English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
parish U بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
parishes U بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
parsonages U قلمرو کشیش بخش
parsonage U قلمرو کشیش بخش
presbyter U کشیش سرپرست کلیسا
palatinate U ناحیه قلمرو کنت
bailiwick U ناحیه قلمرو مامور
papas U پاپ کشیش ناحیه
papa U پاپ کشیش ناحیه
parish U قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
parishes U قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
deacon U خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
deacons U خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
altar-rail U [نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
presbytery U داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
presbyteries U داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
terrtorialize U محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
priestly U در خور کشیش یا کاهن مانند کشیش یا کاهن وابسته به کشیش یا کاهن
exonarthex U [هشتی ورودی کلیسا خارج از نمای اصلی کلیسا]
prebendary U دریافت مقرری از کلیسا وفیفه خوار کلیسا
elder U ارشد کلیسا شیخ کلیسا
blitter U عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany U گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
realms U قلمرو
zones U قلمرو
circle U قلمرو
bourgeon U قلمرو
sphere U قلمرو
kingdom U قلمرو
area U قلمرو
dominion U قلمرو
count palatine U قلمرو
shrievalty U قلمرو
zone U قلمرو
realm U قلمرو
orbit U قلمرو
orbited U قلمرو
orbits U قلمرو
areas U قلمرو
home range U قلمرو
spheres U قلمرو
domains U قلمرو
domain U قلمرو
milieux U قلمرو
milieu U قلمرو
territory U قلمرو
circled U قلمرو
territories U قلمرو
milieus U قلمرو
circles U قلمرو
circling U قلمرو
herdsmen U کشیش
presbyterate U کشیش
ecclesiastics U کشیش
predicant U کشیش
herdsman U کشیش
clergymen U کشیش
hieratic U کشیش
priests U کشیش
abbe U کشیش
provost U کشیش
provosts U کشیش
padres U کشیش
ecclesiastic U کشیش
druids U کشیش
druid U کشیش
clerics U کشیش
cleric U کشیش
evengelist U کشیش
priest U کشیش
churchman U کشیش
clergyman U کشیش
churchmen U کشیش
padre U کشیش
lieutenancy U قلمرو ستوانی
sultanates U قلمرو سلطان
principality U قلمرو شاهزاده
sultanate U قلمرو سلطان
viscounty U قلمرو ویکنت
knowledge domain U قلمرو دانش
knowledge domain U قلمرو اگاهی
abbacy U قلمرو راهب
dukedoms U قلمرو دوک
satrapy U قلمرو ساتراپ
heathendom U قلمرو کفار
grand duchy U قلمرو دوک
jurisdication U حق قضاوت قلمرو
realm U قلمرو سلطان
subkingdom U قلمرو تابعه
territory of state U قلمرو دولت
dukedom U قلمرو دوک
scope U قلمرو حوزه
duchy U قلمرو دوک
dioceses U قلمرو اسقف
diocese U قلمرو اسقف
regality U سلطنت قلمرو
duchies U قلمرو دوک
queendom U قلمرو ملکه
popedom U قلمرو پاپ
pashalic U قلمرو پاشا
archdeaconry U قلمرو و سرشماس
realms U قلمرو سلطان
principalities U قلمرو شاهزاده
Reverend U جناب کشیش
acolytes U دستیار کشیش
shaveling U سرتراشیده کشیش
high priest U کشیش اعظم
clerkly U وابسته به کشیش
hedge priest U کشیش روستا
presbyteries U خانه کشیش
priesthood U مقام کشیش
acolyte U دستیار کشیش
vicars U کشیش بخش
officiant U کشیش سرپرست
vicar U کشیش بخش
rectors U کشیش بخش
archpriest U کشیش بزرگ
priesthood U کشیش بودن
presbytery U خانه کشیش
rector U کشیش بخش
right reverend U جناب کشیش
sacerdocy U کشیش منشی
presbyterial U وابسته به کشیش ها
lamas U کشیش بودایی
sacerdotalism U کشیش مابی
lama U کشیش بودایی
holy joe U کشیش دهکده
priestlike U کشیش وار
priestliness U کشیش مابی
parson U کشیش بخش
primate U کشیش ارشد
lay brother U نیمچه کشیش
parsons U کشیش بخش
residentiary U کشیش مقیم
priestcraft U کشیش بازی
diocesan U وابسته به قلمرو اسقف
prelature U قلمرو اسقف اعظم
khanate U قلمرو حکومت خان
barony U ملک یا قلمرو بارون
purview U قلمرو اجراء چشم رس
kaiserdom U قلمرو حکومت قیصر
seigneury U قلمرو حکومت لرد
archbishopric U مقام یا قلمرو اسقف
title of territory U مالکیت قلمرو کشور
kirkman U عضوکلیسای اسکاتلندی کشیش
Imhotep U کشیش [دربار مصر]
monseigneur U مسیو کشیش کاتولیک
pardoner U کشیش امرزنده گناه
prsbytery U محل جلوس کشیش
minister U وزیر مختار کشیش .
ministers U وزیر مختار کشیش .
lamaistic U وابسته به کشیش بودایی
divining U کشیش استنباط کردن
divines U کشیش استنباط کردن
rectories U خانه کشیش بخش
curates U معاون کشیش بخش
curate U معاون کشیش بخش
rectrix U بانوی کشیش بخش
pontiffs U کشیش بزرگ پاپ
pontiff U کشیش بزرگ پاپ
cassocks U خرقه پوش کشیش
chancel U جای مخصوص کشیش
chancels U جای مخصوص کشیش
officiating priest U کشیش پیش نماز
cassock U خرقه پوش کشیش
divine U کشیش استنباط کردن
divined U کشیش استنباط کردن
rectory U خانه کشیش بخش
archdiocese U قلمرو مذهبی اسقف اعظم
in claisum U دریایی که در قلمرو کشورویژهای باشد
sovereignty U اقتدار و برتری قلمرو پادشاه
archduchy U قلمرو و حکومت دوک بزرگ
curacies U معاونت کشیش بخش یادهستان
ministerial U وابسته به وزیر یا کشیش اداری
sacerdotage U کشیش مابی جماعت کشیشان
curacy U معاونت کشیش بخش یادهستان
he was ordained priest U اورا بسمت کشیش گماشتند
prelate U اسقف اعظم کشیش ارشد
manse U محل سکنی خانه کشیش
prelates U اسقف اعظم کشیش ارشد
manses U محل سکنی خانه کشیش
dominion U قلمرو ملک وابستگان مستقل یک کشور
count palatine U قلمرو خود امتیازات شاهانه داشت
closed sea U دریایی که جزو قلمرو کشوری باشد
seigniory U قلمرو امرای دوره ملوک الطوایفی
tunicle U لباس رویی کشیش در عشاء ربانی
officiant U کشیش شاغل و مسئول مجلس روحانی
zucchetto U شبکلاه یا عرقچین سفیدرنگ کشیش کاتولیک
thaneship U قلمرو یا موقعیت ومقام خان مقام خانی
extraterritorial U واقع درخارج قلمرو داخلی خارج مملکتی
shaman U کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
the sovereign U پاپ اعظم کشیش بخش درکلیسای خاور
priestcraft U دکانی که کشیش هاو ملاهادران بازی می کنند
vicarate U قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
vicariate U قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
churchgoer U کلیسا رو
church U کلیسا
kirk U کلیسا
churches U کلیسا
churchgoers U کلیسا رو
bethel U کلیسا
stair towers turrets U کلیسا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com