English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
incontrovertible U بدون مناقشه بی چون و چرا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
controversy U مناقشه
controversies U مناقشه
collieshangie U مناقشه
velitation U مناقشه
disputes U مناقشه کردن
disputing U مناقشه کردن
disputed U مناقشه کردن
dispute U مناقشه کردن
disputing U مناقشه مجادله کردن
debate U مناقشه مباحثه کردن
debated U مناقشه مباحثه کردن
debates U مناقشه مباحثه کردن
dispute U مناقشه مجادله کردن
debating U مناقشه مباحثه کردن
disputed U مناقشه مجادله کردن
disputes U مناقشه مجادله کردن
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
recoilless U جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate U بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
to a certainty U بدون شک
bottomless U بدون ته
without U بدون
acheilous U بدون لب
but U بدون
indubitable U بدون شک
unstressed U بدون مد
ex U بدون
i'll warrant U بدون شک
undoubtedly U بدون شک
sans U بدون
doubtlessly U بدون شک
undoubted U بدون شک
ex- U بدون
obtrusively U بدون حق
acheilos U بدون لب
wanting U بدون
goalless U بدون گل
not nearctic U بدون
and no mistake U بدون شک
unsigned U بدون امضاء
unpromising U بدون امید
nonboresafe U بدون ضامن
disposed U بدون پوشش
non delay U بدون تاخیر
prosaically U بدون لطافت
no doubt U بدون تردید
free of tax U بدون مالیات
consistently U بدون تناقض
faultless U بدون خطا
nonsyllabic U بدون هجایی
unwary U بدون نگرانی
unvalued U بدون ارج
valveless U بدون سوپاپ
nonstop U بدون توقف
unvocal U بدون موسیقی
untitled U بدون سراغاز
untitled U بدون عنوان
vacant succession U بدون جانشین
on the square U بدون کجی
vibrationless U بدون لرزه
pathless U بدون جاده
quiescently U بدون جنبش
recoilless U بدون لنگر
unoccupied U بدون مستاجر
toeless U بدون پنجه
unadvised U بدون اطلاع
unaligned U بدون صف ارایی
unmaned U بدون سرنشین
unsprung U بدون فنر
unblushing U بدون شرم
undeviating U بدون انحراف
undeviating U بدون تردیدرای
scoreless U بدون امتیاز
unfeigned U بدون تصنع
unfinanced U بدون پشتوانه
unspotted U بدون الودگی
unlined U بدون پوشش
unlined U بدون استر
terrorless U بدون ترس
termless U بدون شرط
safely U بدون خطر
run on U بدون وقفه
unmennerly U بدون اداب
sans ceremonie U بدون تشریفات
sans recours U بدون رجوع
tenantless U بدون مستاجر
searchless U بدون جستجو
shadeless U بدون سایه
shockless U بدون ضربه
constantly U بدون تغییر
unceasing U بدون وقفه
soilless U بدون خاک
stemless U بدون ساقه
stemless U بدون تنه
strikeless U بدون ضربت
unmannered U بدون اداب
unfunded U بدون سرمایه
dimensionless U بدون بعد
by rote U بدون فکر
immediately U بدون واسطه
bloodlessly U بدون خونریزی
bareheaded U بدون کلاه
toothless U بدون دندانه
awless U بدون بیم
avirulent U بدون شدت
continuously U بدون توقف
unalloyed U بدون الیاژ
bloodless U بدون خونریزی
diamensionless U بدون بعد
diamensionless U بدون اندازه
deice U بدون یخ کردن
notwithstanding U بدون توجه
degas U بدون گازکردن
dealated U بدون بال
involuntarily U بدون اراده
cordless U بدون سیم
unresponsive U بدون احتیاط
confidently U بدون شبهه
unfurnished U بدون اثاثیه
acid free U بدون اسید
achromic U بدون ترخیم
achromatic U بدون ترخیم
achlamydeous U بدون پوشش
blankly U بدون مقصودیامعنی
vainly U بدون نتیجه
acarpous U بدون میوه
unselfish U بدون خودخواهی
acold U بدون احساسات
acranial U بدون کاسهء سر
undue U بدون مداخله
asymptomatic U بدون علامت
anechoic U بدون انعکاس
ametabolous U بدون دگردیسی
ametabolic U بدون دگردیسی
air dry U بدون رطوبت
expired U بدون اعتبار
inoffensive U بدون زنندگی
adrift U بدون هدف
insecure U بدون ایمنی
unequivocal U بدون ابهام
inofficial U بدون اجازه
ingenuously U بدون تزویر
inelastic U بدون کشش
indolently U بدون درد
indistinctively U بدون فرق
incommunicable U بدون رابطه
incognizant U بدون شناسایی
inapproachable U بدون دسترسی
inoperculate U بدون دریچه
intolerantly U بدون بردباری
unequivocally U بدون ابهام
unattended U بدون متصدی
irrespective of U بدون ملاحظه
irreflexive U بدون واکنش
inviscid U بدون لزوجت
endless U بدون پایان
immusical U بدون هماهنگی
immethodical U بدون اسلوب
holdless U بدون گیره
free from slip U بدون لغزش
free from backlash U بدون لقی
inaction U بدون فعالیت
flavorless U بدون مزه
failure free U بدون خرابی
exclusive of U بدون در نظرگرفتن
indubitable U بدون تردید
discontinuously U بدون اتصال
bachelors U بدون عیال
bachelor U بدون عیال
hands down U بدون احتیاط
guilelessly U بدون تزویر
humble U بدون ارتفاع
humblest U بدون ارتفاع
glabrous U بدون کرک
fruitlessly U بدون نتیجه
free trader U بدون گمرک
free play U بدون محدودیت
disconnectedly U بدون ارتباط
aimlessly U بدون مقصد
wing it <idiom> U بدون آمادگی
harmlessly U بدون صدمه
promptly U بدون معطلی
non-assessable <adj.> U بدون مالیات
faultless <adj.> U بدون مشکل
impeccable <adj.> U بدون مشکل
taxless <adj.> U بدون مالیات
nothing if not <idiom> U مطمئنا،بدون شک
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com