Perdic | بدون امتیاز | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 216 (13 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	scoreless U	بدون امتیاز

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	penalties U	پرتاب خطای بدون امتیاز
	penalty U	پرتاب خطای بدون امتیاز
	pace U	شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
	paced U	شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
	paces U	شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
	stonewall U	توپ زدن تدافعی بدون کسب امتیاز
	stonewalled U	توپ زدن تدافعی بدون کسب امتیاز
	stonewalling U	توپ زدن تدافعی بدون کسب امتیاز
	bye U	صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
	byes U	صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
	hazard U	امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
	hazarded U	امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
	hazarding U	امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
	hazards U	امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
	maiden over U	بخشی از بازی کریکت بدون امتیاز
Other Matches

	point after touchdown	[یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
	overtime U	وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
	handicaps U	امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
	handicap U	امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
	handicaps U	مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
	handicap U	مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
	rugby point U	امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
	informally U	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
	without any reservation U	بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
	unformed U	بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
	badminton U	بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
	flattest U	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
	flat U	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
	of no interest U	بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
	independently U	آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
	Taoism U	روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
	parataxis U	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
	lynch law U	مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
	offhand U	بدون مقدمه بدون تهیه
	achylous U	بدون کیلوس بدون قیلوس
	unstressed U	بدون اضطراب بدون کشش
	unbranched U	بدون انشعاب بدون شعبه
	chartering U	امتیاز
	chartered U	امتیاز
	pre-eminence U	امتیاز
	scoreline U	خط امتیاز
	plus U	امتیاز
	scorelines U	خط امتیاز
	ad U	امتیاز
	ads U	امتیاز
	charters U	امتیاز
	run U	یک امتیاز
	licences U	امتیاز
	licence U	امتیاز
	distinctions U	امتیاز
	credit U	امتیاز
	credited U	امتیاز
	crediting U	امتیاز
	credits U	امتیاز
	advantage U	امتیاز
	scoreless U	بی امتیاز
	concessions U	امتیاز
	rectum U	امتیاز
	priviege U	امتیاز
	act of grace U	امتیاز
	distinction U	امتیاز
	pre eminence U	امتیاز
	concession U	امتیاز
	charter U	امتیاز
	lease U	امتیاز
	leases U	امتیاز
	prominency U	امتیاز
	royalties U	حق امتیاز
	royalty U	حق امتیاز
	rectums U	امتیاز
	upper hand U	امتیاز
	runs U	یک امتیاز
	exclusiveness U	امتیاز
	pas U	امتیاز
	privilege U	امتیاز
	game bird U	یک امتیاز
	scores U	امتیاز
	point U	امتیاز
	franchises U	امتیاز
	prerogatives U	امتیاز
	prominence U	امتیاز
	franc U	امتیاز
	francs U	امتیاز
	franchise U	امتیاز
	scored U	امتیاز
	score U	امتیاز
	prerogative U	امتیاز
	licenses U	امتیاز
	prerogatives U	حق یا امتیاز ویژه
	score sheet U	برگ امتیاز
	loss on points U	باخت با امتیاز
	decisions U	برنده با امتیاز
	converts U	امتیاز گرفتن
	privileged U	دارای امتیاز
	converting U	امتیاز گرفتن
	converted U	امتیاز گرفتن
	precedence U	امتیاز سابقه
	law of advantage U	قانون امتیاز
	go-ahead U	امتیاز برتر
	convert U	امتیاز گرفتن
	licence owner U	صاحب امتیاز
	game point U	امتیاز پایانی
	chalk up U	کسب امتیاز
	precedency U	امتیاز سابقه
	outpoint U	برنده با امتیاز
	awarding of points U	امتیاز دادن
	patent U	امتیاز نامه
	perfect score U	امتیاز کامل
	field privilege U	امتیاز فیلد
	win on points U	پیروزی با امتیاز
	concessionary agreement U	امتیاز نامه
	prerogative U	حق یا امتیاز ویژه
	insurance U	امتیاز مطمئن
	concession deed U	امتیاز نامه
	maritime lien U	امتیاز دریایی
	grantee U	صاحب امتیاز
	worst- U	امتیاز اوردن
	magna cum laude U	با امتیاز زیاد
	foot score line	خط امتیاز انتهایی
	double figures U	امتیاز دو رقمی
	differentia U	وجه امتیاز
	concessionaire U	صاحب امتیاز
	loves U	امتیاز صفر
	decision U	برنده با امتیاز
	worst U	امتیاز اوردن
	match points U	اخرین امتیاز
	headstart U	امتیاز در شروع
	preferential U	امتیاز دهنده
	patented U	امتیاز نامه
	loved U	امتیاز صفر
	set point U	اخرین امتیاز
	patenting U	امتیاز نامه
	aces U	امتیاز سرویس
	privileged U	امتیاز دار
	concessionary U	صاحب امتیاز
	concessioner U	صاحب امتیاز
	odd U	امتیاز دادن
	match point U	اخرین امتیاز
	odder U	امتیاز دادن
	love U	امتیاز صفر
	ace U	امتیاز سرویس
	oddest U	امتیاز دادن
	patents U	امتیاز نامه
	monopolizes U	امتیاز انحصاری گرفتن
	monopolize U	امتیاز انحصاری گرفتن
	draw first blood U	کسب نخستین امتیاز
	monopolises U	امتیاز انحصاری گرفتن
	monopolising U	امتیاز انحصاری گرفتن
	monopolized U	امتیاز انحصاری گرفتن
	monopolizing U	امتیاز انحصاری گرفتن
	duck U	اخراج توپزن بی امتیاز
	prerogatives U	امتیاز مخصوص حق ارثی
	point spread U	امتیاز قابل انتظار
	franchise U	ازادی حق انتخاب امتیاز
	ducked U	اخراج توپزن بی امتیاز
	duckings U	اخراج توپزن بی امتیاز
	circuit clout U	یک امتیاز با دویدن به پایگاه
	burn U	امتیاز گرفتن از حریف
	licensees U	صاحب جواز یا امتیاز
	set point U	اخرین امتیاز بازی
	bowled for a duck U	باختن بازیگر بی امتیاز
	tallied U	کسب یا ثبت امتیاز
	ice U	امتیاز سرنوشت ساز
	software license U	امتیاز نرم افزار
	equaliser U	امتیاز مساوی کننده
	prerogative U	امتیاز مخصوص حق ارثی
	decisions U	برنده کشتی با امتیاز
	decision U	برنده کشتی با امتیاز
	bowling average U	معدل امتیاز بازیگربولینگ
	tallies U	کسب یا ثبت امتیاز
	tally U	کسب یا ثبت امتیاز
	monopolised U	امتیاز انحصاری گرفتن
	ducks U	اخراج توپزن بی امتیاز
	read write privilege U	امتیاز خواندن- نوشتن
	licensee U	صاحب جواز یا امتیاز
	royal prerogative U	حق امتیاز ویژه پادشاه
	service ace U	امتیاز سرویس تنیس
	brassage U	حق امتیاز سکه زدن
	tallying U	کسب یا ثبت امتیاز
	burns U	امتیاز گرفتن از حریف
	break one's duck U	کسب نخستین امتیاز
	perfect game U	باحداکثر 003 امتیاز
	thirty U	دومین امتیاز گیم
	patents U	دارای حق امتیاز امتیازی
	scoring key U	[کلید امتیاز دهی]
	patenting U	دارای حق امتیاز امتیازی
	patented U	دارای حق امتیاز امتیازی
	high run U	حداکثر امتیاز در یک دوربیلیارد
	patent U	دارای حق امتیاز امتیازی
	count U	تعداد امتیاز توپزن
	home court advantage U	امتیاز بازی در خانه
	To score points. U	امتیاز آوردن ( ورزش )
	counted U	تعداد امتیاز توپزن
	To gain an advantage. U	کسب امتیاز کردن
	counting U	تعداد امتیاز توپزن
	home whistle U	امتیاز واقعی یا فرضی
	To keep the score. U	حساب امتیاز رانگاهداشتن
	handicap U	امتیاز دادن اشکال
	double bogey U	دوبار کسب امتیاز
	ahead U	دارای امتیاز بیشتر
	down U	عقب افتادن در امتیاز
	oddsmaker U	تعیین کننده امتیاز
	indult U	اجازه نامه امتیاز
	thirties U	دومین امتیاز گیم
	in the hole <idiom> U	امتیاز پایین صفر
	wining by deukjoom U	برد تکواندو با امتیاز
	fifteen U	نخستین امتیاز گیم
	privileged U	دارای امتیاز یا حق ویژه
	privilege U	امتیاز مخصوصی اعطاکردن
	handicaps U	امتیاز دادن اشکال
	counts U	تعداد امتیاز توپزن
	franchises U	ازادی حق انتخاب امتیاز
	deciding U	امتیاز سرنوشت ساز
	point U	درجه امتیاز بازی
	patented U	دارای امتیاز یا حق ثبت شده