English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
unpromising U بدون امید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
polyamide U پلی امید ترکیبی شامل چند گروه امید
to dash one's hopes U امید کسی را نا امید کردن
hope U امید
hoped U امید
hopes U امید
expectant of U به امید
trusts U امید
trusted U امید
trust U امید
esperance U امید
desperate U بی امید
bereft of hope U نا امید
expectations U امید
hoping U امید
amide U امید
In the hope of. Hopingg that . . . . U به امید …
expectation U امید
gray U نا امید بد بخت
life expectancy U امید زندگی
life expectancies U امید به زندگی
expectance U امید توقع
wet blankets U نا امید کردن
let someone down U نا امید کردن
lay one's hopes on U امید بستن به
life expectancy U امید به زندگی
to cherish the hope that ... U امید بپرورند که ...
life expectancies U امید زندگی
mathematical expectation U امید ریاضی
disappoints U نا امید کردن
disappoint U نا امید کردن
silver lining U روزنهی امید
promising U امید بخش
to indulge a hope U امید پروردن
See you again . So long. U به امید دیدار
ray of hope U روزنه امید
expectancy U امید توقع
wet blanket U نا امید کردن
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
expected value U مقدار امید ریاضی
to r. one's hops in a person U امید به کسی بستن
a rosy future U آینده امید بخشی
towardly U امید بخش مطلوب
To give up hope [abandon hope] قطع امید کردن
hope [for something] U امید [برای چیزیی]
expectation U مقدار امید ریاضی
expectations U مقدار امید ریاضی
turn over <idiom> U نا امید وافسرده شدن
prospect [of something] U امید موفقیت [در چیزی]
To give up in despaer . To lose hope . U قطع امید کردن
to build one's hope upon U امید خودراروی 0000قراردادن
if things shape well U مایه امید واری بودن
respires U امید تازه پیدا کردن
rosy <adj.> U امید بخش [نوید دهنده]
prospect of success U چشم داشت یا امید کامیابی
To set ones hopes on something. U امید خودرا به چیزی بستن
respired U امید تازه پیدا کردن
hope against hope <idiom> در نومیدی بسی امید است
it promisews to be easy U امید میرود اسان باشد
to inspire a personwith hopes U روح امید در کسی دمیدن
respiring U امید تازه پیدا کردن
respire U امید تازه پیدا کردن
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
to lay down ones hopes U از چیزی امید بریدن یا دست کشیدن
There is little hope U امید چندانی نمی رود (نیست )
I hope it serves ( answerew ) your purpose ( meets your view ) . U امید وارم نظرتان را تأمین کند
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
Something wI'll turn up . U خدا بزرگ است ( نباید ما یوس ونا امید شد )
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
drastic times call for drastic measures <idiom> U [زمانی که شما فوق العاده بی امید هستید و میخواهید یک تصمیم موثر بگیرید]
groupies U دختری که به امید آشنایی با هنر پیشگان یا ورزشکاران و غیره آنها را از مکانی به مکان دیگر تعقیب میکند
groupie U دختری که به امید آشنایی با هنر پیشگان یا ورزشکاران و غیره آنها را از مکانی به مکان دیگر تعقیب میکند
He's a wet blanket. U او [مرد] آدم روح گیری [نا امید کننده ای یا ذوق گیری] است.
gain ground U ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
scratch one's back <idiom> U کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
While there is life there is hope . <proverb> U تا زندگى هست امید هست.
recoilless U جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate U بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
von neuman morgensterm utility index U شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
sans U بدون
undoubtedly U بدون شک
acheilous U بدون لب
indubitable U بدون شک
undoubted U بدون شک
but U بدون
to a certainty U بدون شک
bottomless U بدون ته
ex U بدون
not nearctic U بدون
acheilos U بدون لب
without U بدون
obtrusively U بدون حق
goalless U بدون گل
wanting U بدون
unstressed U بدون مد
i'll warrant U بدون شک
ex- U بدون
doubtlessly U بدون شک
and no mistake U بدون شک
soilless U بدون خاک
stemless U بدون ساقه
unmannered U بدون اداب
unequivocally U بدون ابهام
unequivocal U بدون ابهام
unmaned U بدون سرنشین
stemless U بدون تنه
unsprung U بدون فنر
achromatic U بدون ترخیم
constantly U بدون تغییر
unmennerly U بدون اداب
shockless U بدون ضربه
acarpous U بدون میوه
untitled U بدون سراغاز
untitled U بدون عنوان
by rote U بدون فکر
achlamydeous U بدون پوشش
unsigned U بدون امضاء
anechoic U بدون انعکاس
unceasing U بدون وقفه
searchless U بدون جستجو
shadeless U بدون سایه
achromic U بدون ترخیم
unspotted U بدون الودگی
unlined U بدون پوشش
terrorless U بدون ترس
bareheaded U بدون کلاه
air dry U بدون رطوبت
awless U بدون بیم
ametabolic U بدون دگردیسی
undeviating U بدون انحراف
ametabolous U بدون دگردیسی
unblushing U بدون شرم
unaligned U بدون صف ارایی
consistently U بدون تناقض
toeless U بدون پنجه
avirulent U بدون شدت
unvalued U بدون ارج
undeviating U بدون تردیدرای
strikeless U بدون ضربت
unlined U بدون استر
bloodlessly U بدون خونریزی
unfunded U بدون سرمایه
unfinanced U بدون پشتوانه
acid free U بدون اسید
tenantless U بدون مستاجر
termless U بدون شرط
faultless U بدون خطا
acold U بدون احساسات
acranial U بدون کاسهء سر
unfeigned U بدون تصنع
unadvised U بدون اطلاع
free trader U بدون گمرک
ingenuously U بدون تزویر
insecure U بدون ایمنی
unresponsive U بدون احتیاط
inofficial U بدون اجازه
inoperculate U بدون دریچه
confidently U بدون شبهه
unfurnished U بدون اثاثیه
free from slip U بدون لغزش
undue U بدون مداخله
intolerantly U بدون بردباری
indubitable U بدون تردید
free from backlash U بدون لقی
flavorless U بدون مزه
failure free U بدون خرابی
inviscid U بدون لزوجت
irreflexive U بدون واکنش
irrespective of U بدون ملاحظه
inelastic U بدون کشش
indolently U بدون درد
indistinctively U بدون فرق
fruitlessly U بدون نتیجه
toothless U بدون دندانه
glabrous U بدون کرک
free play U بدون محدودیت
guilelessly U بدون تزویر
hands down U بدون احتیاط
immediately U بدون واسطه
holdless U بدون گیره
free of tax U بدون مالیات
immethodical U بدون اسلوب
continuously U بدون توقف
bloodless U بدون خونریزی
inapproachable U بدون دسترسی
involuntarily U بدون اراده
incognizant U بدون شناسایی
incommunicable U بدون رابطه
notwithstanding U بدون توجه
expired U بدون اعتبار
inaction U بدون فعالیت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com