English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to get off cheaply U بدون سختی رها یافتن
to get off easy U بدون سختی رها یافتن
to get off lightly U بدون سختی رها یافتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to get off lightly U بدون آسیب رها یافتن
to get off easy U بدون آسیب رها یافتن
to get off cheaply U بدون آسیب رها یافتن
to get off easy U بدون جریمه سنگین رها یافتن
to get off lightly U بدون جریمه سنگین رها یافتن
to get off cheaply U بدون جریمه سنگین رها یافتن
tempered U درجه سختی طبیعی حالت سختی بازپخت
tempers U درجه سختی طبیعی حالت سختی بازپخت
temper U درجه سختی طبیعی حالت سختی بازپخت
propagates U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagate U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagated U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagating U گشترش یافتن یا نشر یافتن
trial and error <idiom> U یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
long suffering U سختی کش
intractability U سختی
intension U سختی
intolerableness U سختی
toughness U سختی
grievousness U سختی
hard lines U سختی
impenetrableness U سختی
oppressiveness U سختی
hardiness U سختی
rigidity U سختی
rigours U سختی
rigour U سختی
hardness of water U سختی اب
rigors U سختی
hardily U به سختی
heavily U به سختی
austerity U سختی
hardness U سختی
seriously U به سختی
odburacy U سختی
arduousness U سختی
violence U سختی
severity U سختی
terribleness U سختی
difficulties U سختی
intensity U سختی
inclemency U سختی
hardship U سختی
duress U سختی
buckram U سختی
strictness U سختی
difficulty U سختی
astingency U سختی
aggravation U سختی
inexpiableness U سختی
adamancy U سختی
adamancy U سر سختی
inflexibility U سختی
steeliness U سختی
sternness U سختی
induration U سختی
soreness U سختی
flintiness U سختی
privation U سختی
tenacity U سختی
privations U سختی
intenseness U سختی
rigor U سختی
rigorism U سختی
hardships U سختی
rigorousness U سختی
stiffness U سختی
implacability U سختی
roughing U سختی
inexorability U سختی
granite U سختی استحکام
irreconcilability U سختی در عقیده
solidity U استواری سختی
impact hardness U سختی برخورد
narrow circumstances U تنگی سختی
stubbornness U سر سختی لجاجت
stubbornly U از روی سر سختی
life of privation U زندگی در سختی
water hardness U درجه سختی آب
imperviousness U سختی بی اعتنائی
irreconcilableness U سختی در عقیده
to suffer hardship U سختی کشیدن
hardly any U به سختی هیچ [هر]
tenacity coefficient U ضریب سختی
softens U سختی را گرفتن
gameness U جان سختی
refractorily U باسر سختی
resistance U سختی مخالفت
softened U سختی را گرفتن
asperity U سختی ترشی
soften U سختی را گرفتن
eburnation U عاجی سختی
acataposis U سختی بلع
durometer U سختی سنج
depth of hardening zone U عمق سختی
depth of case U عمق سختی
sclerometer U سختی سنج
I hardly ate U من تو را سختی خوردم
temporary hardness U سختی موقت
permanent hardness U سختی دائمی
duration U سختی بقاء
painfulness U زحمت سختی
addle U سختی گرفتاری
rebound hardness U سختی جهشی
hardness test U ازمایش سختی
permanent hardness of water U سختی دایم اب
softener U کاهنده سختی اب
strain hardness U سختی کشی
strain hardness U سختی درجه
graveness U عبوسی سختی
hardenability U قابلیت سختی
thermosetting U سختی پذیر
the violence of a wind U سختی یاتندی باد
to rub through or along U با سختی بسر بردن
thermoset U پلاستیک سختی ناپذیر
thrust hardness U درجه سختی فشاری
stressing U سختی پریشان کردن
to escape with life and limb U سختی رهایی جستن
thermoplastics U پلاستیک سختی ناپذیر
scratch hardness tester U ازمایشگر سختی خراش
scleroscope hardness U دستگاه سختی سنج
nip and tuck <idiom> U به سختی تمام کردن
stresses U سختی پریشان کردن
stress U سختی پریشان کردن
quenching U ترساندن درجه سختی
go for broke <idiom> U به سختی تلاش کردن
come down hard on <idiom> U به سختی تنبه کردن
It was raining hard. U باران سختی می با رید
rebound hardness test U ازمایش سختی جهشی
red hardness U سختی گرم سرخ
eke out <idiom> U به سختی بدست آوردن
rockwell hardness test U ازمایش سختی راک ول
vickers hardness test U ازمایش سختی ویکرز
scratch hardness U درجه سختی خراش
to start with difficulty U به سختی روشن شدن
hardly a child anymore U دیگر به سختی بچه ای
drop hardness test U ازمایش سختی سقوطی
brinell hardness number U ضریب سختی برینل
heavy fighting is in progress U جنگ سختی جریان
hardness testing machine U دستگاه ازمایش سختی
thermoplast U پلاستیک سختی ناپذیر ترموپلاست
pull through U در سختی بکسی کمک کردن
to pile up or on the agony U شرح اندوه یا سختی ای رازیادترکردن
pressed for time <idiom> U با اشکال وبه سختی وقت
charley horse U سختی وگرفتگی دردناک ماهیچه
footed U سر تیر ماده سختی راقراردادن
let (someone) have it <idiom> U شخصی را به سختی صدمه زدن
lift is full of troubles U زندگی را سراسر سختی است
violence U شدت و تندی و سختی خشونت
joming test U ازمایش تعیین سختی فلزات
water softener U [کاهش دهنده درجه سختی آب]
to plow [one's way] through something [American English] U با سختی در کاری جلو رفتن
serverance allowance U حق پوشاک برای سختی هوا
Difficult times lie ahead. U دوران سختی درپیش است
hardness tester U ازمایش کننده یا تستر سختی
English is not a hard language . U انگلیسی زبان سختی نیست
dark horse <idiom> U کاندیدی که به سختی مردم بشناسندش
brinell hardness test U طریقه اندازه گیری سختی برینل
vicker's diamond hardness tester U دستگاه ازمایش تعیین سختی فلزات
dutch uncle U کسی که به سختی دیگری راملامت کند
to talk like a Dutch uncle to somebody [American E] <idiom> U کسی را به سختی راملامت کردن [اصطلاح]
He is hard nut to crack . U آدم سختی (سخت گیری )است
irresistibleness U غیر قابل مقاومت بودن سختی
give (someone) a hard time <idiom> U لحظات سختی برای کسی فراهم کردن
impenitence U سر سختی زیاد در گناهکاری پشیمان نشدن از گناه
implacably U از روی سختی یا سنگدلی چنانکه ارامش نپذیرد
dimension stock U چوب سختی که به ابعاد معینی تبدیل شده
high test U امتحان سختی را گذرانده دارای قوه فراره زیاد
carbonet hardness U درجه سختی آب و عاملی جهت تعیین رنگرزی بهتر
accolade U سختی مراسم اعطای منصب شوالیه یا سلحشوری و یاشهسواری
accolades U سختی مراسم اعطای منصب شوالیه یا سلحشوری و یاشهسواری
to take the bull by the horns U دلیرانه با سختی روبرو شدن با شاخ گاوی درافتادن
durometer U اسبابی که بوسیله ان سختی وسفتی اجسام را معین میکنند
I have got into a jam . Iam in a tight corner . I am in a bad fix. U بد طوری گیر کرده ام ( دروضع سختی قرار دارم )
to stand the racket U ازعهده ازمایش برامدن تحمل سختی وامتحان کردن بردباری
cold rolling U عملیاتی که برای افزایش سختی و استکام فولاد روی ان صورت میگیرد
lignum vi tae U یکجور درخت گرمسیری صمغ دار درامریکاکه چوب سختی دارد
parkinsonism U اختلال مزمن عصبی که با سختی عضلات بدن ولرزش مشخص میشود
It's pretty hard to be in a bad mood around a fivemonth old baby. U ناراحت بودن در کنار یک نوزاد پنج ماهه کار سختی است.
final setting time U مدت زمانی که بتن بدان درجه از سختی برسد که بتواندفشار معین را تحمل کند
recoilless U جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
nerds U شخصی که صرفا کامپیوتری شده است و به سختی درباره چیزی که مربوط به فناوری نباشد حرف می زند یا فکر میکند
nerd U شخصی که صرفا کامپیوتری شده است و به سختی درباره چیزی که مربوط به فناوری نباشد حرف می زند یا فکر میکند
inoperculate U بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
finds U یافتن
detecting U یافتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com