Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
informally
U
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
military testament
U
وصیتنامه فرد نظامی در جبهه جنگ که مشمول قواعد وصیتنامههای عادی نمیباشد و بدون رعایت تشریفات قانونی معتبراست
bureaucreacy
U
رعایت تشریفات اداری به حد افراط کاغذ بازی و سیستم حکومتی و اداری مبتنی بر ان
bureaucrasy
U
رعایت تشریفات اداری بحدافراط
red tapism
U
رعایت تشریفات اداری به حدافراط
bureaucracy
U
رعایت تشریفات اداری بحدافراط
bureaucracies
U
رعایت تشریفات اداری بحدافراط
bureaucrats
U
فرد معتقد به رعایت تشریفات اداری
bureaucrat
U
فرد معتقد به رعایت تشریفات اداری
sans ceremonie
U
بدون تشریفات
an abrupt departure
U
عزیمت بدون تشریفات
indelicately
U
بدون رعایت نزاکت یا فرافت
roughly speaking
U
تقریبا بدون رعایت دقت
without regard for decency
U
بدون رعایت نزاکت یاادب
without any reservation
U
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
customs of war
U
اداب مربوط به جنگ که بدون انکه قدرت قانونی داشته باشد موردقبول دولتهاست
rite
U
مراسم تشریفات مذهبی
unformed
U
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
solemnity
U
ایین تشریفات مراسم سنگین
flattest
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently
U
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest
U
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
Protocol must be observed.
U
تشریفات باید رعایت شود
paperwork
U
تشریفات اداری
Taoism
U
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
ceremonialism
U
اعتقاد به لزوم رعایت کامل تشریفات
red tapery
U
رعایت تشریفات رسمی واداری بحد افراط
parataxis
U
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
U
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
achylous
U
بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand
U
بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed
U
بدون اضطراب بدون کشش
unbranched
U
بدون انشعاب بدون شعبه
piracy
U
چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
admin
U
تشریفات اداری و وفایف دیگر مربوط به کارکرد یک موسسه
due process of the law
U
تشریفات صحیح قانونی
dogmatic marxism
U
مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
recoilless
U
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate
U
بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
ritualist
U
ویژه گر تشریفات مذهبی وابسته به تشریفات
not nearctic
U
بدون
undoubtedly
U
بدون شک
doubtlessly
U
بدون شک
to a certainty
U
بدون شک
bottomless
U
بدون ته
i'll warrant
U
بدون شک
unstressed
U
بدون مد
sans
U
بدون
goalless
U
بدون گل
ex-
U
بدون
ex
U
بدون
and no mistake
U
بدون شک
acheilos
U
بدون لب
indubitable
U
بدون شک
wanting
U
بدون
acheilous
U
بدون لب
obtrusively
U
بدون حق
undoubted
U
بدون شک
but
U
بدون
without
U
بدون
inofficial
U
بدون اجازه
involuntarily
U
بدون اراده
smokeless
U
بدون دود
notwithstanding
U
بدون توجه
prosaically
U
بدون لطافت
intestate
U
بدون وصیت
aimlessly
U
بدون مقصد
quiescently
U
بدون جنبش
insecure
U
بدون ایمنی
unconditional
U
بدون قیدوشرط
recoilless
U
بدون لنگر
pathless
U
بدون جاده
unequivocally
U
بدون ابهام
on the square
U
بدون کجی
toothless
U
بدون دندانه
irrespective
U
بدون مراعات
immediately
U
بدون واسطه
no doubt
U
بدون تردید
exposed
U
بدون پوشش
seamless
U
بدون درز
bloodless
U
بدون خونریزی
undoubted
U
بدون تردید
unaccompanied
U
بدون همراه
non delay
U
بدون تاخیر
nonboresafe
U
بدون ضامن
nonstop
U
بدون توقف
nonsyllabic
U
بدون هجایی
unequivocal
U
بدون ابهام
standstill
U
بدون حرکت
indubitable
U
بدون تردید
toeless
U
بدون پنجه
unsprung
U
بدون فنر
unadvised
U
بدون اطلاع
unaligned
U
بدون صف ارایی
unblushing
U
بدون شرم
humble
U
بدون ارتفاع
undeviating
U
بدون انحراف
unattended
U
بدون متصدی
undeviating
U
بدون تردیدرای
endless
U
بدون پایان
unfeigned
U
بدون تصنع
unfinanced
U
بدون پشتوانه
static
U
بدون تحرک
unfunded
U
بدون سرمایه
unlined
U
بدون استر
unlined
U
بدون پوشش
humblest
U
بدون ارتفاع
terrorless
U
بدون ترس
termless
U
بدون شرط
searchless
U
بدون جستجو
run on
U
بدون وقفه
inaction
U
بدون فعالیت
unprofitable
U
بدون سود
bachelors
U
بدون عیال
bachelor
U
بدون عیال
sans recours
U
بدون رجوع
scoreless
U
بدون امتیاز
stagnant
U
بدون حرکت
shadeless
U
بدون سایه
shockless
U
بدون ضربه
soilless
U
بدون خاک
stemless
U
بدون ساقه
stemless
U
بدون تنه
strikeless
U
بدون ضربت
tenantless
U
بدون مستاجر
unspotted
U
بدون الودگی
achromic
U
بدون ترخیم
unselfish
U
بدون خودخواهی
adrift
U
بدون هدف
unalloyed
U
بدون الیاژ
cordless
U
بدون سیم
vainly
U
بدون نتیجه
dealated
U
بدون بال
degas
U
بدون گازکردن
deice
U
بدون یخ کردن
safely
U
بدون خطر
diamensionless
U
بدون اندازه
diamensionless
U
بدون بعد
dimensionless
U
بدون بعد
disconnectedly
U
بدون ارتباط
blankly
U
بدون مقصودیامعنی
discontinuously
U
بدون اتصال
unoccupied
U
بدون مستاجر
acarpous
U
بدون میوه
faultless
U
بدون خطا
unceasing
U
بدون وقفه
achromatic
U
بدون ترخیم
achlamydeous
U
بدون پوشش
acid free
U
بدون اسید
acold
U
بدون احساسات
acranial
U
بدون کاسهء سر
air dry
U
بدون رطوبت
ametabolic
U
بدون دگردیسی
ametabolous
U
بدون دگردیسی
consistently
U
بدون تناقض
anechoic
U
بدون انعکاس
asymptomatic
U
بدون علامت
avirulent
U
بدون شدت
awless
U
بدون بیم
bareheaded
U
بدون کلاه
constantly
U
بدون تغییر
bloodlessly
U
بدون خونریزی
inoffensive
U
بدون زنندگی
expired
U
بدون اعتبار
incognizant
U
بدون شناسایی
incommunicable
U
بدون رابطه
unresponsive
U
بدون احتیاط
indistinctively
U
بدون فرق
indolently
U
بدون درد
inelastic
U
بدون کشش
ingenuously
U
بدون تزویر
inoperculate
U
بدون دریچه
continuously
U
بدون توقف
intolerantly
U
بدون بردباری
unwary
U
بدون نگرانی
inviscid
U
بدون لزوجت
by rote
U
بدون فکر
disposed
U
بدون پوشش
irreflexive
U
بدون واکنش
irrespective of
U
بدون ملاحظه
inapproachable
U
بدون دسترسی
immusical
U
بدون هماهنگی
immethodical
U
بدون اسلوب
exclusive of
U
بدون در نظرگرفتن
failure free
U
بدون خرابی
flavorless
U
بدون مزه
free from backlash
U
بدون لقی
free from slip
U
بدون لغزش
free of tax
U
بدون مالیات
free play
U
بدون محدودیت
undue
U
بدون مداخله
free trader
U
بدون گمرک
fruitlessly
U
بدون نتیجه
glabrous
U
بدون کرک
unfurnished
U
بدون اثاثیه
guilelessly
U
بدون تزویر
hands down
U
بدون احتیاط
holdless
U
بدون گیره
confidently
U
بدون شبهه
indiscriminately
U
بدون تمیز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com