Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cot
U
برانکار یا تخت مخصوص حمل مریض
cots
U
برانکار یا تخت مخصوص حمل مریض
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stretchers
U
برانکار
stretcher
U
برانکار
atheistical
U
مبنی برانکار هستی خدا
litter
U
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
littered
U
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
littering
U
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
litters
U
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
morbid
U
مریض
sick
U
مریض
patients
U
مریض
patient
U
مریض
he was taken ill
U
مریض شد
he fell ill
U
مریض شد
sickener
U
مریض کن
ills
U
مریض
diseased
U
مریض
ill
U
مریض
ill-
U
مریض
sickest
U
مریض
indispose
U
مریض کردن
he is a man he is sick
U
وی مریض میباشد
sick
U
مریض شدن
valetudinary
U
مریض علیل
sickest
U
مریض شدن
patients
U
بیمار مریض
patient
U
بیمار مریض
valetudinarian
U
مریض علیل
pay patient
U
مریض پولی
inpatient
U
مریض بستری
outpatient
U
مریض سرپایی
outpatient
U
مریض غیربستری
take ill/sick
<idiom>
U
مریض شدن
come down with
<idiom>
U
مریض شدن
shut in
U
مریض بستری
walking patient
U
مریض سرپایی
lutes
U
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute
U
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
pay patient
U
مریض غیر مجانی
sickened
U
مریض کردن یا شدن
sickens
U
مریض کردن یا شدن
to be ill with something
U
از چیزی مریض شدن
to be down with something
U
از چیزی مریض شدن
sicken
U
مریض کردن یا شدن
to be laid up with something
U
از چیزی مریض شدن
lazarus
U
ادم مریض وفقیر
sickbeds
U
تخت مریض یا بیمارستان
dejecta
U
کارکردن مزاج مریض
sickbed
U
تخت مریض یا بیمارستان
to have something
[a disease, an illness]
U
از چیزی مریض شدن
write
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil
U
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typeface
U
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces
U
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
psychoneurotic
U
مریض مبتلا به ناراحتی عصبی وروانی
graphics
U
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
To steer a middle course . To act within judicious bounds .
کجدار و مریض عمل کردن
[به نعل و به میخ زدن]
placebo
U
دوای مریض راضی کن داروی دل خوش کنک و بی اثر
placebos
U
دوای مریض راضی کن داروی دل خوش کنک و بی اثر
register
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
deleted
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code
U
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
solariums
U
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
solarium
U
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
dispersal airfield
U
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
favourites
U
مخصوص
particular
U
مخصوص
franchises
U
حق مخصوص
particulars
U
مخصوص
vest pocket
U
مخصوص
franchise
U
حق مخصوص
favourite
U
مخصوص
franc
U
حق مخصوص
extra special
U
مخصوص
francs
U
حق مخصوص
favorites
U
مخصوص
specifics
U
مخصوص
specific
U
مخصوص
special
U
مخصوص
especial
U
مخصوص
heavy-duty
U
مخصوص کارسنگین
specific gravity
U
ورن مخصوص
selective signalling
U
ارتباط مخصوص
deffered maintenance
U
نگهداری مخصوص
idiocrasy
U
حالت مخصوص
game
U
کامپیوتر مخصوص
specific gravities
U
ورن مخصوص
heavy duty
U
مخصوص کارسنگین
specific gravity
U
وزن مخصوص
valetdechambre
U
پیشخدمت مخصوص
general
U
معمولی و نه مخصوص
idoneous
U
مختص مخصوص
terminology
U
اصطلاح مخصوص
aide de camp
U
اجودان مخصوص
aide-de-camp
U
اجودان مخصوص
aides-de-camp
U
اجودان مخصوص
marque
U
علامت مخصوص
bluck density
U
وزن مخصوص
marque
U
مدل مخصوص
specially
U
مخصوص خاص
specific
U
مخصوص معین
specifics
U
مخصوص معین
terminologies
U
اصطلاح مخصوص
maid in waiting
U
پیشخدمت مخصوص
chorea
U
تشنج مخصوص
specific weight
U
وزن مخصوص
parts peculiar
U
قطعات مخصوص
idiosyncrasies
U
حال مخصوص
idiosyncrasy
U
حال مخصوص
Afro pick
شانه مخصوص فر
built in jack
U
جک مخصوص نصب
low resistivity
U
مقاومت مخصوص کم
favorite
U
مخصوص سوگلی
specific resistivity
U
مقاومت مخصوص
bolt
U
پیچ مخصوص قفل کردن در
special sheaf
U
مروحه مخصوص
special corrections
U
تصحیحات مخصوص
special session
U
جلسه مخصوص
specific search
U
شناسایی مخصوص
exempted station
U
یکان مخصوص
special services
U
خدمات مخصوص
favourite or vor
U
ویژه مخصوص
special damage
U
خسارت مخصوص
special drawing right
U
حق برداشت مخصوص
g man
U
بازرس مخصوص
special passport
U
پاسپورت مخصوص
specific energy
U
انرژی مخصوص
special troops
U
یکانهای مخصوص
dry gap bridge
U
پل مخصوص اب بریدگی
special
U
مخصوص خاص
specific gravities
U
وزن مخصوص
habiliments
U
لباس مخصوص
generals
U
معمولی و نه مخصوص
resistivity
U
مقاومت مخصوص
density
U
جرم مخصوص
proper
U
مخصوص مقتضی
specific capacity
U
فرفیت مخصوص
densities
U
جرم مخصوص
unit weight
U
وزن مخصوص
lectern
U
میز مخصوص قرائت
spitton
U
فرف مخصوص تف کردن
special operations
U
عملیات مخصوص یا ویژه
specific permeability
U
قابلیت نفوذ مخصوص
lecterns
U
میز مخصوص قرائت
all weather hood
U
کلاهک مخصوص هوا
alemannic
U
لهجهء مخصوص المانی
jemmies
U
دیلم مخصوص دزدان
anvil block
U
سندان مخصوص اهنگری
kitchen garden
U
باغ مخصوص سبزیکاری
subcaliber range
U
میدان تیر مخصوص
handrail
U
نرده مخصوص دستگیره
prerogative
U
امتیاز مخصوص حق ارثی
prerogatives
U
امتیاز مخصوص حق ارثی
tacamahac
U
بلسان مخصوص بخورمعطر
kitchen gardens
U
باغ مخصوص سبزیکاری
towline
U
طناب مخصوص صیدبالن
specific electrical conductivity
U
هدایت الکتریکی مخصوص
special weapons
U
جنگ افزار مخصوص
tacamahaca
U
بلسان مخصوص بخورمعطر
silk
U
نخ ابریشم مخصوص طراحی
special jury
U
هیئت منصفه مخصوص
special libraries association
U
انجمن کتابخانههای مخصوص
a special menu
U
صورت غذای مخصوص
lady in waiting
U
مستخدمه مخصوص ملکه
boudoirs
U
اطاق کوچک مخصوص زن
hollers
U
صدای مخصوص هر حیوان
hollering
U
صدای مخصوص هر حیوان
hollered
U
صدای مخصوص هر حیوان
sign languages
U
زبان مخصوص کرها
holler
U
صدای مخصوص هر حیوان
sign language
U
زبان مخصوص کرها
nursery rhyme
U
اشعار مخصوص کودکان
nursery rhymes
U
اشعار مخصوص کودکان
handrails
U
نرده مخصوص دستگیره
teleplay
U
نمایشنامه مخصوص تلویزیون
respective
U
بترتیب مخصوص خود
podium
U
بالکن جایگاه مخصوص
boudoir
U
اطاق کوچک مخصوص زن
special area
U
منطقه پرواز مخصوص
jargon
U
اصطلاحات مخصوص یک صنف
ladies-in-waiting
U
مستخدمه مخصوص ملکه
target arrow
U
تیر مخصوص تیراندازی
tramline
U
خط مخصوص واگن برقی
jemmy
U
دیلم مخصوص دزدان
blower
U
ماشین مخصوص دمیدن
weightless
U
دارای وزن مخصوص کم
tramlines
U
خط مخصوص واگن برقی
gasket
U
نوعی ابزار مخصوص
acetarious
U
سبزیهای مخصوص سالاد
special ammunition
U
مهمات مخصوص یا ویژه
lady-in-waiting
U
مستخدمه مخصوص ملکه
gaskets
U
نوعی ابزار مخصوص
slang
U
بزبان یا لهجه مخصوص
podiums
U
بالکن جایگاه مخصوص
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com