English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
off the cuff <idiom> U بدون آمادگی قبلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cold turkey U بدون آمادگی
off hand U بدون آمادگی
wing it <idiom> U بدون آمادگی
leave hanging (in the air) <idiom> U بدون تصمیم قبلی
free wheeling U بازی بدون نقشه قبلی
sight-reading U بدون مطالعه قبلی خواندن
sight read U بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight read U بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-read U بدون مطالعه قبلی خواندن
a priori U بدون بررسی یا آزمایش قبلی
sight-read U بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-reading U بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-reads U بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-reads U بدون امادگی قبلی اجراکردن
Do not do any thing without due reflection . U بدون فکر قبلی اقدامی نکنید
french leave U مرخصی بدون اطلاع قبلی جیم شدن
random access U فایلی که هر رکورد آن به سرعت با آدرسش قابل دستیابی است , بدون جستجو در بقیه فایل و به ممحل قبلی بستگی ندارد
presentiments U عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
presentiment U عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
provisional ball U گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
window U تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
prior admission U اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
take steps <idiom> U آمادگی یافتن
readiness to accept آمادگی برای پذیرش
look to <idiom> U آمادگی برای چیزی
prep schools U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
prep school U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
operation U آزمایش هایی برای برنامه و آمادگی داده را بررسی می کنند
China has signalled [its] readiness to resume talks. U چین آمادگی [خود را ] برای از سرگیری مذاکرات نشان داد.
dtr U سیگنال از وسیلهای که آمادگی خود را برای ارسال داده بیان میکند
The striker's injury puts a question mark over his being fit in time for the tournament. U آسیب مهاجم آمادگی سر موقع او [مرد] را برای مسابقات نامشخص می کند.
configured off U وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
configured out U وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
handshakes U سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت
handshake U سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
handshake U استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
handshaking U استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
handshakes U استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
ex- U قبلی
prior U قبلی
foregone U قبلی
one-time U قبلی
fore U قبلی
preceding U قبلی
previous U قبلی
predecessors U قبلی
predecessor U قبلی
aforetime U قبلی
ex U قبلی
presupposition U فرض قبلی
premeditated U با قصد قبلی
foreordainment U حکم قبلی
preoccupation U اشغال قبلی
preoccupations U اشغال قبلی
late war U جنگ قبلی
foretype U نمونه قبلی
foredoom U محکومیت قبلی
foretoken U اعلام قبلی
presuppositions U فرض قبلی
predilection U تمایل قبلی
prefiguration U تصور قبلی
prefiguration or prefigurement U نمایش قبلی
preformation U تشکیل قبلی
preview U اطلاع قبلی
previews U اطلاع قبلی
premeditation U قصد قبلی
forethought U اندیشه قبلی
premonitions U اخطار قبلی
chain U از کلمه قبلی
chains U از کلمه قبلی
premeditatedly U با اندیشه قبلی
premonition U اخطار قبلی
prepossession U تصرف قبلی
pretreatment U معالجه قبلی
predilections U تمایل قبلی
preexistence U موجودیت قبلی
preengagement U تعهد قبلی
predesignation U تعیین قبلی
pregiurement U احتساب قبلی
pre arrangement U قرار قبلی
at sight U بی مطالعه قبلی
forewarning U اخطار قبلی
pre arrengement U قرار قبلی
backgrounds U معلومات قبلی
predispostion U تمایل قبلی
background U معلومات قبلی
precompression U تراکم قبلی
previous work U کارهای قبلی
preconidtion U شرط قبلی
precognition U اطلاع قبلی
pre indexing U فهرست سازی قبلی
prior permission U اجازه قبلی پرواز
malice aforethought U سوء نیت قبلی
pre indexing U شاخص گذاری قبلی
A one-month notice. U اطلاع قبلی یک ماهه
prognostication U تشخیص قبلی مرض
pre engaged U دارای تعهد قبلی
prognostications U تشخیص قبلی مرض
prelibation U ازمایش یانوشیدن قبلی
bias U ولتاژ قبلی دادن
premonitory U متضمن اخطار قبلی
at ten minutes notice U با ده دقیقه اخطار قبلی
as you were U به حالت قبلی برگردید
forebedement U اخبار قبلی پیشگویی
biases U ولتاژ قبلی دادن
prefiguration U پیش بینی احتساب قبلی
premise U فرض قبلی فرضیه مقدم
pre condition U شرط لازم الاجرای قبلی
prefiguration or prefigurement U تشبیه از پیش تصور قبلی
premised U فرض قبلی فرضیه مقدم
premisses U فرض قبلی فرضیه مقدم
precognitive U وابسته به اطلاع یا الهام قبلی
quondam U قبلی مربوط به چندی قبل
prognosticate U تشخیص دادن قبلی مرض
prepossession U اشغال قبلی تمایل بیجهت
foredknowlege U اطلاع قبلی علم غیب
sneak preview U نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
prognosticator U تشخیص دهنده قبلی مرض
prerequisites U شرط قبلی لازمه امری
sneak previews U نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
premonition U برحذر داشتن فکر قبلی
prenotion U احساس قبلی نسبت بچیزی
inherited error U خطایی در فرآیند یا عمل قبلی
premonitions U برحذر داشتن فکر قبلی
prerequisite U شرط قبلی لازمه امری
foretaste U ازمایش قبلی پیش بینی کردن
prevue U قبلا رویت کردن اطلاع قبلی
precombustion chamber engine U موتور با اطاق احتراق تراکم قبلی
cancelling U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
cancel U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
post edit U ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی
cancels U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
go off half-cocked <idiom> U صحبت یا انجام کاری بون آمارگی قبلی
zero hour U هنگام حمله یا حرکت تعیین شده قبلی
decision U اطلاعات یا پایگاه داده قبلی تصمیم گیری کند
decisions U اطلاعات یا پایگاه داده قبلی تصمیم گیری کند
package shows U نمایشات و برنامههای تفریحی پیش بینی شده قبلی
undoes U برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش
undo U برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش
Mentioning his ex-wife's name was like waving a red flag in front of a bull. U تا اسم زن قبلی او [مرد] را آوردم خونش به جوش آمد.
Can I make an appointment for friday? U آیا میتوانم برای روز جمعه وقت قبلی بگیرم؟
predicted log racing U مسابقه قایق موتوری باپیشبینی قبلی زمان از طرف راننده
counter disengagement U حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
prolepsis U فرض قبلی صحبت از اینده چنانچه گویی گذشته است
impulsive U کسیکه از روی انگیزه انی وبدون فکر قبلی عمل میکند
ideologies U بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
ideology U بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
incremental backup U تابع پشتیبان که فقط فایل هایی را ذخیره میکند که نسبت به ذخیهر قبلی تغییر کرده اند
recoilless U جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate U بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
reconstituting U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
readout U وسیله نمایش که با نوشتن حروف جدید حروف قبلی را پاک میکند
sequential U مدار منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبلی دارد
reconstitutes U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
palinode U قطعه شعر یا سرودی که مطلب شعر یا سرود قبلی راانکار کند
cob web theorem U ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
reconstitute U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
reconstituted U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
replaced U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
pre engage U ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
replace U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
relative U دادهای که اطلاعات مختصات جدید دررابط ه با مختصات قبلی میدهد
replaces U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replacing U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
excess loss cover U بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
to wipe the slate clean <idiom> U شروع تازه ای کردن [تخلفات قبلی را کاملا از پرونده پاک کردن] [اصطلاح]
unpacking U حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
unpack U حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
modes U حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود
mode U حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود
unpacks U حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
premeditate U قبلا فکر چیزی را کردن مطالعه قبلی کردن
provisional frame U ان بخش از بازی بولینگ که گوی موقعی پرتاب شده که بخش قبلی مورد اعتراض است
serials U فضای ذخیره سازی که داده خاص در آن تنها با خواندن داده قبلی در لیست بدست آید.
serial U فضای ذخیره سازی که داده خاص در آن تنها با خواندن داده قبلی در لیست بدست آید.
buffer U وسیلهای که به دستورات یا داده ها اجازه میدهد پیش از کامل شدن قبلی داده جدید وارد کنند
recursive equations U معادلاتی که بعضی از جملات در انهاتکرار شده و هر معادله نسبت به معادله قبلی فقط یک جمله اضافی دارد
sam U فضای ذخیره سازی که فقط داده خاصی قابل دستیابی است توسط خواندن داده قبلی در لیست
chain-smoke U سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoked U سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smokes U سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoking U سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
roll back U کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی
writ of error U قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
prehistory U ماقبل تاریخ تاریخ قبلی
additions U عمل جمعی که نتیجه در محل یکی از عملوندهای عمل جمع ذخیره میشود یعنی روی مقدار قبلی آن نوشته میشود
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com