English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 226 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
notwithstanding U بدون توجه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
logic U ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
background U فرآیندی که در هر زمانی و بدون توجه به کاربر اجرا میشود
backgrounds U فرآیندی که در هر زمانی و بدون توجه به کاربر اجرا میشود
uninterested U بی دخل وتصرف بدون توجه
doctrinaire U کسی که می خواهد نظریات و اصول خودرا بدون توجه به مقتضیات اجرا کند
floating U نشانه یا برچسبی که یک دستور یا کلمه مشخص را بیان میکند بدون توجه به محل آن
value U مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
values U مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
valuing U مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
absolute address U اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
absolute address U مقدار یک خطا بدون توجه به علامت
blind transportation U ارسال پیام بدون توجه به گیرنده یااخذجواب
exparte U قراری که دادگاه به درخواست یکی از اصحاب دعوی و بدون توجه به تمایل دیگری صادر میکند
goby U عبور از پهلوی کسی بدون توجه به او
IBM U اصط لاح کلی برای کامپیوتر شخصی که با سخت افزار و نرم افزار کامپیوتر IBM سازگار است بدون توجه به اینکه پردازنده Intel از کدام استفاده میکند. حاوی با EISA,ISA یا MCA است
industrial union U اتحادیهای که هر نوع کارگر بدون توجه به کارش میتواند در ان عضو باشد
machine address U اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
persona designata U شخص بدون توجه به وضع طبقاتیش
perverse verdict U رای هیات منصفه که بدون توجه به راهنمایی قاضی دادگاه
proportional tax U مالیات که هرفرد بدون توجه به مقداراموالش باید بپردازد
without respect to the result U بدون توجه به نتیجه
Without regard for prices . U بدون توجه به قیمتها
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
to be exposed to a constant stream of something U در معرض چیزی به طور مداوم بودن [بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود]
textile U زیر دست [احساس نرمی یا زبری فرش بدون توجه به طرح و رنگ آن]
Other Matches
screamer U اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
draw attention U توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
favourites U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourite U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
questionof interest U پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
favorites U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
notes U توجه
assiduity U توجه
mindfulness U توجه
mindfully U با توجه
advertency U توجه
advertence U توجه
adverence U توجه
noting U توجه
attention U توجه
regards U توجه
care U توجه
cared U توجه
re- U با توجه به
attendances U توجه
attendance U توجه
re U با توجه به
regarded U توجه
listlessly U بی توجه
attention to orders U توجه
attentions U توجه
cares U توجه
inattentive U بی توجه
oblivious U بی توجه
listless U بی توجه
regard U توجه
unresponsive U بی توجه
remark U توجه
NB U توجه!
unconsidered U بی توجه
heeds U توجه
heeding U توجه
attentiveness U توجه
heeded U توجه
heed U توجه
turn to U توجه
heedfulness U توجه
keeps U توجه
heedfully U با توجه
keep U توجه
remarks U توجه
remarking U توجه
remarked U توجه
note U توجه
tendance U توجه
pay attention <idiom> U توجه کردن
marks U توجه کردن
substantial U قابل توجه
remarkable U قابل توجه
mark U توجه کردن
observingly U از روی توجه
inattention U عدم توجه
attending U توجه کردن
unwitting U بی توجه بی هوش
safe keeping U حفافت توجه
noteworthy U قابل توجه
wistfulness U توجه دقت
tendency U توجه استعداد
Take care of the infant. U از نوزاد توجه کن
Your attention please. U توجه فرمایید !توجه فرمایید !
considerable U قابل توجه
riding high <idiom> U جالب توجه
remarkable U جالب توجه
tents U توجه کردن
tent U توجه کردن
get with it <idiom> U توجه کردن
see after U توجه داشتن به
attends U توجه کردن
striking U قابل توجه
to be d. to U توجه نکردن به
unscrupulous U بی توجه به نیک و بد
caution U توجه کنید
interesting U جالب توجه
engaging U جالب توجه
interest U توجه نظر
interests U توجه نظر
tentless U بی توجه بی دقت
notables U جالب توجه
take care of U توجه کردن از
notable U جالب توجه
noticeable U قابل توجه
strikingly U قابل توجه
to drive at U توجه داشتن به
to llok U توجه کردن
inattention U فقدان توجه
tendencies U توجه استعداد
to take keep U توجه کردن
wistfully U با دقت و توجه
cautions U اخطار توجه
cautions U توجه کنید
cautioning U اخطار توجه
to watch over U توجه کردن
cautioning U توجه کنید
cautioned U اخطار توجه
cautioned U توجه کنید
caution U اخطار توجه
self care U توجه از خود
warnings U توجه به خط ر ممکن
at nurse U در توجه دایه
focal point U کانون توجه
look after U توجه داشتن به
favor U توجه مرحمت
eye catcher U چیزجالب توجه
nota bene U قابل توجه
liberals U جالب توجه
liberal U جالب توجه
yummy U جالب توجه
nota bene U توجه شود
field of attention U میدان توجه
oyez U توجه کنید
considerations U توجه تامل
considerations U توجه مراعات
consideration U توجه تامل
attention deficit U کاستی توجه
attention getting U توجه طلب
attention seeking U توجه طلب
polarities U توجه به قطب
polarity U توجه به قطب
attention to orders U توجه کنید
auspice U حسن توجه
introversion U توجه بدرون
intentness U سرگرمی توجه
span of attention U فراخنای توجه
attention span U فراخنای توجه
hypoprosexia U فقدان توجه
hypoprosessis U فقدان توجه
notation U ثبت توجه
figure on U توجه کردن
notations U ثبت توجه
attend U توجه کردن
warning U توجه به خط ر ممکن
consideration U توجه مراعات
welfare U توجه کردن
concerning this <adv.> U با توجه به این
pay respect to U توجه داشتن به
favoured U طرف توجه
hereto <adv.> U با توجه به این
perpend U توجه کردن
hereunto <adv.> U با توجه به این
on this <adv.> U با توجه به این
favours U توجه مرحمت
favouring U توجه مرحمت
favour U توجه مرحمت
favors U توجه مرحمت
favoring U توجه مرحمت
favored U توجه مرحمت
devil may care U بی توجه به مقام
for this purpose <adv.> U با توجه به این
notice U توجه اطلاع
as to that <adv.> U با توجه به این
noticed U توجه اطلاع
notices U توجه اطلاع
detraction U کاهش توجه
noticing U توجه اطلاع
auspices U حسن توجه
regards U رعایت توجه
regarded U رعایت توجه
regard U رعایت توجه
favouritism U افراد مورد توجه
dandyism U توجه زیاد به لباس
turn to U عطف توجه مراجعه
To take into consideration. To consider. U مورد توجه قراردادن
unregarded U مورد توجه قرارنگرفته
etx U توجه مشابه EOT
drawing card U چیز جالب توجه
to lose interest U جلب توجه نکردن
inadvertenly U ازروی عدم توجه
favourite or vor U مقرب طرف توجه
unco U جالب توجه عجیب
focus U متمرکز کردن توجه
focussed U متمرکز کردن توجه
focuses U متمرکز کردن توجه
attending U توجه یا رسیدگی کردن
Please note [that] ... U قابل توجه است که
attends U توجه یا رسیدگی کردن
under his majesty's patronage U با سرپرستی و توجه اعلیحضرت
distract U منحرف کردن توجه
focusses U متمرکز کردن توجه
distracts U منحرف کردن توجه
focused U متمرکز کردن توجه
drawing card U موجب جلب توجه
uninteresting U غیر جالب توجه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com