Perdic | بدون مبالغه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	with in compass U	بدون مبالغه

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	bombast U	مبالغه
	hyperbole U	مبالغه
	auxesis U	مبالغه
	exaggerator U	مبالغه گو
	superlatives U	مبالغه امیز
	exaggeratory U	مبالغه کننده
	exaggerating U	مبالغه کردن در
	exaggerates U	مبالغه کردن در
	exaggerate U	مبالغه کردن در
	exaggerative U	مبالغه کننده
	superlative U	مبالغه امیز
	hyperbolism U	مبالغه گوئی
	hyperbolically U	بطور مبالغه
	grandiloquence U	گزاف گویی مبالغه
	tympany U	مبالغه صدای سنگین
	blurb U	تقریظ یااعلان مبالغه امیز
	informally U	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
	without any reservation U	بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
	unformed U	بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
	flattest U	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
	flat U	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
	of no interest U	بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
	independently U	آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
	Taoism U	روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
	parataxis U	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
	lynch law U	مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
	unstressed U	بدون اضطراب بدون کشش
	unbranched U	بدون انشعاب بدون شعبه
	achylous U	بدون کیلوس بدون قیلوس
	offhand U	بدون مقدمه بدون تهیه
	recoilless U	جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
	inoperculate U	بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
	goalless U	بدون گل
	acheilous U	بدون لب
	bottomless U	بدون ته
	undoubtedly U	بدون شک
	ex- U	بدون
	ex U	بدون
	not nearctic U	بدون
	to a certainty U	بدون شک
	sans U	بدون
	unstressed U	بدون مد
	doubtlessly U	بدون شک
	and no mistake U	بدون شک
	acheilos U	بدون لب
	i'll warrant U	بدون شک
	wanting U	بدون
	without U	بدون
	obtrusively U	بدون حق
	undoubted U	بدون شک
	indubitable U	بدون شک
	but U	بدون
	irrespective of U	بدون ملاحظه
	glabrous U	بدون کرک
	fruitlessly U	بدون نتیجه
	free trader U	بدون گمرک
	free play U	بدون محدودیت
	failure free U	بدون خرابی
	pathless U	بدون جاده
	on the square U	بدون کجی
	flavorless U	بدون مزه
	guilelessly U	بدون تزویر
	free from backlash U	بدون لقی
	inviscid U	بدون لزوجت
	free of tax U	بدون مالیات
	free from slip U	بدون لغزش
	irreflexive U	بدون واکنش
	intolerantly U	بدون بردباری
	inoperculate U	بدون دریچه
	immusical U	بدون هماهنگی
	nonboresafe U	بدون ضامن
	nonstop U	بدون توقف
	incommunicable U	بدون رابطه
	nonsyllabic U	بدون هجایی
	inapproachable U	بدون دسترسی
	incognizant U	بدون شناسایی
	non delay U	بدون تاخیر
	no doubt U	بدون تردید
	indistinctively U	بدون فرق
	indolently U	بدون درد
	holdless U	بدون گیره
	hands down U	بدون احتیاط
	inelastic U	بدون کشش
	ingenuously U	بدون تزویر
	inofficial U	بدون اجازه
	immethodical U	بدون اسلوب
	exclusive of U	بدون در نظرگرفتن
	cordless U	بدون سیم
	involuntarily U	بدون اراده
	bloodless U	بدون خونریزی
	immediately U	بدون واسطه
	toothless U	بدون دندانه
	humblest U	بدون ارتفاع
	continuously U	بدون توقف
	unresponsive U	بدون احتیاط
	confidently U	بدون شبهه
	unfurnished U	بدون اثاثیه
	undue U	بدون مداخله
	expired U	بدون اعتبار
	inoffensive U	بدون زنندگی
	notwithstanding U	بدون توجه
	insecure U	بدون ایمنی
	indubitable U	بدون تردید
	consistently U	بدون تناقض
	faultless U	بدون خطا
	unequivocal U	بدون ابهام
	unequivocally U	بدون ابهام
	unattended U	بدون متصدی
	endless U	بدون پایان
	humble U	بدون ارتفاع
	bachelor U	بدون عیال
	bachelors U	بدون عیال
	inaction U	بدون فعالیت
	blankly U	بدون مقصودیامعنی
	vainly U	بدون نتیجه
	awless U	بدون بیم
	bareheaded U	بدون کلاه
	bloodlessly U	بدون خونریزی
	by rote U	بدون فکر
	dealated U	بدون بال
	degas U	بدون گازکردن
	deice U	بدون یخ کردن
	diamensionless U	بدون اندازه
	diamensionless U	بدون بعد
	dimensionless U	بدون بعد
	disconnectedly U	بدون ارتباط
	discontinuously U	بدون اتصال
	avirulent U	بدون شدت
	asymptomatic U	بدون علامت
	anechoic U	بدون انعکاس
	unalloyed U	بدون الیاژ
	adrift U	بدون هدف
	unselfish U	بدون خودخواهی
	acarpous U	بدون میوه
	achromatic U	بدون ترخیم
	achromic U	بدون ترخیم
	acid free U	بدون اسید
	acold U	بدون احساسات
	acranial U	بدون کاسهء سر
	air dry U	بدون رطوبت
	ametabolic U	بدون دگردیسی
	ametabolous U	بدون دگردیسی
	achlamydeous U	بدون پوشش
	faultless <adj.> U	بدون مشکل
	impeccable <adj.> U	بدون مشکل
	sound <adj.> U	بدون مشکل
	flawless <adj.> U	بدون مشکل
	immaculate <adj.> U	بدون مشکل
	free from error <adj.> U	بدون مشکل
	off hand U	بدون آمادگی
	barrier-free U	بدون حائل
	Nothing down. U	بدون بیعانه.
	alcohol-free <adj.> U	بدون الکل
	cordless <adj.> U	بدون سیم
	wireless <adj.> U	بدون سیم
	smooth <adj.> U	بدون دشواری
	trouble-free <adj.> U	بدون دردسر
	problem-free <adj.> U	بدون دردسر
	trouble-free <adj.> U	بدون زحمت
	problem-free <adj.> U	بدون زحمت
	free from taxes <adj.> U	بدون مالیات
	taxless <adj.> U	بدون مالیات
	non-assessable <adj.> U	بدون مالیات
	non-taxable <adj.> U	بدون مالیات
	tax-exempt <adj.> U	بدون مالیات
	tax-free <adj.> U	بدون مالیات
	zero-rated <adj.> U	بدون مالیات
	exempt from taxation [only after nouns] <adj.> U	بدون مالیات
	exempt from taxes [only after nouns] <adj.> U	بدون مالیات
	free of tax [only after nouns] <adj.> U	بدون مالیات
	direct <adj.> U	بدون واسطه
	prosaically U	بدون لطافت
	unadvised U	بدون اطلاع
	unaligned U	بدون صف ارایی
	unblushing U	بدون شرم
	undeviating U	بدون انحراف
	undeviating U	بدون تردیدرای
	unfeigned U	بدون تصنع
	unfinanced U	بدون پشتوانه
	unfunded U	بدون سرمایه
	unlined U	بدون استر
	unlined U	بدون پوشش
	unspotted U	بدون الودگی
	unsprung U	بدون فنر
	unmaned U	بدون سرنشین
	unmannered U	بدون اداب
	toeless U	بدون پنجه
	terrorless U	بدون ترس
	termless U	بدون شرط
	quiescently U	بدون جنبش
	recoilless U	بدون لنگر
	run on U	بدون وقفه
	sans ceremonie U	بدون تشریفات
	sans recours U	بدون رجوع
	scoreless U	بدون امتیاز
	searchless U	بدون جستجو
	shadeless U	بدون سایه
	shockless U	بدون ضربه
	soilless U	بدون خاک
	stemless U	بدون ساقه