Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
air dry
U
بدون رطوبت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
relative humidity
U
رطوبت نسبی
[مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.]
optimum moisture
U
رطوبت بهینه رطوبت مناسب
informally
U
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation
U
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed
U
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
dampest
U
رطوبت
dampness
U
رطوبت
dampers
U
رطوبت
moistness
U
رطوبت
moisteness
U
رطوبت
miosture
U
رطوبت
dewiness
U
رطوبت
precipitation
U
رطوبت
damp
U
رطوبت
Humidifier
U
رطوبت زن
humidity of the atmosphere
U
رطوبت جو
wet
U
رطوبت
moisture
U
رطوبت
wets
U
رطوبت
precipitation
U
در صد رطوبت
wetted
U
رطوبت
wettest
U
رطوبت
humidity
U
رطوبت
flat
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest
U
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
independently
U
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
water content
U
درصد رطوبت
water proof
U
رطوبت ناپذیر
free moisture
U
رطوبت سطحی
free moisture
U
رطوبت ازاد
impermeable
U
رطوبت ناپذیر
hygrosensitive
U
حساس به رطوبت
humidity
U
غلظت رطوبت
humidity
U
چگالی رطوبت
humidity
U
میزان رطوبت
air humidity
U
رطوبت هوا
synovia
U
رطوبت مفصلی
mustiness
U
بوی رطوبت
capillaries
U
رطوبت موئینهای
capillary
U
رطوبت موئینهای
hygrometry
U
رطوبت سنجی
hydrometer
U
رطوبت سنج
permeable
U
رطوبت پذیر
hygroscope
U
رطوبت نما
humidification
U
رطوبت افزایی
air moisture
U
رطوبت هوا
hygrometer
U
رطوبت سنج
relative humidity
U
رطوبت نسبی
psychrometer
U
رطوبت سنج
surface moisture
U
رطوبت سطحی
moisture determination
U
تعیین رطوبت
dehumidify
U
رطوبت گرفتن
absolute humidity
U
رطوبت مطلق
soil moisture
U
رطوبت خاک
desicant
U
رطوبت گیر
mesic
U
نیازمند به رطوبت
specific humidity
U
رطوبت ویژه
the vitreoud humour
U
رطوبت زجاجیه
precipitation
U
میزان رطوبت
dehumidification
U
رطوبت زدایی
sebaceous humour
U
رطوبت شحمی
moisture content
U
مقدار رطوبت
hygrophyte
U
گیاه رطوبت گرای
hyalitis
U
اماس رطوبت شیشهای
dampen
U
رطوبت پیدا کردن
hygroscopic moisture
U
رطوبت موجود در هوا
hygrology
U
گفتار در رطوبت هوا
wettish
U
رطوبت دار خیس
equilibrium moisture content
U
درصد رطوبت متعادل
hyalitis
U
ورم رطوبت زجاجی
groundsheets
U
فرش رطوبت ناپذیر
to fog off
U
دراثر رطوبت پوسیدن
silica gel
U
ماده جاذب رطوبت
dampened
U
رطوبت پیدا کردن
dampening
U
رطوبت پیدا کردن
groundsheet
U
فرش رطوبت ناپذیر
dampens
U
رطوبت پیدا کردن
aqueous corrosion
U
پوسیدگی در اثر رطوبت
absolute humidity of gas
U
رطوبت مطلق گاز
Taoism
U
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
optimum moisture content
U
درصد رطوبت مناسب خاک
unavailable water
U
رطوبت غیر قابل استفاده
permeability
U
قابلیت عبور دادن رطوبت
moisture content
U
درصد رطوبت موجود در خاک
humectant
U
مادهای که رطوبت را بخودجذب میکند
intravitreous
U
واقع در درون رطوبت شیشهای
permeable
U
قابل عبور دادن رطوبت
parataxis
U
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
U
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
hygrometer
U
الات وادوات سنجش رطوبت هوا
deformation due to moisture and tempratu
U
تغییر شکل ناشی از رطوبت وحرارت
unbranched
U
بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed
U
بدون اضطراب بدون کشش
achylous
U
بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand
U
بدون مقدمه بدون تهیه
cold wet clothing
U
لباس گرم و مقاوم در مقابل رطوبت و برودت
ret
U
در معرض رطوبت قرار دادن خیس کردن
mags
U
ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
mag
U
ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
damp land pit curing
U
نگهداری رطوبت بتن برای نمونههای ازمایشی درازمایشگاه
hygrograph
U
دستگاه خود کاری برای اندازه گیری رطوبت جوی
humidistat
U
اسبابی برای تنظیم ونگاهداری درجه رطوبت درحد معینی
rainout
U
ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
psychrometer
U
دستگاه بخار سنج هوا رطوبت سنج
immersion proof
U
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
anti blush tinner
U
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
controlled environment
U
محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
recoilless
U
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate
U
بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
hydrotropism
U
اب گرایی یا هیدروتربیسم رطوبت گرایی
not nearctic
U
بدون
and no mistake
U
بدون شک
acheilous
U
بدون لب
bottomless
U
بدون ته
to a certainty
U
بدون شک
undoubtedly
U
بدون شک
doubtlessly
U
بدون شک
but
U
بدون
undoubted
U
بدون شک
acheilos
U
بدون لب
obtrusively
U
بدون حق
wanting
U
بدون
unstressed
U
بدون مد
ex
U
بدون
ex-
U
بدون
without
U
بدون
sans
U
بدون
i'll warrant
U
بدون شک
indubitable
U
بدون شک
goalless
U
بدون گل
sans ceremonie
U
بدون تشریفات
unequivocal
U
بدون ابهام
on the square
U
بدون کجی
quiescently
U
بدون جنبش
recoilless
U
بدون لنگر
tenantless
U
بدون مستاجر
terrorless
U
بدون ترس
termless
U
بدون شرط
unequivocally
U
بدون ابهام
faultless
U
بدون خطا
strikeless
U
بدون ضربت
stemless
U
بدون تنه
unattended
U
بدون متصدی
scoreless
U
بدون امتیاز
pathless
U
بدون جاده
dealated
U
بدون بال
searchless
U
بدون جستجو
consistently
U
بدون تناقض
shadeless
U
بدون سایه
shockless
U
بدون ضربه
bare
U
بدون روکش
prosaically
U
بدون لطافت
endless
U
بدون پایان
run on
U
بدون وقفه
soilless
U
بدون خاک
stemless
U
بدون ساقه
sans recours
U
بدون رجوع
undue
U
بدون مداخله
avirulent
U
بدون شدت
blankly
U
بدون مقصودیامعنی
vainly
U
بدون نتیجه
discontinuously
U
بدون اتصال
disconnectedly
U
بدون ارتباط
dimensionless
U
بدون بعد
diamensionless
U
بدون بعد
diamensionless
U
بدون اندازه
exclusive of
U
بدون در نظرگرفتن
failure free
U
بدون خرابی
free trader
U
بدون گمرک
free play
U
بدون محدودیت
free of tax
U
بدون مالیات
free from slip
U
بدون لغزش
free from backlash
U
بدون لقی
expired
U
بدون اعتبار
inoffensive
U
بدون زنندگی
flavorless
U
بدون مزه
unalloyed
U
بدون الیاژ
adrift
U
بدون هدف
unselfish
U
بدون خودخواهی
ametabolic
U
بدون دگردیسی
ametabolous
U
بدون دگردیسی
by rote
U
بدون فکر
anechoic
U
بدون انعکاس
bloodlessly
U
بدون خونریزی
guilelessly
U
بدون تزویر
bareheaded
U
بدون کلاه
asymptomatic
U
بدون علامت
acranial
U
بدون کاسهء سر
cordless
U
بدون سیم
deice
U
بدون یخ کردن
acarpous
U
بدون میوه
degas
U
بدون گازکردن
achlamydeous
U
بدون پوشش
achromatic
U
بدون ترخیم
achromic
U
بدون ترخیم
acid free
U
بدون اسید
acold
U
بدون احساسات
awless
U
بدون بیم
nonsyllabic
U
بدون هجایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com