Perdic | بدون شمرن بچه ها سی نفر هستیم | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	We are thirty people not counting the children . U	بدون شمرن بچه ها سی نفر هستیم

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	are U	هستیم
	We are not on speaking terms . U	با هم قهر هستیم
	Where are we? U	ما کجا هستیم؟
	We get along splendidly(fine) U	خیلی با هم جور هستیم
	We are invited out tonight . U	امشب بیرون مهمانی هستیم
	we are not on speaking terms U	با هم حرف نمیزنیم با هم قهر هستیم
	We're all in the same boat. U	ما همه در یک موقعیت مشابه هستیم.
	Our wish is your crmmand . U	مطیع فرمایشات شما هستیم
	We are confronting a difficult problem. U	با مسأله مشکلی روبرو هستیم
	We are pressed for money ( time ) . U	ازنظرمالی ( وقت ) تحت فشار هستیم
	we need servants U	ما نیازمند بنوکر هستیم مانوکرهایی میخواهیم
	Are we on the right road for ... ?	آیا ما در جاده درستی برای ... هستیم؟
	hold U	بخشی از برنامه که تکرار میشود تا توسط عمل قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هستیم از صفحه کلید یا وسیله
	holds U	بخشی از برنامه که تکرار میشود تا توسط عمل قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هستیم از صفحه کلید یا وسیله
	without any reservation U	بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
	informally U	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
	We are firm believers that party politics has no place in foreign policy. U	ما کاملا متقاعد هستیم که سیاست حزب جایی در سیاست خارجی ندارد .
	unformed U	بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
	we are want of money U	ما نیازمند پول هستیم به پول احتیاج داریم
	flattest U	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
	flat U	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
	of no interest U	بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
	independently U	آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
	Taoism U	روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
	parataxis U	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
	lynch law U	مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
	unstressed U	بدون اضطراب بدون کشش
	achylous U	بدون کیلوس بدون قیلوس
	offhand U	بدون مقدمه بدون تهیه
	unbranched U	بدون انشعاب بدون شعبه
	recoilless U	جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
	inoperculate U	بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
	undoubtedly U	بدون شک
	ex- U	بدون
	to a certainty U	بدون شک
	doubtlessly U	بدون شک
	undoubted U	بدون شک
	wanting U	بدون
	not nearctic U	بدون
	and no mistake U	بدون شک
	sans U	بدون
	acheilous U	بدون لب
	acheilos U	بدون لب
	i'll warrant U	بدون شک
	ex U	بدون
	without U	بدون
	goalless U	بدون گل
	unstressed U	بدون مد
	but U	بدون
	bottomless U	بدون ته
	obtrusively U	بدون حق
	indubitable U	بدون شک
	scoreless U	بدون امتیاز
	to be sure <idiom> U	مطمئنا ،بدون شک
	air dry U	بدون رطوبت
	anechoic U	بدون انعکاس
	shadeless U	بدون سایه
	acranial U	بدون کاسهء سر
	searchless U	بدون جستجو
	unwary U	بدون نگرانی
	shockless U	بدون ضربه
	consistently U	بدون تناقض
	on the square U	بدون کجی
	bloodlessly U	بدون خونریزی
	constantly U	بدون تغییر
	faultless U	بدون خطا
	ametabolic U	بدون دگردیسی
	pathless U	بدون جاده
	ametabolous U	بدون دگردیسی
	under one's own steam <idiom> U	بدون کمک
	wing it <idiom> U	بدون آمادگی
	in vain <idiom> U	بدون تفثیروموفقیت
	safely U	بدون خطر
	unoccupied U	بدون مستاجر
	quiescently U	بدون جنبش
	bareheaded U	بدون کلاه
	notwithstanding U	بدون توجه
	recoilless U	بدون لنگر
	sans recours U	بدون رجوع
	nothing if not <idiom> U	مطمئنا،بدون شک
	sans ceremonie U	بدون تشریفات
	excluding meals U	بدون غذا
	decaffeinated U	بدون کافئین
	without milk U	بدون شیر
	asymptomatic U	بدون علامت
	run on U	بدون وقفه
	unceasing U	بدون وقفه
	avirulent U	بدون شدت
	awless U	بدون بیم
	prosaically U	بدون لطافت
	bachelor U	بدون عیال
	expired U	بدون اعتبار
	unaligned U	بدون صف ارایی
	unblushing U	بدون شرم
	unvocal U	بدون موسیقی
	unvalued U	بدون ارج
	untitled U	بدون سراغاز
	insecure U	بدون ایمنی
	untitled U	بدون عنوان
	indubitable U	بدون تردید
	vacant succession U	بدون جانشین
	valveless U	بدون سوپاپ
	bachelors U	بدون عیال
	warless U	بدون جنگ
	toeless U	بدون پنجه
	inaction U	بدون فعالیت
	voteless U	بدون رای
	vibrationless U	بدون لرزه
	unadvised U	بدون اطلاع
	inoffensive U	بدون زنندگی
	unsigned U	بدون امضاء
	undue U	بدون مداخله
	unspotted U	بدون الودگی
	unlined U	بدون پوشش
	unlined U	بدون استر
	immediately U	بدون واسطه
	unfunded U	بدون سرمایه
	unfinanced U	بدون پشتوانه
	unfeigned U	بدون تصنع
	undeviating U	بدون تردیدرای
	unsprung U	بدون فنر
	bloodless U	بدون خونریزی
	unmaned U	بدون سرنشین
	unpromising U	بدون امید
	unfurnished U	بدون اثاثیه
	unmennerly U	بدون اداب
	involuntarily U	بدون اراده
	confidently U	بدون شبهه
	unresponsive U	بدون احتیاط
	unmannered U	بدون اداب
	continuously U	بدون توقف
	undeviating U	بدون انحراف
	wayless U	بدون جاده
	acold U	بدون احساسات
	unattended U	بدون متصدی
	cold turkey U	بدون آمادگی
	toothless U	بدون دندانه
	achlamydeous U	بدون پوشش
	backless U	بدون پشتی
	backless U	بدون پشت
	endless U	بدون پایان
	faceless U	بدون صورت
	faceless U	بدون ویژگی
	achromatic U	بدون ترخیم
	unmanned U	بدون سرنشین
	unequivocal U	بدون ابهام
	unequivocally U	بدون ابهام
	acid free U	بدون اسید
	unexceptional U	بدون استثنا
	achromic U	بدون ترخیم
	acarpous U	بدون میوه
	zero elasticity U	بدون کشش
	tenantless U	بدون مستاجر
	termless U	بدون شرط
	terrorless U	بدون ترس
	vainly U	بدون نتیجه
	blankly U	بدون مقصودیامعنی
	with in compass U	بدون مبالغه
	humble U	بدون ارتفاع
	humblest U	بدون ارتفاع
	without justification U	بدون مجوز
	strikeless U	بدون ضربت
	without recourse U	بدون حق مراجعه
	soilless U	بدون خاک
	workless U	بدون عمل
	unselfish U	بدون خودخواهی
	adrift U	بدون هدف
	unalloyed U	بدون الیاژ
	without recourse U	بدون رجوع
	stemless U	بدون ساقه
	stemless U	بدون تنه
	weanting U	بدون بی منهای
	barer U	بدون روکش
	barest U	بدون روکش
	failure free U	بدون خرابی
	baring U	بدون روکش
	indistinctively U	بدون فرق
	indolently U	بدون درد
	barrier-free U	بدون حائل
	inelastic U	بدون کشش
	freely U	بدون محدودیت
	bared U	بدون روکش
	incommunicable U	بدون رابطه
	incognizant U	بدون شناسایی
	wireless <adj.> U	بدون سیم
	unleaded U	بدون سرب
	cordless <adj.> U	بدون سیم
	flavorless U	بدون مزه
	bare U	بدون روکش
	exclusive of U	بدون در نظرگرفتن
	ingenuously U	بدون تزویر
	harmlessly U	بدون صدمه
	diamensionless U	بدون بعد
	diamensionless U	بدون اندازه
	deice U	بدون یخ کردن
	off hand U	بدون آمادگی
	dimensionless U	بدون بعد
	disconnectedly U	بدون ارتباط
	promptly U	بدون معطلی
	irresponsibly U	بدون حس مسئولیت