English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
prosaically U بدون لطافت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
exquisiteness U لطافت
elegance U لطافت
jejune U بی لطافت
rose water U لطافت
arid U بی لطافت
exquisitely U به لطافت
delicately U به لطافت
ethereality U لطافت
delicateness U لطافت
rarafaction U لطافت
arrefication U لطافت
ungainliness U بی لطافت
quillet U باریکی لطافت
subtlety U زیرکی لطافت
subtleties U زیرکی لطافت
awkward U بی لطافت ناشی
fineness U لطافت خوبی
tenuity U سادگی لطافت
lilied U به لطافت یاس
wits U لطافت طبع مزاح
wit U لطافت طبع مزاح
prosily U بطور عاری از لطافت
prosish U کسل کننده عاری از لطافت
bald style U روش و مکتب ساده وبی لطافت
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
goat hair U موی بز [الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
recoilless U جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate U بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
without U بدون
acheilous U بدون لب
not nearctic U بدون
indubitable U بدون شک
sans U بدون
doubtlessly U بدون شک
undoubtedly U بدون شک
i'll warrant U بدون شک
bottomless U بدون ته
but U بدون
goalless U بدون گل
obtrusively U بدون حق
to a certainty U بدون شک
ex- U بدون
ex U بدون
wanting U بدون
and no mistake U بدون شک
unstressed U بدون مد
undoubted U بدون شک
acheilos U بدون لب
unsigned U بدون امضاء
faultless U بدون خطا
unmennerly U بدون اداب
unfinanced U بدون پشتوانه
quiescently U بدون جنبش
guilelessly U بدون تزویر
unmannered U بدون اداب
unmaned U بدون سرنشین
pathless U بدون جاده
untitled U بدون عنوان
nonsyllabic U بدون هجایی
voteless U بدون رای
vibrationless U بدون لرزه
on the square U بدون کجی
valveless U بدون سوپاپ
vacant succession U بدون جانشین
unvocal U بدون موسیقی
unvalued U بدون ارج
untitled U بدون سراغاز
unequivocally U بدون ابهام
unequivocal U بدون ابهام
unaligned U بدون صف ارایی
recoilless U بدون لنگر
unsprung U بدون فنر
unspotted U بدون الودگی
searchless U بدون جستجو
unadvised U بدون اطلاع
toeless U بدون پنجه
shadeless U بدون سایه
shockless U بدون ضربه
soilless U بدون خاک
stemless U بدون ساقه
stemless U بدون تنه
terrorless U بدون ترس
termless U بدون شرط
strikeless U بدون ضربت
unceasing U بدون وقفه
constantly U بدون تغییر
scoreless U بدون امتیاز
sans recours U بدون رجوع
unlined U بدون پوشش
consistently U بدون تناقض
unlined U بدون استر
run on U بدون وقفه
unpromising U بدون امید
unfunded U بدون سرمایه
sans ceremonie U بدون تشریفات
unfeigned U بدون تصنع
undeviating U بدون تردیدرای
undeviating U بدون انحراف
unoccupied U بدون مستاجر
unblushing U بدون شرم
safely U بدون خطر
tenantless U بدون مستاجر
bloodless U بدون خونریزی
cordless U بدون سیم
continuously U بدون توقف
unresponsive U بدون احتیاط
confidently U بدون شبهه
unfurnished U بدون اثاثیه
undue U بدون مداخله
by rote U بدون فکر
bloodlessly U بدون خونریزی
dealated U بدون بال
toothless U بدون دندانه
discontinuously U بدون اتصال
disconnectedly U بدون ارتباط
dimensionless U بدون بعد
diamensionless U بدون بعد
immediately U بدون واسطه
diamensionless U بدون اندازه
deice U بدون یخ کردن
degas U بدون گازکردن
expired U بدون اعتبار
inoffensive U بدون زنندگی
bareheaded U بدون کلاه
adrift U بدون هدف
acranial U بدون کاسهء سر
unselfish U بدون خودخواهی
acold U بدون احساسات
acid free U بدون اسید
achromic U بدون ترخیم
acarpous U بدون میوه
achromatic U بدون ترخیم
unalloyed U بدون الیاژ
air dry U بدون رطوبت
awless U بدون بیم
avirulent U بدون شدت
blankly U بدون مقصودیامعنی
vainly U بدون نتیجه
asymptomatic U بدون علامت
anechoic U بدون انعکاس
ametabolous U بدون دگردیسی
ametabolic U بدون دگردیسی
achlamydeous U بدون پوشش
involuntarily U بدون اراده
nonstop U بدون توقف
inofficial U بدون اجازه
ingenuously U بدون تزویر
inelastic U بدون کشش
indolently U بدون درد
indistinctively U بدون فرق
humble U بدون ارتفاع
humblest U بدون ارتفاع
incommunicable U بدون رابطه
inoperculate U بدون دریچه
intolerantly U بدون بردباری
unattended U بدون متصدی
nonboresafe U بدون ضامن
endless U بدون پایان
non delay U بدون تاخیر
no doubt U بدون تردید
irrespective of U بدون ملاحظه
irreflexive U بدون واکنش
inviscid U بدون لزوجت
incognizant U بدون شناسایی
inapproachable U بدون دسترسی
bachelor U بدون عیال
free play U بدون محدودیت
free of tax U بدون مالیات
free from slip U بدون لغزش
free from backlash U بدون لقی
insecure U بدون ایمنی
flavorless U بدون مزه
failure free U بدون خرابی
notwithstanding U بدون توجه
free trader U بدون گمرک
fruitlessly U بدون نتیجه
bachelors U بدون عیال
immusical U بدون هماهنگی
inaction U بدون فعالیت
immethodical U بدون اسلوب
holdless U بدون گیره
hands down U بدون احتیاط
indubitable U بدون تردید
glabrous U بدون کرک
exclusive of U بدون در نظرگرفتن
to be sure <idiom> U مطمئنا ،بدون شک
non-assessable <adj.> U بدون مالیات
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com