Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fio
U
بدون هزینه تخلیه و بارگیری
free in and out
U
بدون هزینه تخلیه و بارگیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lighterage
U
هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
roll on/roll off
U
بارگیری- تخلیه
roll-on/roll-off
U
بارگیری- تخلیه
stevedores
U
متصدی بارگیری و تخلیه
stevedore
U
متصدی بارگیری و تخلیه
accessorial services
U
خدمات بارگیری و تخلیه بار
despatch money
U
جایزه بارگیری یا تخلیه سریع
actual placement
U
قرار دادن بار در محل تخلیه و بارگیری
drayage
U
هزینه بارگیری وبار اندازی
lighterage
U
هزینه بارگیری وباراندازی ازکشتی
lighterage
U
هزینه بارگیری و باراندازی از کشتی توسط دوبه
primage
U
اضافه کرایهای که به خاطر مراقبت در بارگیری و تخلیه به ناخدای کشتی داده میشود
demurrage
U
بیکار و معطل نگهداشتن کشتی بیش از مدتی که جهت بارگیری یا تخلیه یا طی مسافت مبداء به مقصد لازم است
preload loading
U
بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
sans frais
U
بدون تقبل هزینه
free on board
U
بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
wet storage
U
بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
unit loading
U
بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
back haul
U
بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
embarkation order
U
دستورالعمل بارگیری یا سوارشدن دستور بارگیری
endurance loading
U
بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
combat loading
U
بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
stamped addressed envelope
پاکتی که بر روی آن تمبر زده و میفرستند تا طرف مقابل در آن چیزی گذاشته و بدون پرداخت هزینه ای آنرا برگرداند
freeware
U
نرم افزار که بدون هزینه دراختیار مصرف کننده قرار داده میشود برنامه رایگان رایگان ابزار
cargo outturn message
U
پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
evacuation
U
تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
clearing
U
تخلیه محل تخلیه بیماران
clearings
U
تخلیه محل تخلیه بیماران
c & f
U
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
cost center
U
قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
casualty staging unit
U
یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
staging unit
U
یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
without any reservation
U
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally
U
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed
U
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
aeromedical unit
U
یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
economic of scale
U
کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
cost contract
U
قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
flattest
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently
U
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest
U
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
Taoism
U
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
cost accounts
حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
marginal cost pricing
U
قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
capacity cost
U
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
parataxis
U
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
U
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
shipping
U
بارگیری
loading bridge
U
پل بارگیری
charging
U
بارگیری
loading
U
بارگیری
well deck
U
پل بارگیری
material handling bridge
U
پل بارگیری
burdening
U
بارگیری
stowage
U
بارگیری
offhand
U
بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed
U
بدون اضطراب بدون کشش
unbranched
U
بدون انشعاب بدون شعبه
achylous
U
بدون کیلوس بدون قیلوس
cargo outturn report
U
گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
loading scale
U
مقیاس بارگیری
loading rack
U
سکوی بارگیری
loading point
U
نقطه بارگیری
loading facilities
U
وسایل بارگیری
loading diagram
U
دیاگرام بارگیری
loading chart
U
جدول بارگیری
loading bucket
U
سطل بارگیری
pallet
U
کفه بارگیری
loading apron
U
نوار بارگیری
pallets
U
کفه بارگیری
loading
U
فرفیت بارگیری
loading site
U
سکوی بارگیری
line charging capacity
U
فرفیت بارگیری خط
load
U
بارگیری مهمات
load
U
بارگیری کردن
load
U
فرفیت بارگیری
magnetic loading
U
بارگیری مغناطیسی
loads
U
بارگیری مهمات
loading time
U
زمان بارگیری
loading table
U
جدول بارگیری
loads
U
بارگیری کردن
loading station
U
ایستگاه بارگیری
loading site
U
محل بارگیری
loads
U
فرفیت بارگیری
load lines
U
علایم بارگیری
quay
U
سکوی بارگیری
load factor
U
ضریب بارگیری
commercial loading
U
بارگیری تجارتی
embarkation area
U
محوطه بارگیری
laden
U
بارگیری شده
charging car
U
واگن بارگیری
download
U
بارگیری پایین
stows
U
بارگیری کردن
deadweight
U
تناژ بارگیری
apron
U
محوطه بارگیری
stowing
U
بارگیری کردن
aprons
U
محوطه بارگیری
embarkation table
U
جدول بارگیری
bulk loading
U
بارگیری در مخازن
charging crane
U
جرثقیل بارگیری
line charging current
U
جریان بارگیری خط
quays
U
سکوی بارگیری
accumulator charge
U
بارگیری اکومولاتور
ammunition loading line
U
خط بارگیری مهمات
frequency loading
U
بارگیری فرکانسی
bucket charging
U
بارگیری با سطل
carburizing pot
U
فرف بارگیری
cargo net
U
تور بارگیری
charging berth
U
اسکله بارگیری
charging wharf
U
اسکله بارگیری
stow
U
بارگیری کردن
pallete
U
کفه بارگیری
pick up and delivery
U
بارگیری و تحویل
plimsol mark
U
مارک بارگیری
plimsol mark
U
علایم بارگیری
point of loading
U
نقطه بارگیری
pack saddle
U
زین بارگیری
stowed
U
بارگیری کردن
pre loading
U
بارگیری اولیه
Loading and unloading.
U
بارگیری وتخلیه
on berth
U
ناوحاضربه بارگیری
well deck
U
عرشه بارگیری
stowage
U
بارگیری و باراندازی
cargo plan
U
طرح بارگیری ناو
ingot charging crane
U
جراثقال بارگیری شمش
initial program load
U
بارگیری برنامه اغازی
horizontal loading
U
بارگیری افقی کشتیها
loading plan
U
طرح بارگیری خودرو
loading list
U
لیست بارگیری خودرو
staging unit
U
یکان بارگیری کننده
commodity loading
U
بارگیری کالاهای مختلف
commercial loading
U
بارگیری کالای تجارتی
charge and discharge
U
محل بارگیری و باراندازی
cargo port
U
دریچه بارگیری ناو
loading chart
U
طرح بارگیری هواپیما
loading space
U
فضای قابل بارگیری
bulk loading
U
بارگیری مخزن به طور یک جا
embarkation table
U
جدول قابلیت بارگیری
tactical loading
U
بارگیری رزمی یا جنگی
shiping agent
U
کارگزار بارگیری کشتی
charging side
U
محل بارگیری کوره
stevedoring charges
U
هزینههای بارگیری وباراندازی
stevedores
U
بارگیری وباراندازی کردن
actual obligated space
U
محل یا جا در بارگیری دریایی
loading
U
بارگیری مهمات درهواپیما
bulk load method
U
روش بارگیری با بارقوال
stevedore
U
بارگیری وباراندازی کردن
port
U
شراب شیرین بارگیری کردن
lay day
U
ایام بارگیری و باراندازی کشتی
laydays
U
ایام بارگیری و باراندازی کشتی
lift on
U
بارگیری کشتی توسط جرثقیل
roll on roll off
U
روش بارگیری مستقیم ناو
embarkation order
U
ترتیب سوار شدن یا بارگیری
lay day
U
روز بارگیری وباراندازی کشتی
shiping agent
U
حق العمل کار بارگیری کشتی
capacity load
U
حداکثر فرفیت بارگیری ناو
bulk load method
U
روش استفاده از بارگیری قوال
base loading
U
بارگیری انجام شده در پایگاه
bridge plate
U
پل بین سکوی بارگیری وخودرو
lading
U
بارگیری عمل بار کردن
reloadable control storage
U
انباره با کنترل بارگیری مجدد
p&d
U
delivery and up pick بارگیری و تحویل
stevedore
U
متصدی بارگیری و حمل و نقل
palletetisation
U
درکفه بارگیری قرار دادن
loading ramp
U
راهروی شیب دار بارگیری
stevedores
U
متصدی بارگیری و حمل و نقل
mutilation table
U
جدول راهنمای بارگیری خودروها
stevedore
U
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
railway end
U
پل سکوی بارگیری راه اهن
The ship is loading.
U
کشتی درحال بارگیری است
stevedores
U
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
maximum load rating
U
قابلیت بارگیری نامی حداکثر
loading
U
بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
despatch money
U
پاداش جهت بارگیری یاتخلیه سریع
drayage
U
چهارچرخه یاگاری مخصوص بارگیری وباراندازی
mutilation table
U
جدول بارگیری پیش بینی شده
portcall
U
درخواست حمل وسایل به بندربرای بارگیری
dispatch money
U
جایزه یا انعام بارگیری یاتخلیه سریع
pickup zone
U
منطقه بارگیری و بار کردن وسایل
entrucking table
U
جدول حرکات و بارگیری خودروهای باری ارتشی
prestowage plan
U
طرح پیش بینی باربندی و بارگیری وسایل
ipl
U
Load Program Initail بارگیری اغازی برنامه
embarkation element
U
یکان مخصوص کمک به بارگیری یا سوار شدن
portcapacity
U
فرفیت بندر از نظر بارگیری یاتخلیه بار
block stowage loading
U
بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
constructive placement
U
تعیین محل برای بارگیری یاتخلیه مناسب کشتیها
embarkation team
U
تیم یا قسمت مخصوص کمک به سوار شدن یا بارگیری
turnaround cycle
U
مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
load line
U
خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
stowage plan
U
طرح بارگیری ناو یا هواپیمایا چیدن بارها در هواپیما یاناو
unloading
U
تخلیه
exhaust
U
تخلیه
exhausts
U
تخلیه
disembarkation
U
تخلیه
emptying
U
تخلیه
LSD
U
تخلیه
unstuffing
U
تخلیه
evacuated
U
تخلیه
depletion
U
تخلیه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com