English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hummock U برامدگی زمین در مرداب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
nook U قطعه زمین پیش امده برامدگی
cumulus mammatus U ابرهای متراکمی با برامدگی اونگ مانند در سطح زمین
papillary U مانند برامدگی دارای برامدگی
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
backwaters U مرداب
quagmire U مرداب
morass U مرداب
laguna U مرداب
lagune U مرداب
liman U مرداب
marshes U مرداب
marish U مرداب
quagmires U مرداب
swamp U مرداب
backwater U مرداب
fens U مرداب
swamps U مرداب
swamping U مرداب
swamped U مرداب
swampland U مرداب
mere U مرداب
pocosin U مرداب
fen U مرداب
merest U مرداب
marsh U مرداب
lagoon U مرداب
lagoons U مرداب
lagoon nebula U ابری مرداب
paludous U مرداب نشین
methane U گاز مرداب
paludicole U مرداب نشین
lagoon nebula U سحابی مرداب
marsh gas U گاز مرداب
paludose U مرداب نشین
swamps U مرداب باطلاق لجن زار
swamping U مرداب باطلاق لجن زار
swamped U مرداب باطلاق لجن زار
swamp U مرداب باطلاق لجن زار
swamper U جانور یا چیزی که در مرداب فرو رود
swamper U ساکن مرداب کسیکه الوار را جمع اوری میکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
whaleback U برامدگی
gibbous U برامدگی
mound U برامدگی
ridge U برامدگی
ridges U برامدگی
knob U برامدگی
mounds U برامدگی
bump U برامدگی
extuberance U برامدگی
ganglion U برامدگی
overhangs U برامدگی
overhang U برامدگی
knobs U برامدگی
entasis U برامدگی
granulation U برامدگی
neuroma U برامدگی پی
bumpier U پر از برامدگی
bumpiest U پر از برامدگی
bumpy U پر از برامدگی
knop U برامدگی
knurr U برامدگی
knurl U برامدگی
knur U برامدگی
nub or nubble U برامدگی
ledges U برامدگی
nurl U برامدگی
bulging U برامدگی
bulges U برامدگی
bulged U برامدگی
bulge U برامدگی
turgescence U برامدگی
tuberosity U برامدگی
ledge U برامدگی
knosp U برامدگی
nub U برامدگی
burring U برامدگی
burrs U برامدگی
nibs U برامدگی
bluging U برامدگی
nib U برامدگی
domes U برامدگی
antinode U برامدگی
dome U برامدگی
convexity U برامدگی
burr U برامدگی
heaved U برامدگی
burred U برامدگی
cusp U برامدگی
heave U برامدگی
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
knarred U دارای برامدگی
bosses U برامدگی تزیینی
knar U برامدگی درچوب
bossed U برامدگی تزیینی
bulge U برامدگی [تورم]
knuckle bone U برامدگی بندانگشت
jag U برامدگی تیز
nodes U دشواری برامدگی
bossing U برامدگی تزیینی
sill U برامدگی دریایی
hyperostosis U برامدگی استخوان
sills U برامدگی دریایی
tumors U تومور برامدگی
tumour U تومور برامدگی
verruca U گندمه برامدگی
boss U برامدگی تزیینی
lumped U غلنبه برامدگی
midrib U خط یا برامدگی حد فاصل
mezzo rillievo U نیم برامدگی
lumps U غلنبه برامدگی
node U دشواری برامدگی
papilla U برامدگی کوچک
knobby U دارای برامدگی
nodules U برامدگی کوچک
nodules U برامدگی عقده
nodule U برامدگی کوچک
nodule U برامدگی عقده
papillose U دارای برامدگی
thenar U برامدگی کف دست
verrucas U گندمه برامدگی
lump U غلنبه برامدگی
eminence U برامدگی بزرگی
circular projection U برامدگی گرد
bridged U برامدگی بینی
humps U برامدگی گرد
humping U برامدگی گرد
hump U برامدگی گرد
caput U نوک برامدگی
bunchout U برامدگی یافتن
bumpiness U دارای برامدگی
bulging test U ازمایش برامدگی
tumours U تومور برامدگی
bridge U برامدگی بینی
protruding U برامدگی داشتن
protrudes U برامدگی داشتن
cuspidal U دارای برامدگی
protruded U برامدگی داشتن
protrude U برامدگی داشتن
eminency U برامدگی بزرگی
protuberance U برامدگی قلنبگی
protuberancy U برامدگی قلنبگی
exostosis U برامدگی استخوان
bulginess U برامدگی شکم
phyma U برامدگی پوست
bowing of bed U برامدگی کف نهر
swelling U برامدگی [تورم]
promontory U پرتگاه برامدگی
promontories U پرتگاه برامدگی
phantom tumour U برامدگی موقتی
tumidity U برامدگی [تورم]
tubercle U برامدگی گرد
tumor U تومور برامدگی
villus U برامدگی مویی
annular projection U برامدگی حلقوی
turgor U برامدگی [تورم]
protuberances U برامدگی قلنبگی
protuberance U برامدگی [تورم]
bridges U برامدگی بینی
lump U برامدگی [تورم]
splint U برامدگی کوچک
boll U برامدگی مانند
tumescence U برامدگی [تورم]
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
pigeon breast U برامدگی جناغ سینه
papilla U برامدگی نوک دار
stigma U لکه ننگ برامدگی
projection U پیش افکنی برامدگی
outgrwth U برامدگی گوشت زیادی
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com