English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
for the sake of precaution U برای احتیاط
in case U برای احتیاط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
ready reserve U ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
Other Matches
army reserve command U فرماندهی احتیاط نیروی زمینی قسمت احتیاط ارتش
precaution U احتیاط
rash U بی احتیاط
cautioning U احتیاط
prudish U با احتیاط
nicety U احتیاط
niceties U احتیاط
guardless U بی احتیاط
improvident U بی احتیاط
careful U با احتیاط
vigilance U احتیاط
incautious U بی احتیاط
cautioned U احتیاط
indiscreet U بی احتیاط
prudence U احتیاط
well-advised U با احتیاط
rashes U بی احتیاط
cautions U احتیاط
incircumspect U بی احتیاط
discreet <adj.> U با احتیاط
incosiderate U بی احتیاط
discretion U احتیاط
for fealty of U با احتیاط
closeness U احتیاط
reserves U احتیاط
discrete <adj.> U با احتیاط
discretional <adj.> U با احتیاط
reserving U احتیاط
prudent [discreet] <adj.> U با احتیاط
imprudent U بی احتیاط
precautious U با احتیاط
precautions U احتیاط
circumspective U با احتیاط
retenv U احتیاط
ciecumspect U با احتیاط
cautel U احتیاط
circumspection U احتیاط
forgetter U بی احتیاط
injudicious U بی احتیاط
yogurts U احتیاط
canniness U احتیاط
reservations U احتیاط
reserve U احتیاط
reservation U احتیاط
yoghourts U احتیاط
yoghurt U احتیاط
caution U احتیاط
yoghurts U احتیاط
charily U از روی احتیاط
reservedness U احتیاط کاری
warily U احتیاط کار
with reserve U بقید احتیاط
cautelous U احتیاط کار
cannily U از روی احتیاط
cautiousness U احتیاط کاری
measure of prevention U احتیاط کاری
discreetness U احتیاط کاری
discreetnss U احتیاط کاری
ca'canny U با احتیاط جلورفتن
circumspectly U ازروی احتیاط
mobile reserve U احتیاط متحرک
wariness U احتیاط کار
prudently U از روی احتیاط
indiscreet U بی تمیز بی احتیاط
reserve echelon U رده احتیاط
reserve force U نیروی احتیاط
prudent U از روی احتیاط
reservedly U از روی احتیاط
cautiously U از روی احتیاط
reserve center U مرکز احتیاط
reserve officer U افسر احتیاط
to take in a reef U احتیاط کردن
battle reserve U احتیاط جنگی
general reserve U احتیاط عمومی
reserve U احتیاط یدکی
unresponsive U بدون احتیاط
prudential U از روی احتیاط
floating reserve U احتیاط سیال
operational reserve U احتیاط عملیاتی
reserves U احتیاط یدکی
reserving U احتیاط یدکی
hands down U بدون احتیاط
fabian U احتیاط کار
prudentially U از روی احتیاط
chary U با احتیاط ودقیق
tactical reserve U احتیاط تاکتیکی
Caution demands that . . . U شرط احتیاط آنست که …
army reserve U احتیاط نیروی زمینی
Be careful ! U احتیاط کن ( مواظب باش )!
reserve center U مرکز اموزش احتیاط
precautions U حزم احتیاط کردن
to be on guard U بودن احتیاط کردن
He drives recklessly. U بی احتیاط رانندگی می کند
reserve mobilization U بسیج نیروهای احتیاط
over caution U احتیاط بیش اندازه
precaution U حزم احتیاط کردن
reserve components U قسمتهای احتیاط ارتش
to keep guard U بودن احتیاط کردن
Ton play safe . To tread cautiously. U با احتیاط عمل کردن
bold U خشن وبی احتیاط
if you don't watch it U اگر احتیاط نکنید
Mind what you're doing! [Be careful!] U احتیاط کن [مواظب باش ] !
wariness U از روی احتیاط محتاطانه
tactical reserve U نیروهای احتیاط تاکتیکی
boldest U خشن وبی احتیاط
forethought U مال اندیشی احتیاط
To err on the side of caution. U جانب احتیاط راگرفتن
warily U از روی احتیاط محتاطانه
bolder U خشن وبی احتیاط
guarded U احتیاط امیز ملاحظه کار
mincingly U با احتیاط با فرو گذاری حقیقت
unadvised U تند وبی ملاحظه بی احتیاط
base reserves U ذخایرپادگانی نیروی احتیاط پادگانی
ready reservist U جزو احتیاط اماده به خدمت
To be on the safe side. U خیلی احتیاط بخرج دادن
assembly U محل بسیج افراد احتیاط
unadvied U تند بی ملاحظه بی احتیاط ناسنجیده
army reserve U قسمت احتیاط نیروی زمینی
to handle something with care U چیزی را با احتیاط جابجا کردن
floating reserve U نیروی ذخیره احتیاط متحرک
precaution U درنظرگرفتن احتیاط و جنبههای تامینی لازم
affiliated unit U یکان احتیاط مامور به ادارات غیرنظامی
stalks U قدم زدن وحرکت کردن با احتیاط
reserved list U صورت افسران دریایی ذخیره یا احتیاط
to play it safe U با احتیاط عمل کردن [اصطلاح روزمره]
Handle the boxes with care. U جعبه ها رابا احتیاط جابجا کنید
guarding U احتیاط نرده روی عرشه کشتی
precautions U درنظرگرفتن احتیاط و جنبههای تامینی لازم
stalk U قدم زدن وحرکت کردن با احتیاط
stalked U قدم زدن وحرکت کردن با احتیاط
guards U احتیاط نرده روی عرشه کشتی
to edge one's way [towards something] U [به چیزی] آهسته و با احتیاط نزدیک شدن
guard U احتیاط نرده روی عرشه کشتی
stalking U قدم زدن وحرکت کردن با احتیاط
mobilization U به حرکت دراوردن تحرک بخشیدن بسیج احتیاط ها
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
yellow arc U محدودهای از طیف نمایش الات دقیق که به عنوان احتیاط و بالاتراز حد نرمال نصب شود
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
reservoir U سرباز احتیاط یا ذخیره روغن ذخیره توپ
to mind U مراقب بودن [مواظب بودن] [احتیاط کردن]
reservoirs U سرباز احتیاط یا ذخیره روغن ذخیره توپ
initial reserves U ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
civil reserve air fleet U گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
narratives U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recall U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
c U استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
narrative U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recalls U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalled U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
Ackerman's function U تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
permanent U آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
iil U دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
bins U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
teacloths U رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
no show U مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
teacloth U رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
bin U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
revenue tax U مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
autos U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
scratching U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
feedback U اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
scratch U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
grammar U امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
opened U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
scratches U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratched U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
grammars U امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
gather shot U ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
doubled U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
cold test U ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
redundancy U بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
personal U متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
FDDI U اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال
cold thrust U ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
redundancies U بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
auto U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
cat U استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
intubation U فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
potatoes and point U سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
cats U استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
open U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
doubled up U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
HTTP U دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
opens U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
bread and point U سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
double U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
diagnostics U اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
precision U استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
straight line coding U برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com