Perdic | بدیهه گوئی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی


Total search result: 27 (3 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	extemporaneousness U	بدیهه گوئی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	improv U	زن بدیهه گو
	improvisator U	بدیهه گو
	improvisatore U	بدیهه گو
	improvisatore U	بدیهه سرا
	improvisation U	بدیهه گویی
	improv U	زن بدیهه سرا
	improvisation U	بدیهه سازی حاضر جوابی
	improvisator U	بدیهه ساز حاضر جواب
	roundness U	رک گوئی
	straightforwardness U	رک گوئی
	frankness U	رک گوئی
	free heartedness U	رک گوئی
	outspokenness U	رک گوئی
	candidness U	رک گوئی
	improvisatory U	وابسته به بدیهه گویی یابدیهه سازی
	improvisatorial U	وابسته به بدیهه گویی یابدیهه سازی
	troplogy U	مجاز گوئی
	extravagantly U	باگزاف گوئی
	hyperbolism U	مبالغه گوئی
	reviling U	ناسزا گوئی
	humoralism U	بذله گوئی
	repetition of a word U	باز گوئی یاتکرارسخن
	divinatory U	مربوط به غیب گوئی
	Do you mean it?Are you serious? U	جدی میگی ؟ (می گوئی ) ؟
	To prophecy . To divine . U	غیب گوئی کردن
	She is far too conceited. She is full of herself . U	گوئی از دماغ فیل افتاده ( پر افاده وازخود راضی )

Recent search history

Forum search