English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stercoraceous U برازی وابسته بفضله وکثافت
stercoricolous U برازی وابسته بفضله وکثافت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sumps U لجن وکثافت
sump U لجن وکثافت
stercoral U برازی
excrementitious U برازی
faecal U برازی
night soil U برازی مستراح
squalor U درهم وبرهمی وکثافت الودگی
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associate U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
subordinated U وابسته
pyrexic U وابسته به تب
belonging U وابسته ها
attendant U وابسته
attendants U وابسته
dependent U وابسته
riverrine U وابسته به
hanger on U وابسته
interdependent U وابسته
febile U وابسته به تب
adjective U وابسته
adjectives U وابسته
pyrexial U وابسته به تب
germane U وابسته
subordinates U وابسته
subordinating U وابسته
tuitionary U وابسته به
pyretic U وابسته به تب
attached U وابسته
levitical U وابسته به
israelitish U وابسته به
dependant U وابسته
dependants U وابسته
sexual organs U وابسته به
akin U وابسته
syncop U وابسته به غش
federates U وابسته
federating U وابسته
cephalic U وابسته به سر
aquatic U وابسته به اب
commissarial U وابسته به
comprador U وابسته
congenerous U وابسته
thereof U وابسته به ان
affiliating U وابسته
affiliated U وابسته
affiliate U وابسته
related U وابسته
federated U وابسته
federate U وابسته
appurtenant U وابسته
thereof=of that U وابسته به ان
attache U وابسته
elfin U وابسته به جن
elysian U وابسته به
affiliates U وابسته
pertaining U وابسته
cantabrigian U وابسته به
carpal U وابسته به مچ
diphtheric U وابسته به
pertinent U وابسته
subordinate U وابسته
wedded U وابسته
pertianing U وابسته
relevant U وابسته
of kin U وابسته
attributable U وابسته به
contingent U وابسته
contingents U وابسته
plantar U وابسته به کف پا
correspondent U وابسته
messianic U وابسته به
correspondents U وابسته
relative U وابسته
monitorial U وابسته به
outer directed U برون وابسته
ornithic U وابسته به مرغان
tarsal U وابسته بقوزک پا
ogygian U وابسته بروزگار
onomastic U وابسته به اسم
oleic U وابسته بروغن
cephalalgic U وابسته بسردرد
olfactive U وابسته به بویایی
synesthetic U وابسته به همرنجی
cellulosic U وابسته بسلولز
syncretic U وابسته به همتایی
symphyseal U وابسته به همرویش
catabolic U وابسته به فروساخت
buccal U وابسته به گونه
auricular U وابسته بشنوایی
auditive U وابسته به شنوایی
palatal U وابسته به کام
palatal U وابسته سق دهانی
palating U وابسته بسق
photic U وابسته به تولیدنور
attache U وابسته نظامی
photic U وابسته به نوروروشنایی
astronautical U وابسته به فضانوردان
theosophical U وابسته به عرفان
avian U وابسته به مرغان
tenruial U وابسته بتصدی
terpsichorean U وابسته به رقص
balsamic U وابسته به بلسان
tetanal U وابسته به کزاز
bacterial U وابسته به باکتری
texas U وابسته به تکزاس
orthopedic U وابسته به استخوانپزشکی
ovular U وابسته به تخمک
bacchanal U وابسته به باکوس
associated company U شرکت وابسته
sympathetics U پی یا عصب که وابسته به
dependant variable U متغیر وابسته
numbered fleet U ناوگان وابسته
corneal U وابسته به قرنیه
stomatal U وابسته به دهان
stomatic U وابسته بدهان
numerary U وابسته به اعداد
nunnish U وابسته به راهبات
pistillary U وابسته به مادگی گل
piscatory U وابسته به صیدماهی
stimulus bound U محرک- وابسته
platinic U وابسته به پلاتین
deltaic U وابسته به دلتا
deathy U وابسته بمردن
darky U وابسته به نژادسیاه
cycloidal U وابسته به دایره
cuttural attache U وابسته فرهنگی
cuticular U وابسته به پوست
cufic U وابسته به کوفه
non self maintained discharge U تخلیه وابسته
piscatory U وابسته به ماهیگیری
congestive U وابسته به تراکم
piscatorial U وابسته به صیدماهی
sudanese U وابسته به سودان
cloistral U وابسته به صومعه
clitoric U وابسته به چوچوله
clitoral U وابسته به چوچوله
clerkly U وابسته به کشیش
supererogatory U وابسته به بس پردازی
chlorotic U وابسته به یرقان
swinish U وابسته به خوک
subunits U یکانهای وابسته
subordinate class U طبقه وابسته
compunctious U وابسته به پشیمانی
odontic U وابسته به دندان
communistic U وابسته بکمونیسم
piscatorial U وابسته به ماهیگیری
commercial attache U وابسته تجاری
commercial attache U وابسته تجارتی
commercial attache U وابسته بازرگانی
oesophageal U وابسته به مری
chaldaic U وابسته بکلده
maritime U وابسته بدریانوردی
oratorical U وابسته به سخنرانی
peruvian U وابسته به پرو
troy U وابسته به تروا
focal U وابسته بکانون
planetary U وابسته به سیاره
social U وابسته بجامعه
subversion U وابسته به خرابکاری
structurally U وابسته به بنا
trophic U وابسته بتغذیه
trigonometric U وابسته به مثلثات
pediculate U وابسته به خفاش
naval U وابسته به کشتی
trachean U وابسته به نای
missions U وابسته به ماموریت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com