Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 31 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
i fell a
U
بخواب رفتم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to sleep away one's time
U
بخواب گذراندن
snoozle
U
بخواب رفتن
to fall a
U
بخواب رفتن
to go off
U
بخواب رفتن
drop off
U
بخواب رفتن
he pretended to be asleep
U
خودرا بخواب زد
hypnic
U
متعلق بخواب
hibernate
U
بخواب زمستانی رفتن
dreamful
U
معتاد بخواب دیدن
hibernating
U
بخواب زمستانی رفتن
hibernates
U
بخواب زمستانی رفتن
hibernated
U
بخواب زمستانی رفتن
i went with him
U
با او رفتم
i went to fish
U
رفتم
The child is going to go to bed.
U
بچه دارد می رود بخواب
I went by bus.
U
من با اتوبوس رفتم.
i went that instant
U
در همان ان رفتم
i did go
U
محققا` رفتم
i went before
U
من قبلا` رفتم
i went on the instant
U
در همان ان رفتم
i went there particularly to
U
یک کاره انجا رفتم
i went a little way with him
U
چند قدمی با او رفتم
i went there in my own
U
شخصا` انجا رفتم
i took the wrong way
U
راه خطا رفتم
i went in to the garden
U
توی باغ رفتم
I visited him the following day .
U
فردای آنروز بدیدنش رفتم
mesmeric
U
مربوط بخواب مصنوعی درحالت خواب مغناطیسی گیرنده
I ran away lest I should be seen .
U
فرار کردم رفتم که مبادا دیده بشوم
i was on a v to some friends
U
می رفتم با تنی چند ازدوستانم دیدن کنم
Early to bed and early to rise .
<proverb>
U
زود بخواب و زود بر خیز .
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...