Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to haul up
U
برای بازخواست صداکردن بازخواست کردن از
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to bring to book
U
بازخواست کردن از
bring to book
U
بازخواست کردن از
to have up
U
بازخواست کردن از
to call to account
U
بازخواست یامواخذه کردن از حساب خواستن از
dressing-down
U
بازخواست
chidden
U
صداکردن سرزنش کردن
blare
U
صداکردن
blaring
U
صداکردن
to call in
U
صداکردن
cleft grafting
U
صداکردن
sordine
U
صداکردن
blares
U
صداکردن
devoice
U
بی صداکردن
blared
U
صداکردن
devocalize
U
بی صداکردن
names
U
بنام صداکردن
name
U
بنام صداکردن
sounded
U
صدا دادن صداکردن
sounds
U
صدا دادن صداکردن
baet
U
صداکردن کوس زدن
sound
U
صدا دادن صداکردن
soundest
U
صدا دادن صداکردن
To call someone.
U
کسی را صدا زدن ؟( صداکردن )
indexing
U
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
to scramble for something
U
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
auto
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
autos
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
liberal education
U
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
personal
U
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
potatoes and point
U
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
bread and point
U
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
intubation
U
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
turnaround time
U
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
diagnostics
U
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
weight belt
U
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing
U
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
skimming
U
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
ikon
U
نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
times
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
to send round the hat
U
برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
B register
U
1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
leader
U
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leaders
U
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
deleting
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
vetoing
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
winterize
U
اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
commandeering
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeered
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
flavorings
U
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavoring
U
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavourings
U
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavouring
U
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
commandeers
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeer
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
stripping
U
نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
gas fittings
U
اسبابی که برای گرم کردن یاروشن کردن جایی باگازبکا
pre engage
U
ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
overhauls
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
to pine for home
U
دلتنگی برای میهن کردن ارزوی وطن کردن
overhauled
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
line up
<idiom>
U
سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
overhaul
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauling
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
clearance diving
U
شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
degausser
U
وسیلهای برای پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار یا نوک ضبط کردن
jig
U
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jigs
U
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
arm
U
1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
put up
U
برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
put-up
U
برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
cipher
U
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
ciphers
U
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cyphers
U
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
serviced
U
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
service
U
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
U
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
compressive strength
U
قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft
U
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
QBE
U
زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
for doing it
U
برای کردن ان
booking
U
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
bookings
U
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
drives
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
to grub
U
زیر و رو کردن
[برای]
to grub about
U
زیر و رو کردن
[برای]
to fit with
U
اماده کردن برای
in orders to make it easiter
U
برای اسان تر کردن ان
to prospect
[for]
U
جستجو کردن
[برای]
to grub about
U
جستجو کردن
[برای]
to grub
U
جستجو کردن
[برای]
so as to quiet him
U
برای ارام کردن او
in order to prevent
U
برای جلوگیری کردن
enabling
U
تهیه کردن برای
enables
U
تهیه کردن برای
enable
U
تهیه کردن برای
prone to do something
آماده کردن برای
the proper time to do a thing
U
برای کردن کاری
enabled
U
تهیه کردن برای
to mumble
[away]
to oneself
U
برای خودشان من من کردن
to go round
U
برای همه کفایت کردن
the right way to do a thing
U
صحیح برای کردن کاری
tenderizes
U
برای ترد ونازک کردن ان
tenderizing
U
برای ترد ونازک کردن ان
to butter somebody up
U
برای کسی تملق کردن
to butter somebody up
U
برای کسی چاپلوسی کردن
bolster plate
U
صفحه برای مهار کردن
prone to do something
آماده برای کردن کاری
to pander to somebody's ego
<idiom>
U
برای کسی چاپلوسی کردن
to serve the city with water
U
اب برای شهر تهیه کردن
tenderising
U
برای ترد ونازک کردن ان
bucket step
U
فیکس کردن پا برای استراحت
to save for retirement
U
برای بازنشستگی پس انداز کردن
tenderises
U
برای ترد ونازک کردن ان
tenderized
U
برای ترد ونازک کردن ان
tenderised
U
برای ترد ونازک کردن ان
tenderize
U
برای ترد ونازک کردن ان
to schmooze somebody
U
برای کسی چاپلوسی کردن
to hang on the rear
U
برای حمله دنبال کردن
carry over
<idiom>
U
برای بعد نگهداری کردن
higgle
U
برای سودجویی بحث کردن
to underspend
[on]
U
ناکافی خرج کردن
[برای]
to provide for old age
U
برای پیری تهیه کردن
gagging
U
مانع فراهم کردن برای
gags
U
مانع فراهم کردن برای
to offer a reward
[for]
U
عرضه کردن پاداشی
[برای]
forthcomming
U
اماده برای ارائه کردن
mnemonic
U
برای بار کردن در ثبات A
warm up
<idiom>
U
گرم کردن (برای بازی)
to schmooze somebody
U
برای کسی تملق کردن
gag
U
مانع فراهم کردن برای
to make room for a person
U
جا برای کسی باز کردن
to take pity on any one
U
برای کسی دلسوزی کردن
gagged
U
مانع فراهم کردن برای
strategy
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link
U
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
to negotiate for something
U
گفتگو و معامله کردن برای چیزی
paint
U
رنگ و الگو برای پر کردن ناحیه
It is written for our benefit
U
نوشته کردن برای ما فایده دارد
to refuse somebody admittance to something
U
پذیرش کسی را برای چیزی رد کردن
sexualize
U
جنس برای چیزی تعیین کردن
cramming
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
crammed
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
to work for peanuts
<idiom>
U
برای چندرغازی کار کردن
[اصطلاح]
he has a rage for money
U
برای گرد کردن پول شهوت
paints
U
رنگ و الگو برای پر کردن ناحیه
impetrate
U
برای چیزی لابه واستغاثه کردن
zamboni
U
دستگاه چهارچرخه برای صاف کردن یخ
prostitute
U
برای پول خود را پست کردن
crams
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
to raise the wind
U
پول برای مقصودی فراهم کردن
to empower somebody to do something
U
کسی را برای کاری مخیر کردن
cram
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
peccability
U
ژمادگی برای گناه کردن جایزالخطایی
afterthought
U
چاره اندیشی برای کاری پس از کردن آن
within reach of gunshot
U
کوشش کردن برای رسیدن به چیزی
to smarm over somebody
U
برای کسی خود شیرینی کردن
rework
U
برای کاربرد مجدد آماده کردن
spaced armor
U
دو پوسته کردن زره برای تقویت ان
to call somebody to
[for]
something
U
از کسی برای چیزی درخواست کردن
reworked
U
برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworking
U
برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworks
U
برای کاربرد مجدد آماده کردن
to sign on
U
برای سربازی اسم نویسی کردن
no answer
[n/a]
[in forms]
U
بدون پاسخ
[در برگه برای پر کردن]
crossover
U
متقاطع کردن برای ازدیادفشار و سرعت
to crawl to somebody
U
برای کسی خود شیرینی کردن
to curry favour
[British E]
/favor
[American E]
with somebody
U
برای کسی خود شیرینی کردن
to hire
U
برگزیدن برای کار
[استخدام کردن]
potential
U
توانایی انرژی برای کار کردن
to get a meat for a bird
U
برای مرغی جفت پیدا کردن
spoon-feed
<idiom>
U
ساده کردن چیزی برای کسی
pretty to look at
[to watch]
U
زیبا
[خوشگل]
برای نگاه کردن
to fit a dress on somebody
U
جامه ای را برای کسی اندازه کردن
henpeck
U
سعی کردن برای تفوق یافتن
to scramble for a living
U
برای معاش یازندگی تلاش کردن
pinhole
U
سوراخ کردن برای گوشی یاز
constitutionalize
U
برای بهداشت مزاج گردش کردن
tassel
U
پارچه برای تمیز کردن تیر
to atone for something
U
جلب رضایت کردن برای چیزی
to make amends for something
U
جلب رضایت کردن برای چیزی
lay up
<idiom>
U
ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
pre empt
U
از پیش برای خود تامین کردن
to pair off
U
جفت کردن
[برای کاری یا در جشنی]
tassels
U
پارچه برای تمیز کردن تیر
prostitutes
U
برای پول خود را پست کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com