English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
without prejudice U بدون لطمه زدن به حق غیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prejudices U لطمه
stroke U لطمه
stroked U لطمه
strokes U لطمه
stroking U لطمه
brunt U لطمه
shock U لطمه
prejudice U لطمه
shocked U لطمه
shocks U لطمه
injury U لطمه
endamage U لطمه زدن
it will injure his prestige U به حیثیت او لطمه یا اسیب زد
deflationary gap U لطمه ناشی از رکود اقتصادی
antibiotics U مانع ایجاد لطمه بزندگی
antibiotic U مانع ایجاد لطمه بزندگی
indemnify U لطمه زدن به اذیت کردن
that is an offences to moralit U لطمه به خلاق میزند درعالم اخلاق خطاست
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
recoilless U جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate U بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
but U بدون
not nearctic U بدون
i'll warrant U بدون شک
without U بدون
unstressed U بدون مد
indubitable U بدون شک
undoubtedly U بدون شک
doubtlessly U بدون شک
sans U بدون
to a certainty U بدون شک
obtrusively U بدون حق
and no mistake U بدون شک
ex U بدون
undoubted U بدون شک
ex- U بدون
acheilous U بدون لب
acheilos U بدون لب
goalless U بدون گل
bottomless U بدون ته
wanting U بدون
vibrationless U بدون لرزه
voteless U بدون رای
on the square U بدون کجی
unmennerly U بدون اداب
unmannered U بدون اداب
faultless U بدون خطا
consistently U بدون تناقض
pathless U بدون جاده
unmaned U بدون سرنشین
unsprung U بدون فنر
unpromising U بدون امید
unsigned U بدون امضاء
untitled U بدون عنوان
nonboresafe U بدون ضامن
valveless U بدون سوپاپ
vacant succession U بدون جانشین
unvocal U بدون موسیقی
unvalued U بدون ارج
unequivocal U بدون ابهام
untitled U بدون سراغاز
termless U بدون شرط
unwary U بدون نگرانی
nonstop U بدون توقف
nonsyllabic U بدون هجایی
unequivocally U بدون ابهام
unspotted U بدون الودگی
unlined U بدون پوشش
soilless U بدون خاک
stemless U بدون ساقه
stemless U بدون تنه
unfeigned U بدون تصنع
strikeless U بدون ضربت
tenantless U بدون مستاجر
undeviating U بدون تردیدرای
terrorless U بدون ترس
undeviating U بدون انحراف
unaligned U بدون صف ارایی
unadvised U بدون اطلاع
safely U بدون خطر
unoccupied U بدون مستاجر
cordless U بدون سیم
unfinanced U بدون پشتوانه
constantly U بدون تغییر
shockless U بدون ضربه
disposed U بدون پوشش
prosaically U بدون لطافت
quiescently U بدون جنبش
unlined U بدون استر
unfunded U بدون سرمایه
recoilless U بدون لنگر
unceasing U بدون وقفه
run on U بدون وقفه
sans ceremonie U بدون تشریفات
unblushing U بدون شرم
sans recours U بدون رجوع
scoreless U بدون امتیاز
searchless U بدون جستجو
shadeless U بدون سایه
toeless U بدون پنجه
disconnectedly U بدون ارتباط
by rote U بدون فکر
bloodlessly U بدون خونریزی
toothless U بدون دندانه
bareheaded U بدون کلاه
continuously U بدون توقف
unresponsive U بدون احتیاط
confidently U بدون شبهه
unfurnished U بدون اثاثیه
immediately U بدون واسطه
bloodless U بدون خونریزی
dimensionless U بدون بعد
diamensionless U بدون بعد
diamensionless U بدون اندازه
notwithstanding U بدون توجه
deice U بدون یخ کردن
involuntarily U بدون اراده
degas U بدون گازکردن
dealated U بدون بال
awless U بدون بیم
undue U بدون مداخله
avirulent U بدون شدت
vainly U بدون نتیجه
acid free U بدون اسید
achromic U بدون ترخیم
achromatic U بدون ترخیم
achlamydeous U بدون پوشش
acarpous U بدون میوه
unselfish U بدون خودخواهی
unalloyed U بدون الیاژ
blankly U بدون مقصودیامعنی
acold U بدون احساسات
asymptomatic U بدون علامت
anechoic U بدون انعکاس
expired U بدون اعتبار
inoffensive U بدون زنندگی
ametabolous U بدون دگردیسی
ametabolic U بدون دگردیسی
air dry U بدون رطوبت
acranial U بدون کاسهء سر
adrift U بدون هدف
ingenuously U بدون تزویر
inelastic U بدون کشش
indolently U بدون درد
indistinctively U بدون فرق
incommunicable U بدون رابطه
incognizant U بدون شناسایی
inapproachable U بدون دسترسی
immusical U بدون هماهنگی
inofficial U بدون اجازه
inoperculate U بدون دریچه
non delay U بدون تاخیر
no doubt U بدون تردید
unattended U بدون متصدی
irrespective of U بدون ملاحظه
endless U بدون پایان
irreflexive U بدون واکنش
inviscid U بدون لزوجت
intolerantly U بدون بردباری
immethodical U بدون اسلوب
holdless U بدون گیره
humble U بدون ارتفاع
free of tax U بدون مالیات
free from slip U بدون لغزش
free from backlash U بدون لقی
indubitable U بدون تردید
flavorless U بدون مزه
failure free U بدون خرابی
exclusive of U بدون در نظرگرفتن
insecure U بدون ایمنی
inaction U بدون فعالیت
free play U بدون محدودیت
humblest U بدون ارتفاع
hands down U بدون احتیاط
guilelessly U بدون تزویر
glabrous U بدون کرک
fruitlessly U بدون نتیجه
free trader U بدون گمرک
bachelor U بدون عیال
bachelors U بدون عیال
discontinuously U بدون اتصال
warless U بدون جنگ
bared U بدون روکش
barer U بدون روکش
bares U بدون روکش
barest U بدون روکش
baring U بدون روکش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com