Perdic | بدون سرانجام وسراغاز | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	eternities U	بدون سرانجام وسراغاز
	eternity U	بدون سرانجام وسراغاز

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	ultimately U	سرانجام
	in the end U	سرانجام
	eventually U	سرانجام
	in the sequel U	سرانجام
	in the long run U	سرانجام
	at the end U	سرانجام
	finally U	سرانجام
	upshot U	سرانجام
	outcome U	عاقبت سرانجام
	at length U	بدرازا سرانجام
	outcomes U	عاقبت سرانجام
	ogive U	شکل حاصل از منحنی مدارسیارهای که شعاع ان به تدریج زیاد شده تا سرانجام به خط راست تبدیل میگردد
	informally U	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
	without any reservation U	بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
	unformed U	بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
	flattest U	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
	flat U	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
	of no interest U	بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
	independently U	آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
	Taoism U	روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
	parataxis U	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
	lynch law U	مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
	unbranched U	بدون انشعاب بدون شعبه
	offhand U	بدون مقدمه بدون تهیه
	unstressed U	بدون اضطراب بدون کشش
	achylous U	بدون کیلوس بدون قیلوس
	marxist economics U	نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
	recoilless U	جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
	inoperculate U	بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
	indubitable U	بدون شک
	unstressed U	بدون مد
	acheilous U	بدون لب
	but U	بدون
	undoubtedly U	بدون شک
	i'll warrant U	بدون شک
	doubtlessly U	بدون شک
	acheilos U	بدون لب
	sans U	بدون
	to a certainty U	بدون شک
	bottomless U	بدون ته
	undoubted U	بدون شک
	wanting U	بدون
	not nearctic U	بدون
	obtrusively U	بدون حق
	ex U	بدون
	ex- U	بدون
	goalless U	بدون گل
	and no mistake U	بدون شک
	without U	بدون
	on the square U	بدون کجی
	sans ceremonie U	بدون تشریفات
	nonsyllabic U	بدون هجایی
	run on U	بدون وقفه
	recoilless U	بدون لنگر
	unequivocal U	بدون ابهام
	quiescently U	بدون جنبش
	nonstop U	بدون توقف
	prosaically U	بدون لطافت
	faultless U	بدون خطا
	non delay U	بدون تاخیر
	nonboresafe U	بدون ضامن
	pathless U	بدون جاده
	consistently U	بدون تناقض
	sans recours U	بدون رجوع
	disposed U	بدون پوشش
	unmennerly U	بدون اداب
	unmannered U	بدون اداب
	unmaned U	بدون سرنشین
	unsprung U	بدون فنر
	unspotted U	بدون الودگی
	unlined U	بدون پوشش
	unlined U	بدون استر
	unfunded U	بدون سرمایه
	unfinanced U	بدون پشتوانه
	unpromising U	بدون امید
	unsigned U	بدون امضاء
	voteless U	بدون رای
	unwary U	بدون نگرانی
	vibrationless U	بدون لرزه
	valveless U	بدون سوپاپ
	vacant succession U	بدون جانشین
	unvocal U	بدون موسیقی
	unvalued U	بدون ارج
	untitled U	بدون سراغاز
	untitled U	بدون عنوان
	unfeigned U	بدون تصنع
	undeviating U	بدون تردیدرای
	strikeless U	بدون ضربت
	stemless U	بدون تنه
	stemless U	بدون ساقه
	soilless U	بدون خاک
	unceasing U	بدون وقفه
	constantly U	بدون تغییر
	shockless U	بدون ضربه
	shadeless U	بدون سایه
	searchless U	بدون جستجو
	unaligned U	بدون صف ارایی
	tenantless U	بدون مستاجر
	undeviating U	بدون انحراف
	unblushing U	بدون شرم
	unadvised U	بدون اطلاع
	toeless U	بدون پنجه
	unoccupied U	بدون مستاجر
	unalloyed U	بدون الیاژ
	terrorless U	بدون ترس
	safely U	بدون خطر
	termless U	بدون شرط
	scoreless U	بدون امتیاز
	disconnectedly U	بدون ارتباط
	immediately U	بدون واسطه
	by rote U	بدون فکر
	bloodlessly U	بدون خونریزی
	bareheaded U	بدون کلاه
	toothless U	بدون دندانه
	awless U	بدون بیم
	avirulent U	بدون شدت
	continuously U	بدون توقف
	cordless U	بدون سیم
	bloodless U	بدون خونریزی
	dimensionless U	بدون بعد
	diamensionless U	بدون بعد
	diamensionless U	بدون اندازه
	notwithstanding U	بدون توجه
	deice U	بدون یخ کردن
	degas U	بدون گازکردن
	involuntarily U	بدون اراده
	dealated U	بدون بال
	unresponsive U	بدون احتیاط
	confidently U	بدون شبهه
	unfurnished U	بدون اثاثیه
	acid free U	بدون اسید
	blankly U	بدون مقصودیامعنی
	vainly U	بدون نتیجه
	achromic U	بدون ترخیم
	achromatic U	بدون ترخیم
	achlamydeous U	بدون پوشش
	acarpous U	بدون میوه
	unselfish U	بدون خودخواهی
	acold U	بدون احساسات
	acranial U	بدون کاسهء سر
	undue U	بدون مداخله
	asymptomatic U	بدون علامت
	anechoic U	بدون انعکاس
	expired U	بدون اعتبار
	inoffensive U	بدون زنندگی
	ametabolous U	بدون دگردیسی
	ametabolic U	بدون دگردیسی
	air dry U	بدون رطوبت
	adrift U	بدون هدف
	discontinuously U	بدون اتصال
	inofficial U	بدون اجازه
	ingenuously U	بدون تزویر
	inelastic U	بدون کشش
	indolently U	بدون درد
	indistinctively U	بدون فرق
	incommunicable U	بدون رابطه
	incognizant U	بدون شناسایی
	inapproachable U	بدون دسترسی
	inoperculate U	بدون دریچه
	intolerantly U	بدون بردباری
	unequivocally U	بدون ابهام
	no doubt U	بدون تردید
	unattended U	بدون متصدی
	irrespective of U	بدون ملاحظه
	irreflexive U	بدون واکنش
	endless U	بدون پایان
	inviscid U	بدون لزوجت
	immusical U	بدون هماهنگی
	immethodical U	بدون اسلوب
	holdless U	بدون گیره
	free of tax U	بدون مالیات
	inaction U	بدون فعالیت
	free from slip U	بدون لغزش
	free from backlash U	بدون لقی
	flavorless U	بدون مزه
	indubitable U	بدون تردید
	failure free U	بدون خرابی
	exclusive of U	بدون در نظرگرفتن
	free play U	بدون محدودیت
	bachelors U	بدون عیال
	humble U	بدون ارتفاع
	humblest U	بدون ارتفاع
	hands down U	بدون احتیاط
	guilelessly U	بدون تزویر
	glabrous U	بدون کرک
	fruitlessly U	بدون نتیجه
	free trader U	بدون گمرک
	bachelor U	بدون عیال
	insecure U	بدون ایمنی
	warless U	بدون جنگ
	free of tax [only after nouns] <adj.> U	بدون مالیات
	unleaded U	بدون سرب
	wireless <adj.> U	بدون سیم
	free from taxes <adj.> U	بدون مالیات
	taxless <adj.> U	بدون مالیات
	exempt from taxes [only after nouns] <adj.> U	بدون مالیات
	to be sure <idiom> U	مطمئنا ،بدون شک
	exempt from taxation [only after nouns] <adj.> U	بدون مالیات
	under one's own steam <idiom> U	بدون کمک
	stagnant U	بدون حرکت