین کردن
incite to murder
U
اغوا کردن برای قتل عمد
to make a r for something
U
برای رسیدن به چیزی نقاش کردن
to make amends for something
U
جلب رضایت کردن برای چیزی
to affect something
[cultivate for effect]
U
کوشش کردن برای به نتیجه ای رسیدن
to save for something
U
پس انداز کردن
[اندوختن ]
برای چیزی
to fit a dress on somebody
U
جامه ای را برای کسی اندازه کردن
to save up for something
U
برای چیزی صرفه جویی کردن
tassels
U
پارچه برای تمیز کردن تیر
to atone for something
U
جلب رضایت کردن برای چیزی
henpeck
U
سعی کردن برای تفوق یافتن
to seek somebody out
U
جستجو برای پیدا کردن کسی
to refuse somebody admittance to something
U
پذیرش کسی را برای چیزی رد کردن
peccability
U
ژمادگی برای گناه کردن جایزالخطایی
to pair off
U
جفت کردن
[برای کاری یا در جشنی]
to fix somebody up with somebody
[American E]
U
دو نفر را جفت کردن برای ازدواج
to have a look round
[around]
the stores
[American E]
U
برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
to have a look round
[around]
the shops
[British E]
U
برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
to set up somebody
[for something]
U
پاپوش درست کردن برای کسی
to frame someone
U
پاپوش درست کردن برای کسی
he has a rage for money
U
برای گرد کردن پول شهوت
to schmooze somebody
U
برای کسی چرب زبانی کردن
to butter somebody up
U
برای کسی چرب زبانی کردن
pinhole
U
سوراخ کردن برای گوشی یاز
sexualize
U
جنس برای چیزی تعیین کردن
to call somebody to
[for]
something
U
از کسی برای چیزی درخواست کردن
to negotiate for something
U
گفتگو و معامله کردن برای چیزی
to build up areputation
U
شهرت یا ابرویی برای خوددرست کردن
constitutionalize
U
برای بهداشت مزاج گردش کردن
impetrate
U
برای چیزی لابه واستغاثه کردن
to get a meat for a bird
U
برای مرغی جفت پیدا کردن
no answer
[n/a]
[in forms]
U
بدون پاسخ
[در برگه برای پر کردن]
interact
U
برای عمل کردن روی یکدیگر
to curry favour
[British E]
/favor
[American E]
with somebody
U
برای کسی خود شیرینی کردن
to crawl to somebody
U
برای کسی خود شیرینی کردن
to bechon to a person to come
U
اشاره بکسی کردن برای دعوت وی
crossover
U
متقاطع کردن برای ازدیادفشار و سرعت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com