Perdic | بدون هیچ اشتباهی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	clean slate <idiom> U	بدون هیچ اشتباهی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	by a mistake <adv.> U	اشتباهی
	incorrectly <adv.> U	اشتباهی
	falsely <adv.> U	اشتباهی
	wrongly <adv.> U	اشتباهی
	unintentionally <adv.> U	اشتباهی
	by mistake <adv.> U	اشتباهی
	by accident <adv.> U	اشتباهی
	as a result of a mistake <adv.> U	اشتباهی
	inadvertently <adv.> U	اشتباهی
	mistaken U	اشتباهی
	spuriously <adv.> U	اشتباهی
	confusion U	اشتباهی گرفتن
	to take the wrong turn U	اشتباهی [با ماشین] پیچیدن
	miscall U	اشتباهی صدا کردن
	You're on the wrong way.	جاده را اشتباهی آمدید.
	You're on the wrong way.	راه را اشتباهی آمدید.
	a fateful mistake U	اشتباهی سرنوشت ساز
	what is amiss here U	چه اشتباهی رخ داده است
	to make good a mistake [ to wipe a disgrace] <idiom> U	اشتباهی را جبران کردن
	There must be some mistakes.	باید اشتباهی شده باشد.
	I think there is a mistake in the bill.	من فکر میکنم اشتباهی در صورتحساب هست.
	We got into the wrong bus . U	سوار اتوبوس غلطی ( اشتباهی ) شدیم
	we regret the error U	از اشتباهی که شده است تاسف داریم
	There must be some mistakes.	باید اشتباهی روی داده باشد.
	backing up the wrong tree <idiom> U	[دنبال چیزی در جای اشتباهی گشتن]
	misname U	بنام اشتباهی صدا کردن دشنام دادن
	parachronism U	اشتباهی که عبارت است ازدیرترقراردادن تاریخ یک رویداد
	haplography U	اشتباهی که عبارت است ازیکبارنوشتن چیزی که بایددوبارنوشته شود
	informally U	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
	without any reservation U	بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
	unformed U	بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
	flat U	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
	flattest U	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
	of no interest U	بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
	independently U	آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
	Taoism U	روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
	parataxis U	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
	lynch law U	مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
	unbranched U	بدون انشعاب بدون شعبه
	offhand U	بدون مقدمه بدون تهیه
	achylous U	بدون کیلوس بدون قیلوس
	unstressed U	بدون اضطراب بدون کشش
	recoilless U	جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
	inoperculate U	بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
	acheilos U	بدون لب
	goalless U	بدون گل
	acheilous U	بدون لب
	undoubted U	بدون شک
	indubitable U	بدون شک
	sans U	بدون
	and no mistake U	بدون شک
	to a certainty U	بدون شک
	but U	بدون
	without U	بدون
	undoubtedly U	بدون شک
	obtrusively U	بدون حق
	bottomless U	بدون ته
	i'll warrant U	بدون شک
	ex U	بدون
	ex- U	بدون
	wanting U	بدون
	unstressed U	بدون مد
	doubtlessly U	بدون شک
	not nearctic U	بدون
	toothless U	بدون دندانه
	bachelors U	بدون عیال
	untitled U	بدون عنوان
	inaction U	بدون فعالیت
	indubitable U	بدون تردید
	untitled U	بدون سراغاز
	with in compass U	بدون مبالغه
	unvalued U	بدون ارج
	unvocal U	بدون موسیقی
	weanting U	بدون بی منهای
	warless U	بدون جنگ
	vibrationless U	بدون لرزه
	notwithstanding U	بدون توجه
	valveless U	بدون سوپاپ
	vacant succession U	بدون جانشین
	wayless U	بدون جاده
	involuntarily U	بدون اراده
	immediately U	بدون واسطه
	insecure U	بدون ایمنی
	unsigned U	بدون امضاء
	bloodless U	بدون خونریزی
	voteless U	بدون رای
	unpromising U	بدون امید
	unceasing U	بدون وقفه
	consistently U	بدون تناقض
	faultless U	بدون خطا
	without milk U	بدون شیر
	decaffeinated U	بدون کافئین
	excluding meals U	بدون غذا
	nothing if not <idiom> U	مطمئنا،بدون شک
	in vain <idiom> U	بدون تفثیروموفقیت
	wing it <idiom> U	بدون آمادگی
	constantly U	بدون تغییر
	under one's own steam <idiom> U	بدون کمک
	unequivocal U	بدون ابهام
	backless U	بدون پشت
	unmannered U	بدون اداب
	zero elasticity U	بدون کشش
	workless U	بدون عمل
	humble U	بدون ارتفاع
	humblest U	بدون ارتفاع
	without recourse U	بدون رجوع
	without recourse U	بدون حق مراجعه
	without justification U	بدون مجوز
	backless U	بدون پشتی
	cold turkey U	بدون آمادگی
	unequivocally U	بدون ابهام
	to be sure <idiom> U	مطمئنا ،بدون شک
	unattended U	بدون متصدی
	endless U	بدون پایان
	unmanned U	بدون سرنشین
	unexceptional U	بدون استثنا
	faceless U	بدون ویژگی
	faceless U	بدون صورت
	bachelor U	بدون عیال
	scoreless U	بدون امتیاز
	nonboresafe U	بدون ضامن
	non delay U	بدون تاخیر
	dealated U	بدون بال
	degas U	بدون گازکردن
	no doubt U	بدون تردید
	deice U	بدون یخ کردن
	diamensionless U	بدون اندازه
	diamensionless U	بدون بعد
	dimensionless U	بدون بعد
	disconnectedly U	بدون ارتباط
	discontinuously U	بدون اتصال
	cordless U	بدون سیم
	nonstop U	بدون توقف
	sans recours U	بدون رجوع
	sans ceremonie U	بدون تشریفات
	run on U	بدون وقفه
	bloodlessly U	بدون خونریزی
	recoilless U	بدون لنگر
	quiescently U	بدون جنبش
	prosaically U	بدون لطافت
	pathless U	بدون جاده
	by rote U	بدون فکر
	on the square U	بدون کجی
	nonsyllabic U	بدون هجایی
	exclusive of U	بدون در نظرگرفتن
	irrespective of U	بدون ملاحظه
	free trader U	بدون گمرک
	indolently U	بدون درد
	indistinctively U	بدون فرق
	incommunicable U	بدون رابطه
	fruitlessly U	بدون نتیجه
	incognizant U	بدون شناسایی
	inapproachable U	بدون دسترسی
	glabrous U	بدون کرک
	guilelessly U	بدون تزویر
	immusical U	بدون هماهنگی
	hands down U	بدون احتیاط
	free play U	بدون محدودیت
	inelastic U	بدون کشش
	irreflexive U	بدون واکنش
	failure free U	بدون خرابی
	inviscid U	بدون لزوجت
	intolerantly U	بدون بردباری
	flavorless U	بدون مزه
	inoperculate U	بدون دریچه
	inofficial U	بدون اجازه
	free from backlash U	بدون لقی
	free from slip U	بدون لغزش
	ingenuously U	بدون تزویر
	free of tax U	بدون مالیات
	immethodical U	بدون اسلوب
	bareheaded U	بدون کلاه
	unmennerly U	بدون اداب
	unfinanced U	بدون پشتوانه
	unfeigned U	بدون تصنع
	undeviating U	بدون تردیدرای
	undeviating U	بدون انحراف
	blankly U	بدون مقصودیامعنی
	vainly U	بدون نتیجه
	unblushing U	بدون شرم
	unaligned U	بدون صف ارایی
	unadvised U	بدون اطلاع
	unalloyed U	بدون الیاژ
	adrift U	بدون هدف
	unfunded U	بدون سرمایه
	inoffensive U	بدون زنندگی
	continuously U	بدون توقف
	unresponsive U	بدون احتیاط
	confidently U	بدون شبهه
	unfurnished U	بدون اثاثیه
	undue U	بدون مداخله
	unmaned U	بدون سرنشین
	unsprung U	بدون فنر
	unspotted U	بدون الودگی
	unlined U	بدون پوشش
	unlined U	بدون استر
	expired U	بدون اعتبار
	unselfish U	بدون خودخواهی
	toeless U	بدون پنجه
	ametabolic U	بدون دگردیسی