English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (27 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
canvass U برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
canvassed U برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
canvasses U برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
canvassing U برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
treating U جمع اوری اراء با رشوه یا غذا و مشروب دادن به رای دهندگان
to give U پولی برای پیشکشی جمع اوری کردن
interviews U مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
interviewing U مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
interview U مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
interviewed U مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
polls U تعداد اراء اخذ اراء
polled U تعداد اراء اخذ اراء
poll U تعداد اراء اخذ اراء
scope for one's energies U میدان برای ابراز فعالیت
operating level U سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
home range U جای محدود برای فعالیت حیوانات
euthenics U مبجث رفاه و زندگی برای فعالیت صحیح
benefited U نمایش برای جمع اوری اعانه .
benefiting U نمایش برای جمع اوری اعانه .
benefit U نمایش برای جمع اوری اعانه .
vote down U به اکثریت اراء رد کردن
ostracizing U با اراء عمومی تبعید کردن
voted U با اکثریت اراء تصویب کردن
ostracizes U با اراء عمومی تبعید کردن
ostracising U با اراء عمومی تبعید کردن
vote U با اکثریت اراء تصویب کردن
ostracised U با اراء عمومی تبعید کردن
votes U با اکثریت اراء تصویب کردن
ostracises U با اراء عمومی تبعید کردن
ostracized U با اراء عمومی تبعید کردن
ostracize U با اراء عمومی تبعید کردن
prospectus U شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
prospectuses U شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
half life period U مدت زمان لازم برای فعالیت یک ماده رادیواکتیو است که به نصف مقدار اولیه خود کاهش یابد
proteranthy U گل اوری قبل از برگ اوری
rallying point U محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
rallying points U محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
league of nations U تاسیس جهانی مشهور که بین دو جنگ جهانی فعالیت داشت و درواقع مقدمهای بود برای تشکیل سازمان ملل متحد
electioneer U فعالیت انتخاباتی کردن
canvassed U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassing U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvass U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvasses U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
innovate U نو اوری کردن
innovated U نو اوری کردن
innovating U نو اوری کردن
innovates U نو اوری کردن
clip someone's wings <idiom> U محدود کردن فعالیت یاامکانات شخصی
marshall U جمع اوری کردن
compile U جمع اوری کردن
recovers U جمع اوری کردن
recovering U جمع اوری کردن
collect U جمع اوری کردن
collecting U جمع اوری کردن
muster U جمع اوری کردن
collects U جمع اوری کردن
collections U جمع اوری کردن
compiles U جمع اوری کردن
to round up U جمع اوری کردن
collection U جمع اوری کردن
recover U جمع اوری کردن
culls U جمع اوری کردن
culling U جمع اوری کردن
culled U جمع اوری کردن
cull U جمع اوری کردن
compiling U جمع اوری کردن
mustered U جمع اوری کردن
get in U جمع اوری کردن
rakes U جمع اوری کردن
rake U جمع اوری کردن
raking U جمع اوری کردن
musters U جمع اوری کردن
compiled U جمع اوری کردن
massing U جمع اوری کردن
mustering U جمع اوری کردن
masses U جمع اوری کردن
mass U جمع اوری کردن
to get in U جمع اوری کردن
to beat up for U جمع اوری کردن
to put in mind U یاد اوری کردن
marshalling U جمع اوری کردن
round on U جمع اوری کردن
cerebrate U فعالیت مغزی را نشان دادن فکر کردن
to phase out their activities U فعالیت های خود را به تدریج قطع کردن
rally U دوباره جمع اوری کردن
rallied U دوباره جمع اوری کردن
roll up U جمع اوری کردن تاسیسات
scrounging U علیق جمع اوری کردن
rallies U دوباره جمع اوری کردن
scrounges U علیق جمع اوری کردن
scrounged U علیق جمع اوری کردن
scrounge U علیق جمع اوری کردن
deposit collection U جمع اوری کردن زباله ها
vernalize U میوه اوری را تسریع کردن
raise money U جمع اوری کردن پول
convocate U احضارکردن جمع اوری کردن
musters U احضار کردن جمع اوری کردن
muster U احضار کردن جمع اوری کردن
to gather up U جمع اوری کردن اماده کردن
mustered U احضار کردن جمع اوری کردن
mustering U احضار کردن جمع اوری کردن
grabble U پهن نشستن جمع اوری کردن
reaped U جمع اوری کردن بدست اوردن
reap U جمع اوری کردن بدست اوردن
levied U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
ingross U جمع اوری کردن نیروی خودی
stack U جمع اوری و منظم کردن وسایل
ingross U تحریر کردن جمع اوری نیروها
levying U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
levy U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
levies U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
reaping U جمع اوری کردن بدست اوردن
reintegrate U دوباره جمع اوری ومتحد کردن
stacks U جمع اوری و منظم کردن وسایل
stacked U جمع اوری و منظم کردن وسایل
reaps U جمع اوری کردن بدست اوردن
formulation U تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
pay as you go principle U اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
indexing U استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
by a unanimous U به اتفاق اراء
tie vote U تساوی اراء
by a majority vote U به اکثریت اراء
counting votes U استخراج اراء
counting votes U شمارش اراء
by a unanimity vote U به اتفاق اراء
tie vote U اراء مساوی
scrutineer U بازرس اراء
consensus of opinion U اتفاق اراء
polled U صورت اراء
unanimity U اتفاق اراء
plebiscite U اراء عمومی
poll U صورت اراء
unanimously U به اتفاق اراء
polls U صورت اراء
plebiscites U اراء عمومی
consensus U اتفاق اراء
unanimously U باتفاق اراء
consentaneous U دارای اتفاق اراء
vox populi U اراء یا افکار مردم
polled U مراجعه به اراء عمومی
ostracism U تبعید با اراء عمومی
ostracised U با اراء عمومی تبعیدکردن
ostracising U با اراء عمومی تبعیدکردن
ostracize U با اراء عمومی تبعیدکردن
poll U مراجعه به اراء عمومی
ostracized U با اراء عمومی تبعیدکردن
ostracizes U با اراء عمومی تبعیدکردن
polls U مراجعه به اراء عمومی
ostracizing U با اراء عمومی تبعیدکردن
ostracises U با اراء عمومی تبعیدکردن
white primary U اخذ اراء مقدماتی حزبی
suppression U خنثی کردن یک یکان از نظر اتش یا فعالیت سرکوبی اتش
ballot U رای مخفی مجموع اراء نوشته
balloted U رای مخفی مجموع اراء نوشته
pollsters U متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
pollster U متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
ballots U رای مخفی مجموع اراء نوشته
public opinion polling U استخراج عقاید و اراء عمومی رفراندوم
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
to scramble for something U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
stockpiling U ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpile U ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiled U ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiles U ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
bread and point U سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
potatoes and point U سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
intubation U فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
personal U متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
autos U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
auto U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
turnaround time U زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
diagnostics U اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
weight belt U کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing U اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
trapdoor U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
regroups U جمع شدن جمع اوری کردن
regrouping U جمع شدن جمع اوری کردن
regroup U جمع شدن جمع اوری کردن
regrouped U جمع شدن جمع اوری کردن
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
referendum U همه پرسی مراجعه به اراء عمومی یادداشتی که از طرف سفیربه دولت متبوع وی ارسال میشود
referendums U همه پرسی مراجعه به اراء عمومی یادداشتی که از طرف سفیربه دولت متبوع وی ارسال میشود
referenda U همه پرسی مراجعه به اراء عمومی یادداشتی که از طرف سفیربه دولت متبوع وی ارسال میشود
ikon U نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
activity U فعالیت
functions U فعالیت
exercises U فعالیت
exercise U فعالیت
functioned U فعالیت
actuality U فعالیت
activities U فعالیت
stirs U فعالیت
stirrings U فعالیت
acting U فعالیت
stirred U فعالیت
exercised U فعالیت
stir U فعالیت
activation U فعالیت
activeness U فعالیت
function U فعالیت
times U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com