Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 38 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
convex
U
برامده
knotted
U
برامده
fermented
U
برامده
protuberant
U
برامده
raised
U
برامده
bouffant
U
برامده
bulgy
U
برامده
callose
U
برامده
excrescent
U
برامده
gibbous
U
برامده
protrusive
U
برامده
pulvinate
U
برامده
pulvinated
U
برامده
snaggy
U
برامده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
biconvex
U
از دو سو برامده
exsert
U
برامده بودن
raise edges
U
لبههای برامده
stud welding
U
جوش برامده
popeyed
U
چشم برامده
convexo convex
U
دوسو برامده
apogean
U
برامده اوجی
verrucous
U
برامده دارای زگیل
nose
U
نوک برامده هر چیزی
popeyed
U
دارای چشمان برامده
bigger
U
دارای شکم برامده
noses
U
نوک برامده هر چیزی
big
U
دارای شکم برامده
venous
U
دارای وریدهای برامده
verrucose
U
برامده دارای زگیل
biggest
U
دارای شکم برامده
cheeky
U
دارای گونههای برامده گستاخ
gearbox flange
U
لبه برامده جعبه دنده
knuckle kneed
U
دارای زانوهای برامده دچاربرامدگی زانو
fly gallery
U
قسمت برامده کنار صحنه تاتر
cantle
U
قسمت برامده کمانی عقب زین
strawberry marks
U
لکه برامده و قرمز رنگ مادرزادی در بدن شخص
strawberry mark
U
لکه برامده و قرمز رنگ مادرزادی در بدن شخص
english toy spaniel
U
نوعی سگ پشمالوی دارای پیشانی برامده وبینی روبه بالا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com