English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
irrespective U بدون مراعات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
free love U عشق ورزی ومجامعت بدون مراعات ایین ازدواج
Other Matches
heeding U مراعات
heed U مراعات
heeded U مراعات
regards U مراعات
heeds U مراعات
regarded U مراعات
ovservation U مراعات
regard U مراعات
observant U مراعات کننده
observable U قابل مراعات
spacing U مراعات فواصل
considerations U توجه مراعات
consideration U توجه مراعات
face-saving U مراعات کنندهی فواهر
rhythmicity U مراعات وزن شعری
symmetry U مراعات نظیر تشابه
unmorality U عدم مراعات اصول اخلاقی
sanitation U مراعات اصول بهداشت بهسازی
precisian U شخص دقیق در مراعات قواعداخلاقی ومذهبی
propriety U قواعد متداول ومرسوم رفتارواداب سخن مراعات اداب نزاکت
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
legalism U رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
observing U مراعات کردن مشاهده کردن
observes U مراعات کردن مشاهده کردن
observe U مراعات کردن مشاهده کردن
observed U مراعات کردن مشاهده کردن
antinomian U مخالفین اصول اخلاقی فرقهای از مسیحیان که مخالف مراعات اصول اخلاقی بودند و اعتقادداشتند که خداوند در همه حال نسبت به مسیحیان لطف دارد
recoilless U جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate U بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
unstressed U بدون مد
acheilos U بدون لب
ex U بدون
acheilous U بدون لب
and no mistake U بدون شک
undoubted U بدون شک
wanting U بدون
obtrusively U بدون حق
doubtlessly U بدون شک
ex- U بدون
indubitable U بدون شک
to a certainty U بدون شک
sans U بدون
goalless U بدون گل
not nearctic U بدون
undoubtedly U بدون شک
bottomless U بدون ته
but U بدون
without U بدون
i'll warrant U بدون شک
untitled U بدون سراغاز
humble U بدون ارتفاع
untitled U بدون عنوان
unvalued U بدون ارج
unvocal U بدون موسیقی
humblest U بدون ارتفاع
vacant succession U بدون جانشین
bachelor U بدون عیال
unlined U بدون استر
unlined U بدون پوشش
insecure U بدون ایمنی
unspotted U بدون الودگی
unsprung U بدون فنر
unmaned U بدون سرنشین
unmannered U بدون اداب
indubitable U بدون تردید
unmennerly U بدون اداب
unpromising U بدون امید
without milk U بدون شیر
unsigned U بدون امضاء
excluding meals U بدون غذا
inaction U بدون فعالیت
bachelors U بدون عیال
unfunded U بدون سرمایه
unexceptional U بدون استثنا
faceless U بدون ویژگی
without justification U بدون مجوز
faceless U بدون صورت
cold turkey U بدون آمادگی
endless U بدون پایان
without recourse U بدون حق مراجعه
without recourse U بدون رجوع
backless U بدون پشتی
unattended U بدون متصدی
backless U بدون پشت
unequivocal U بدون ابهام
unequivocally U بدون ابهام
workless U بدون عمل
zero elasticity U بدون کشش
faultless U بدون خطا
unmanned U بدون سرنشین
consistently U بدون تناقض
unoccupied U بدون مستاجر
safely U بدون خطر
decaffeinated U بدون کافئین
valveless U بدون سوپاپ
unceasing U بدون وقفه
vibrationless U بدون لرزه
voteless U بدون رای
warless U بدون جنگ
wayless U بدون جاده
weanting U بدون بی منهای
constantly U بدون تغییر
nothing if not <idiom> U مطمئنا،بدون شک
in vain <idiom> U بدون تفثیروموفقیت
wing it <idiom> U بدون آمادگی
under one's own steam <idiom> U بدون کمک
to be sure <idiom> U مطمئنا ،بدون شک
with in compass U بدون مبالغه
unfinanced U بدون پشتوانه
prosaically U بدون لطافت
irrespective of U بدون ملاحظه
irreflexive U بدون واکنش
inviscid U بدون لزوجت
intolerantly U بدون بردباری
cordless U بدون سیم
inoperculate U بدون دریچه
inofficial U بدون اجازه
ingenuously U بدون تزویر
inelastic U بدون کشش
dealated U بدون بال
by rote U بدون فکر
no doubt U بدون تردید
non delay U بدون تاخیر
asymptomatic U بدون علامت
pathless U بدون جاده
avirulent U بدون شدت
awless U بدون بیم
bareheaded U بدون کلاه
on the square U بدون کجی
nonsyllabic U بدون هجایی
nonstop U بدون توقف
bloodlessly U بدون خونریزی
nonboresafe U بدون ضامن
degas U بدون گازکردن
deice U بدون یخ کردن
immethodical U بدون اسلوب
flavorless U بدون مزه
holdless U بدون گیره
hands down U بدون احتیاط
guilelessly U بدون تزویر
free from backlash U بدون لقی
free from slip U بدون لغزش
glabrous U بدون کرک
free of tax U بدون مالیات
fruitlessly U بدون نتیجه
immusical U بدون هماهنگی
failure free U بدون خرابی
exclusive of U بدون در نظرگرفتن
indolently U بدون درد
indistinctively U بدون فرق
diamensionless U بدون اندازه
diamensionless U بدون بعد
dimensionless U بدون بعد
disconnectedly U بدون ارتباط
discontinuously U بدون اتصال
incommunicable U بدون رابطه
incognizant U بدون شناسایی
inapproachable U بدون دسترسی
free play U بدون محدودیت
anechoic U بدون انعکاس
unfeigned U بدون تصنع
confidently U بدون شبهه
unfurnished U بدون اثاثیه
undue U بدون مداخله
terrorless U بدون ترس
termless U بدون شرط
tenantless U بدون مستاجر
strikeless U بدون ضربت
expired U بدون اعتبار
inoffensive U بدون زنندگی
stemless U بدون تنه
unresponsive U بدون احتیاط
continuously U بدون توقف
toothless U بدون دندانه
undeviating U بدون تردیدرای
undeviating U بدون انحراف
notwithstanding U بدون توجه
involuntarily U بدون اراده
unblushing U بدون شرم
bloodless U بدون خونریزی
unaligned U بدون صف ارایی
immediately U بدون واسطه
unadvised U بدون اطلاع
toeless U بدون پنجه
stemless U بدون ساقه
soilless U بدون خاک
run on U بدون وقفه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com