English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 286 (41 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
degum U بدون صمغ کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
fan U بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fanned U بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fanning U بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fans U بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
smooth U صاف کردن بدون اشکال بودن
smoothed U صاف کردن بدون اشکال بودن
smoothest U صاف کردن بدون اشکال بودن
smooths U صاف کردن بدون اشکال بودن
piracy U چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
tile U مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند
tiles U مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند
glide U پرواز کردن بدون نیروی موتور
glided U پرواز کردن بدون نیروی موتور
glides U پرواز کردن بدون نیروی موتور
pirate U بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
pirated U بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
pirates U بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
pirating U بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
licence U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licenses U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
communication U بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
obtrude U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtruded U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtrudes U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtruding U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
delouse U بدون شپش کردن
deloused U بدون شپش کردن
delouses U بدون شپش کردن
delousing U بدون شپش کردن
prejudge U بدون رسیدگی قضاوت کردن
prejudged U بدون رسیدگی قضاوت کردن
prejudges U بدون رسیدگی قضاوت کردن
prejudging U بدون رسیدگی قضاوت کردن
lynch U بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
lynched U بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
lynches U بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
rifle U توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
rifles U توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
drip dry U خشک کردن پارچه بدون چلاندن ان
drip-dry U خشک کردن پارچه بدون چلاندن ان
window U تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
cohabit U با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
cohabited U با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
cohabiting U با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
cohabits U با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
adlib U بدون مقدمه صحبت کردن بمیل خود
bottoming reamer U وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
dehydrogenate U هیدروژن چیزی را گرفتن بدون هیدروژن کردن
dehydrogenize U هیدروژن چیزی را گرفتن بدون هیدروژن کردن
deice U بدون یخ کردن
denitrify U بدون نیترات کردن
depolarize U بدون قطب کردن
disequilibrate U بدون تعادل کردن
earom U Only Read Alterableحافظه فقط خواندنی تغییرپذیرالکتریکی RO که میتواند بدون پاک کردن تمام اصلاعات ذخیره شده به طور انتخابی تغییرکند
free lance U کار کردن بدون وابستگی بحزب یا جماعتی
goose step U رژه روی بابدن راست و بدون خم کردن زانو
goose step U رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
implied trust U امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
innocent passage U مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
intensive cultivation U اضافه کردن مقدار تولید از طریق افزایش عامل کار یا سرمایه بدون اینکه سطح زیر کشت زیادشود
live in a small way U بدون سر و صدا زندگی کردن
multi tasking U همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
multitasking U همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
roughdry U بدون صافکاری و اتو کشی خشک کردن
seamless integration U فرایندشامل کردن وسیله بانرم افزارجدیددر سیستم بدون مشکل
standalone U که بدون نیاز به وسیله دیگر قابل کار کردن است
to do without any thing U ازچیزی صرف نظرکردن بدون چیزی گذران کردن
trojan horse U برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
unseam U بدون درز کردن
unvoice U بدون صدا ادا کردن
ad-lib U بدون نوشته صحبت کردن
ad-libbed U بدون نوشته صحبت کردن
ad-libbing U بدون نوشته صحبت کردن
ad-libs U بدون نوشته صحبت کردن
To play for love . U عشقی بازی کردن ( بدون شرط بندی پولی )
cold turkey <idiom> U ترک کردن اعتیاد بدون دارو
do without <idiom> U بدون هیچ چیزی کار کردن
knock about <idiom> بدون برنامه ریزی سفر کردن
run through <idiom> U ازاول تا آخر بدون توقف کردن تمرین کردن
no answer [n/a] [in forms] U بدون پاسخ [در برگه برای پر کردن]
to grope women U عشقبازی کردن با زنها [بدون رضایت زن]
to feel women up U عشقبازی کردن با زنها [بدون رضایت زن]
to make a grab at women U عشقبازی کردن با زنها [بدون رضایت زن]
Give the benefit of the doubt <idiom> U [باور کردن اظهارات شخصی بدون مدرک]
Other Matches
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
recoilless U جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate U بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
to a certainty U بدون شک
obtrusively U بدون حق
wanting U بدون
undoubted U بدون شک
ex U بدون
i'll warrant U بدون شک
unstressed U بدون مد
goalless U بدون گل
bottomless U بدون ته
doubtlessly U بدون شک
undoubtedly U بدون شک
and no mistake U بدون شک
without U بدون
but U بدون
ex- U بدون
sans U بدون
acheilous U بدون لب
acheilos U بدون لب
not nearctic U بدون
indubitable U بدون شک
free of tax [only after nouns] <adj.> U بدون مالیات
run on U بدون وقفه
seamless U بدون درز
exempt from taxes [only after nouns] <adj.> U بدون مالیات
excluding meals U بدون غذا
indubitable U بدون تردید
sans ceremonie U بدون تشریفات
intestate U بدون وصیت
sans recours U بدون رجوع
smokeless U بدون دود
exposed U بدون پوشش
decaffeinated U بدون کافئین
prosaically U بدون لطافت
unruffled U بدون موج
pathless U بدون جاده
nonstop U بدون توقف
on the square U بدون کجی
quiescently U بدون جنبش
without milk U بدون شیر
bloodlessly U بدون خونریزی
recoilless U بدون لنگر
no doubt U بدون تردید
non delay U بدون تاخیر
nonboresafe U بدون ضامن
nonsyllabic U بدون هجایی
achlamydeous U بدون پوشش
air dry U بدون رطوبت
hands down U بدون احتیاط
ametabolic U بدون دگردیسی
ametabolous U بدون دگردیسی
guilelessly U بدون تزویر
glabrous U بدون کرک
anechoic U بدون انعکاس
unwary U بدون نگرانی
acranial U بدون کاسهء سر
safely U بدون خطر
immusical U بدون هماهنگی
achromatic U بدون ترخیم
immethodical U بدون اسلوب
achromic U بدون ترخیم
disposed U بدون پوشش
acid free U بدون اسید
acold U بدون احساسات
holdless U بدون گیره
fruitlessly U بدون نتیجه
free trader U بدون گمرک
free play U بدون محدودیت
dimensionless U بدون بعد
diamensionless U بدون بعد
diamensionless U بدون اندازه
bareheaded U بدون کلاه
degas U بدون گازکردن
unoccupied U بدون مستاجر
dealated U بدون بال
cordless U بدون سیم
disconnectedly U بدون ارتباط
discontinuously U بدون اتصال
awless U بدون بیم
free of tax U بدون مالیات
free from slip U بدون لغزش
free from backlash U بدون لقی
flavorless U بدون مزه
asymptomatic U بدون علامت
failure free U بدون خرابی
exclusive of U بدون در نظرگرفتن
avirulent U بدون شدت
by rote U بدون فکر
acarpous U بدون میوه
irrespective U بدون مراعات
inviscid U بدون لزوجت
standstill U بدون حرکت
indiscriminately U بدون تمیز
intolerantly U بدون بردباری
bachelors U بدون عیال
bachelor U بدون عیال
inoperculate U بدون دریچه
alcohol-free <adj.> U بدون الکل
inaction U بدون فعالیت
irreflexive U بدون واکنش
unleaded U بدون سرب
unalloyed U بدون الیاژ
adrift U بدون هدف
constantly U بدون تغییر
irrespective of U بدون ملاحظه
inofficial U بدون اجازه
unbiased U بدون تبعیض
ingenuously U بدون تزویر
inelastic U بدون کشش
indolently U بدون درد
indistinctively U بدون فرق
incommunicable U بدون رابطه
incognizant U بدون شناسایی
unselfish U بدون خودخواهی
unceasing U بدون وقفه
problem-free <adj.> U بدون زحمت
trouble-free <adj.> U بدون زحمت
problem-free <adj.> U بدون دردسر
trouble-free <adj.> U بدون دردسر
smooth <adj.> U بدون دشواری
inapproachable U بدون دسترسی
undeviating U بدون انحراف
vibrationless U بدون لرزه
toeless U بدون پنجه
humble U بدون ارتفاع
humblest U بدون ارتفاع
backless U بدون پشت
undue U بدون مداخله
barer U بدون روکش
bared U بدون روکش
bares U بدون روکش
involuntarily U بدون اراده
baring U بدون روکش
valveless U بدون سوپاپ
barest U بدون روکش
unblushing U بدون شرم
unaligned U بدون صف ارایی
stateless U بدون تابعیت
irresponsibly U بدون حس مسئولیت
unadvised U بدون اطلاع
bare U بدون روکش
faultless <adj.> U بدون مشکل
unexceptional U بدون استثنا
wayless U بدون جاده
unaccompanied U بدون مصاحب
unaccompanied U بدون همراه
termless U بدون شرط
tenantless U بدون مستاجر
weanting U بدون بی منهای
expired U بدون اعتبار
terrorless U بدون ترس
warless U بدون جنگ
unmanned U بدون سرنشین
voteless U بدون رای
stagnant U بدون حرکت
barrier-free U بدون حائل
direct <adj.> U بدون واسطه
cordless <adj.> U بدون سیم
unmennerly U بدون اداب
faceless U بدون صورت
unmannered U بدون اداب
cold turkey U بدون آمادگی
toothless U بدون دندانه
unmaned U بدون سرنشین
unsprung U بدون فنر
faceless U بدون ویژگی
unpromising U بدون امید
unequivocal U بدون ابهام
free from error <adj.> U بدون مشکل
unequivocally U بدون ابهام
unsigned U بدون امضاء
notwithstanding U بدون توجه
continuously U بدون توقف
unresponsive U بدون احتیاط
confidently U بدون شبهه
frozen U بدون ترقی
unfunded U بدون سرمایه
sound <adj.> U بدون مشکل
vacant succession U بدون جانشین
impeccable <adj.> U بدون مشکل
unfinanced U بدون پشتوانه
unfeigned U بدون تصنع
undeviating U بدون تردیدرای
unlined U بدون استر
unlined U بدون پوشش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com