Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (19 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
epexegetically
U
برای توضیح
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
backus naur form
U
قرارداد ثبت شدهای که برای توضیح نحو یک زبان برنامه نویسی استفاده میشود
epexegesis
U
کلمات افزوده شده برای توضیح
locus classicus
U
مثال ادبی برای توضیح کلمه یاموضوعی
prima facie evidence
U
مدرک محمول بر صحت مدرکی که در صورت تکذیب یا توضیح طرف برای روشن کردن قضیه کافی باشد مدرکی که در نظر اول و پیش از بررسی بیشتر قاطع به نظر می اید
Other Matches
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
remark
U
توضیح
remarked
U
توضیح
remarking
U
توضیح
remarks
U
توضیح
illustrations
U
توضیح
commented
U
توضیح
comment
U
توضیح
illustration
U
توضیح
clarification
U
توضیح
paraphrases
U
توضیح
commenting
U
توضیح
elucidation
U
توضیح
paraphrase
U
توضیح
paraphrased
U
توضیح
paraphrasing
U
توضیح
treatises
U
توضیح
explication
U
توضیح
treatise
U
توضیح
explanations
U
توضیح
explanation
U
توضیح
defect description
U
توضیح مشکل
expositor
U
توضیح دهنده
unaccountably
U
توضیح ناپذیر
illustrators
U
توضیح دهنده
stated
U
توضیح دادن
description of error
U
توضیح عیب
state-
U
توضیح دادن
state
U
توضیح دادن
defect description
U
توضیح عیب
clears
U
توضیح دادن
error description
U
توضیح مشکل
clearer
U
توضیح دادن
clear
U
توضیح دادن
fault description
U
توضیح نقص
fault description
U
توضیح مشکل
states
U
توضیح دادن
error description
U
توضیح عیب
fault description
U
توضیح عیب
explaining
U
توضیح دادن
inexplicability
U
توضیح ناپذیری
illustrative
U
توضیح دهنده
gloss
U
تفصیل توضیح
explicable
U
قابل توضیح
error description
U
توضیح نقص
to offer an explanation
U
توضیح دادن
elucidator
U
توضیح دهنده
step up
<idiom>
U
توضیح گرفتن
description of error
U
توضیح نقص
defect description
U
توضیح نقص
stating
U
توضیح دادن
unaccountable
U
توضیح ناپذیر
exponible
U
توضیح بردار
illustrates
U
توضیح دادن
accountable
[explicable]
<adj.>
U
قابل توضیح
comprehensible
<adj.>
U
قابل توضیح
explian
U
توضیح دادن
superscription
U
توضیح ادرس
reasonable
[comprehensible]
<adj.>
U
قابل توضیح
understandable
<adj.>
U
قابل توضیح
get across
<idiom>
U
توضیح دادن
illustrate
U
توضیح دادن
statement
U
شرح توضیح
illustrator
U
توضیح دهنده
explicator
U
توضیح دهنده
account for
U
توضیح دادن
explanatorily
U
منباب توضیح
statements
U
شرح توضیح
explain
U
توضیح دادن
explained
U
توضیح دادن
explains
U
توضیح دادن
description of error
U
توضیح مشکل
explicable
<adj.>
U
قابل توضیح
epexegetically
U
منباب توضیح
song and dance
U
توضیح زاید
song and dance
U
توضیح واضحات
fault description
U
توضیح خرابی
error description
U
توضیح اشکال
fault description
U
توضیح اشکال
clearest
U
توضیح دادن
accountable
U
قابل توضیح
defect description
U
توضیح خرابی
description of error
U
توضیح خرابی
error description
U
توضیح خرابی
point out
<idiom>
U
توضیح دادن
apodictic
U
قابل توضیح
defect description
U
توضیح اشکال
apodeictic
U
قابل توضیح
illustrating
U
توضیح دادن
description of error
U
توضیح اشکال
elucidated
U
توضیح دادن شفاف
elucidates
U
توضیح دادن شفاف
proponent
U
توضیح دهنده طرفدار
illustrates
U
شرح و توضیح دادن
spell out
<idiom>
U
واضح توضیح دادن
put
U
ارائه یا توضیح دادن
ignotum per igno tius
U
توضیح مجهول با چیزمجهول تر
illustrating
U
شرح و توضیح دادن
proponents
U
توضیح دهنده طرفدار
puts
U
ارائه یا توضیح دادن
putting
U
ارائه یا توضیح دادن
elucidate
U
توضیح دادن شفاف
illustrate
U
شرح و توضیح دادن
rationale
U
توضیح اصول عقاید
put across
<idiom>
U
به واضحی توضیح دادن
to give an account of
U
گزارش و توضیح دادن
enucleation
U
توضیح روشن سازی
inexplicable
U
غیر قابل توضیح
song and dance
U
توضیح گریز آمیز
it tells its own tale
U
نیازمند به توضیح نیست
I do owe you an explanation.
U
من به شما یک توضیح بدهکارم.
elucidating
U
توضیح دادن شفاف
explicates
U
تاویل کردن توضیح دادن
explicating
U
تاویل کردن توضیح دادن
clear up
<idiom>
U
حل کردن یا توضیح دادن (مشکل)
enucleate
U
روشن کردن توضیح دادن
inexplicit
U
بطور ضمنی بدون توضیح
There's no need to elaborate.
U
نیازی به توضیح اضافی نیست.
explicated
U
تاویل کردن توضیح دادن
explicate
U
تاویل کردن توضیح دادن
clarifying
U
واضح کردن توضیح دادن
unaccounted
U
حساب نشده فاقد توضیح
clarifies
U
واضح کردن توضیح دادن
clarify
U
واضح کردن توضیح دادن
rem
U
REاعلان شروع یک توضیح فرمان
illustratively
U
چنانکه روشن سازدیا توضیح دهد
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
Could you clarify that for me?
U
می توانید توضیح بدهید که موضوع از چه قرار است؟
To explain something in detail .
U
چیزی را بطور مفصل ومشروح توضیح دادن
accountably
U
بطور مسئول چنانکه بتوان توضیح داد
I have to go back a little bit.
[This requires a little background
{explanation}
]
.
U
این نیاز به کمی پیش زمینه
[توضیح بیشتر]
دارد.
Let me back up and explain how ...
U
به من اجازه بدهید از اول داستان در گذشته شروع بکنم و توضیح بدهم که چطور ...
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
bells and whistles
U
یک توضیح غیر رسمی ازویژگیهای بیشتر یک سیستم کامپیوتری که شامل گرافیک نمایش رنگی
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
U
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft
U
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
annotation
U
توضیح یا توجه در برنامه در مورد نحوه اجرای برنامه
annotations
U
توضیح یا توجه در برنامه در مورد نحوه اجرای برنامه
statements
U
بیان کردن توضیح دادن تاکید کردن
statement
U
بیان کردن توضیح دادن تاکید کردن
drive
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
statable
U
افهار کردنی قابل افهار یا توضیح
stateable
U
افهار کردنی قابل افهار یا توضیح
strategies
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link
U
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
narrative
U
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
narratives
U
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
c
U
استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
recall
U
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalled
U
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalls
U
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
Ackerman's function
U
تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
revenue tax
U
مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
bin
U
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
iil
U
دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
no show
U
مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
teacloths
U
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
bins
U
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
permanent
U
آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
teacloth
U
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
doubled up
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
gather shot
U
ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
potatoes and point
U
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
double
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
scratches
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratched
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratch
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratching
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
autos
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
FDDI
U
اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال
bread and point
U
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
liberal education
U
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
HTTP
U
دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
cold test
U
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
auto
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
cold thrust
U
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
personal
U
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
grammars
U
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
intubation
U
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
cat
U
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
redundancy
U
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
opened
U
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
open
U
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
doubled
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
grammar
U
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
cats
U
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
feedback
U
اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
redundancies
U
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
opens
U
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
VidCap
U
برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی
haze
U
تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
straight line coding
U
برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
pork barrel
U
برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
Kaleida Labs
U
شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای
executive information system
U
نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com