Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pervade
U
بداخل راه یافتن
pervaded
U
بداخل راه یافتن
pervades
U
بداخل راه یافتن
pervading
U
بداخل راه یافتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
immigration
U
مهاجرت بداخل
indrawn
U
بداخل کشیده
inrush
U
هجوم بداخل
inflow
U
جریان بداخل
adducent
U
بداخل کشنده مقرب
penetrate
U
بداخل سرایت کردن
penetrated
U
بداخل سرایت کردن
penetrates
U
بداخل سرایت کردن
retrocede
U
ازسطح خارج بداخل نفوذکردن
pigeon toed
U
دارای پنجه خمیده بداخل
ship water
U
نفوذ کردن اب بداخل قایق
inhales
U
بداخل کشیدن استشمام کردن
weft insertion
U
[رد کردن پود بداخل چله]
inhaled
U
بداخل کشیدن استشمام کردن
inhale
U
بداخل کشیدن استشمام کردن
inhaling
U
بداخل کشیدن استشمام کردن
boats
U
کشیدن ماهی بداخل قایق
boat
U
کشیدن ماهی بداخل قایق
turn in
U
بداخل پیچاندن برگرداندن به انبار
The professor stepped into the classroom.
U
استاد بداخل کلاس قدم گذاشت
To smuggle in to ( out of ) a country .
U
جنسی را بداخل ( بخارج ) کشور قاچاق کردن
exclucivism
U
بیمیلی بداخل کردن دیگران درحلقه خود
pronate
U
بداخل گرداندن روی چهار دست وپا خم شدن
fistula
U
زخم عمیقی که غالبابوسیله مجرای پیچاپیچی بداخل مربوط است
propagate
U
گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagates
U
گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagating
U
گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagated
U
گشترش یافتن یا نشر یافتن
trial and error
<idiom>
U
یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
endocrine
U
غده بدون مجرا و بداخل ترشح کننده غده درون تراو
extravasate
U
ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
finds
U
یافتن
discovered
U
یافتن
discovers
U
یافتن
discovering
U
یافتن
detect
U
یافتن
detected
U
یافتن
detecting
U
یافتن
discover
U
یافتن
find
U
یافتن
detects
U
یافتن
taper off
U
کاهش یافتن
shrinks
U
کاهش یافتن
shrinking
U
کاهش یافتن
to gain the upper hand
U
غلبه یافتن
to gain in nealth
U
بهبودی یافتن
terminates
U
خاتمه یافتن
relax
U
تخفیف یافتن
circumfuse
U
گسترش یافتن
center
U
تمرکز یافتن
dominates
U
تفوق یافتن
to get rid of
U
رهایی یافتن از
to get ones hand in
U
دست یافتن به
terminate
U
خاتمه یافتن
to get off
U
رهایی یافتن از
to get fame
U
شهرت یافتن
terminated
U
خاتمه یافتن
relaxes
U
تخفیف یافتن
relaxing
U
تخفیف یافتن
transcend
U
برتری یافتن
transcended
U
برتری یافتن
transcending
U
برتری یافتن
transcends
U
برتری یافتن
to be transferred
U
انتقال یافتن
to be through
U
فراغت یافتن
to be prolonged
U
امتداد یافتن
to a greatness
U
بزرگی یافتن
deploys
U
گسترش یافتن
to come to know
U
اگاهی یافتن
dwindle
U
تدریجاکاهش یافتن
dwindled
U
تدریجاکاهش یافتن
dwindles
U
تدریجاکاهش یافتن
come off
U
تحقق یافتن
dwindling
U
تدریجاکاهش یافتن
deploy
U
گسترش یافتن
to extricate oneself
U
رهایی یافتن
deploying
U
گسترش یافتن
dominated
U
تفوق یافتن
dominate
U
تفوق یافتن
to grow better
U
بهبودی یافتن
accruing
U
گسترش یافتن
wane
U
کاهش یافتن
tenser
U
تشدید یافتن
tensed
U
تشدید یافتن
waned
U
کاهش یافتن
tense
U
تشدید یافتن
wanes
U
کاهش یافتن
to undergo a change
U
تغییر یافتن
accruing
U
افزایش یافتن
accrues
U
گسترش یافتن
tensing
U
تشدید یافتن
tensest
U
تشدید یافتن
tenses
U
تشدید یافتن
learn
U
اگاهی یافتن
learns
U
اگاهی یافتن
accrue
U
افزایش یافتن
accrue
U
گسترش یافتن
accrues
U
افزایش یافتن
waning
U
کاهش یافتن
to take courage
U
خرات یافتن
ensuring
U
اطمینان یافتن
insures
U
اطمینان یافتن
break out
U
شیوع یافتن
scant
U
تخفیف یافتن
bunchout
U
برامدگی یافتن
insuring
U
اطمینان یافتن
to pull round
U
بهبودی یافتن
to look oneself again
U
بهبود یافتن
ensures
U
اطمینان یافتن
ensured
U
اطمینان یافتن
to quit oneself of
U
رهائی یافتن از
to reach for knowledge
U
برای یافتن
diminish
U
نقصان یافتن
diminish
U
تقلیل یافتن
diminishes
U
نقصان یافتن
overpowers
U
استیلا یافتن بر
outspread
U
گسترش یافتن
ensure
U
اطمینان یافتن
diminishes
U
تقلیل یافتن
sublate
U
تغییرشکل یافتن
look oneself again
U
بهبود یافتن
accedes
U
دست یافتن
accedes
U
راه یافتن
acceding
U
دست یافتن
acceding
U
راه یافتن
protend
U
امتداد یافتن
luxuriates
U
شکوه یافتن
luxuriated
U
شکوه یافتن
pickup
U
بهبودی یافتن
acceded
U
راه یافتن
luxuriating
U
شکوه یافتن
altering
U
تغییر یافتن
alters
U
تغییر یافتن
accede
U
دست یافتن
accede
U
راه یافتن
acceded
U
دست یافتن
achieve
U
دست یافتن
hunt out
U
با جستجو یافتن
immix
U
امیزش یافتن
perennate
U
دوام یافتن
penetract
U
راه یافتن
overmaster
U
برتری یافتن بر
outreach
U
برتری یافتن
diverge
U
انشعاب یافتن
diverged
U
انشعاب یافتن
diverges
U
انشعاب یافتن
misalign
U
تغییر یافتن
meliorate
U
بهبود یافتن
pick up health
U
بهبود یافتن
overmatch
U
تفوق یافتن
overcoming
U
غلبه یافتن
overspread
U
بسط یافتن
luxuriate
U
شکوه یافتن
keep one's head above water
U
رهایی یافتن
recovers
U
بهبودی یافتن
recovering
U
بهبودی یافتن
overcome
U
غلبه یافتن
overcomes
U
غلبه یافتن
recover
U
بهبودی یافتن
altered
U
تغییر یافتن
alter
U
تغییر یافتن
pull round
U
بهبودی یافتن
ends
U
خاتمه یافتن
get out
U
رهایی یافتن
ended
U
خاتمه یافتن
recuperate
U
بهبودی یافتن
recuperated
U
بهبودی یافتن
recuperates
U
بهبودی یافتن
recuperating
U
بهبودی یافتن
overpower
U
استیلا یافتن بر
convect
U
انتقال یافتن
come through
U
وقوع یافتن
attained
U
دست یافتن
attaining
U
دست یافتن
attains
U
دست یافتن
expand
U
بسط یافتن
come off
U
وقوع یافتن
expanding
U
بسط یافتن
expands
U
بسط یافتن
come round
U
شفا یافتن
hold out
U
بسط یافتن
end
U
خاتمه یافتن
centralisation
U
مرکزیت یافتن
centralization
U
مرکزیت یافتن
lessen
U
تقلیل یافتن
achieved
U
دست یافتن
lessened
U
تقلیل یافتن
lessening
U
تقلیل یافتن
lessens
U
تقلیل یافتن
recvperate
U
بهبودی یافتن
conquers
U
پیروزی یافتن بر
conquering
U
پیروزی یافتن بر
achieving
U
دست یافتن
overpowered
U
استیلا یافتن بر
achieves
U
دست یافتن
prefer
U
ترجیح یافتن
preferring
U
ترجیح یافتن
prefers
U
ترجیح یافتن
specialization
U
تخصص یافتن
conquer
U
پیروزی یافتن بر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com