English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to mumble [away] to oneself U برای خودشان من من کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to mumble [away] to oneself U برای خودشان زیر لب سخن گفتن
cafeterias U رستورانی که مشتریها برای خودشان غذا میبرند
cafeteria U رستورانی که مشتریها برای خودشان غذا میبرند
their U خودشان
themselves U خودشان
inter se U میان خودشان
selves U خودشان خودمان
among each other <adv.> U میان خودشان
As the debate unfolds citizens will make up their own minds. U در طول بحث شهروند ها خودشان تصمیم خواهند گرفت.
indexing U استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
The whole problem with the world is that fools and fanatics are always so certain of themselves, and wiser people so full of doubts. U مشکل اصلی در دنیا این است که احمق ها و متعصب ها همیشه از خودشان مطمئن و انسان های عاقل پر از تردید هستند.
electrodynamics U شاخهای از علم فیزیک که درباره اثرات جریان برق برمعناطیس یا روی جریانهای الکتریکی دیگر یاروی خودشان بحث میکند
to scramble for something U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
auto U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
autos U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
personal U متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
intubation U فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
potatoes and point U سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
bread and point U سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
turnaround time U زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
diagnostics U اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
weight belt U کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing U اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
quasi contract U عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
ikon U نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
timed U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
to send round the hat U برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
B register U 1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
leader U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leaders U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
vetoes U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
winterize U اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
commandeering U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
flavoring U چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavorings U چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
commandeers U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeered U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
flavouring U چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
commandeer U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
flavourings U چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
stripping U نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
gas fittings U اسبابی که برای گرم کردن یاروشن کردن جایی باگازبکا
pre engage U ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
overhauls U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
line up <idiom> U سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
overhauled U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhaul U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauling U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
to pine for home U دلتنگی برای میهن کردن ارزوی وطن کردن
clearance diving U شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
jig U ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jigs U ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
arm U 1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
degausser U وسیلهای برای پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار یا نوک ضبط کردن
put-up U برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
put up U برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
cyphers U رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cipher U رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
ciphers U رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
service U برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
serviced U برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
compressive strength U قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
QBE U زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
for doing it U برای کردن ان
bookings U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
booking U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
to grub U زیر و رو کردن [برای]
to prospect [for] U جستجو کردن [برای]
so as to quiet him U برای ارام کردن او
in orders to make it easiter U برای اسان تر کردن ان
to grub about U زیر و رو کردن [برای]
enable U تهیه کردن برای
enabled U تهیه کردن برای
to grub U جستجو کردن [برای]
enabling U تهیه کردن برای
to grub about U جستجو کردن [برای]
the proper time to do a thing U برای کردن کاری
prone to do something آماده کردن برای
in order to prevent U برای جلوگیری کردن
enables U تهیه کردن برای
to fit with U اماده کردن برای
tenderize U برای ترد ونازک کردن ان
tenderising U برای ترد ونازک کردن ان
to underspend [on] U ناکافی خرج کردن [برای]
tenderised U برای ترد ونازک کردن ان
tenderises U برای ترد ونازک کردن ان
tenderized U برای ترد ونازک کردن ان
forthcomming U اماده برای ارائه کردن
bolster plate U صفحه برای مهار کردن
mnemonic U برای بار کردن در ثبات A
to serve the city with water U اب برای شهر تهیه کردن
to save for retirement U برای بازنشستگی پس انداز کردن
bucket step U فیکس کردن پا برای استراحت
to pander to somebody's ego <idiom> U برای کسی چاپلوسی کردن
the right way to do a thing U صحیح برای کردن کاری
to offer a reward [for] U عرضه کردن پاداشی [برای]
tenderizing U برای ترد ونازک کردن ان
tenderizes U برای ترد ونازک کردن ان
to go round U برای همه کفایت کردن
warm up <idiom> U گرم کردن (برای بازی)
gag U مانع فراهم کردن برای
to make room for a person U جا برای کسی باز کردن
prone to do something آماده برای کردن کاری
carry over <idiom> U برای بعد نگهداری کردن
gagged U مانع فراهم کردن برای
gags U مانع فراهم کردن برای
to hang on the rear U برای حمله دنبال کردن
to schmooze somebody U برای کسی تملق کردن
to butter somebody up U برای کسی تملق کردن
to schmooze somebody U برای کسی چاپلوسی کردن
to take pity on any one U برای کسی دلسوزی کردن
to provide for old age U برای پیری تهیه کردن
higgle U برای سودجویی بحث کردن
gagging U مانع فراهم کردن برای
to butter somebody up U برای کسی چاپلوسی کردن
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
to set measures to anything U برای چیزی اندازه یا حد معین کردن
to hire U برگزیدن برای کار [استخدام کردن]
zamboni U دستگاه چهارچرخه برای صاف کردن یخ
rework U برای کاربرد مجدد آماده کردن
within reach of gunshot U کوشش کردن برای رسیدن به چیزی
to have a look round [around] the stores [American E] U برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
to have a look round [around] the shops [British E] U برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
garnishing U رنگ امیزی کردن برای استتار
interacts U برای عمل کردن روی یکدیگر
It is written for our benefit U نوشته کردن برای ما فایده دارد
interacting U برای عمل کردن روی یکدیگر
to empower somebody to do something U کسی را برای کاری مخیر کردن
pretty to look at [to watch] U زیبا [خوشگل] برای نگاه کردن
cram U خودرا برای امتحان اماده کردن
crammed U خودرا برای امتحان اماده کردن
to schmooze somebody U برای کسی چرب زبانی کردن
to atone for something U جلب رضایت کردن برای چیزی
to raise the wind U پول برای مقصودی فراهم کردن
to save for something U پس انداز کردن [اندوختن ] برای چیزی
to refuse somebody admittance to something U پذیرش کسی را برای چیزی رد کردن
minimax U روشی برای کم کردن خطاهای یک فرایند
to make amends for something U جلب رضایت کردن برای چیزی
to pair off U جفت کردن [برای کاری یا در جشنی]
sexualize U جنس برای چیزی تعیین کردن
peccability U ژمادگی برای گناه کردن جایزالخطایی
paint U رنگ و الگو برای پر کردن ناحیه
pre empt U از پیش برای خود تامین کردن
afterthought U چاره اندیشی برای کاری پس از کردن آن
prostitutes U برای پول خود را پست کردن
prostitute U برای پول خود را پست کردن
interacted U برای عمل کردن روی یکدیگر
to work for peanuts <idiom> U برای چندرغازی کار کردن [اصطلاح]
to affect something [cultivate for effect] U کوشش کردن برای به نتیجه ای رسیدن
impetrate U برای چیزی لابه واستغاثه کردن
cramming U خودرا برای امتحان اماده کردن
crams U خودرا برای امتحان اماده کردن
interact U برای عمل کردن روی یکدیگر
to butter somebody up U برای کسی چرب زبانی کردن
to save up for something U برای چیزی صرفه جویی کردن
no answer [n/a] [in forms] U بدون پاسخ [در برگه برای پر کردن]
incite to murder U اغوا کردن برای قتل عمد
paints U رنگ و الگو برای پر کردن ناحیه
spaced armor U دو پوسته کردن زره برای تقویت ان
winterization U اماده کردن برای کار در زمستان
henpeck U سعی کردن برای تفوق یافتن
to seek somebody out U جستجو برای پیدا کردن کسی
to curry favour [British E] /favor [American E] with somebody U برای کسی خود شیرینی کردن
to crawl to somebody U برای کسی خود شیرینی کردن
pinhole U سوراخ کردن برای گوشی یاز
constitutionalize U برای بهداشت مزاج گردش کردن
crossover U متقاطع کردن برای ازدیادفشار و سرعت
to make a r for something U برای رسیدن به چیزی نقاش کردن
potential U توانایی انرژی برای کار کردن
to bechon to a person to come U اشاره بکسی کردن برای دعوت وی
he has a rage for money U برای گرد کردن پول شهوت
assignment of space U تخصیص جا برای انبار کردن اماد
lay up <idiom> U ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
to frame someone U پاپوش درست کردن برای کسی
to fit a dress on somebody U جامه ای را برای کسی اندازه کردن
to set up somebody [for something] U پاپوش درست کردن برای کسی
make a run for it <idiom> U برای نجات جان فرار کردن
tassel U پارچه برای تمیز کردن تیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com