English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
structuralism U بخشی از روانشناسی که ازراه تعقل وتفکر وضع روحی فرد را مورد مطالعه قرارمیدهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
karyosystematice U بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
sub judice U مورد مطالعه دادگاه
psychbiology U علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
ideologist U ایده ئولوگ کسی که در مورد افکار وعقاید مطالعه میکند
psychological U عملیات روانی مربوط به روانشناسی روانشناسی
gestalt psychology U روانشناسی گشتالت روانشناسی هیات نگر
cogitation U اندیشه وتفکر
ponderable U قابل تعمق وتفکر
cogitative U مربوط به اندیشه وتفکر
feasability study U مطالعه امکان اجرای چیزی مطالعه اقتصادی بودن امری
genetic psychology U روانشناسی تکوینی روانشناسی ژنتیکی
subroutine U بخشی از برنامه که تابع مورد نظر را انجام میدهد و در هر زمان از داخل برنامه اصلی قابل فراخوانی است
fishplate U صفحه پولادینی که دو خط اهن یا دوتیر را بهم متصل ساخته ودر امتداد هم قرارمیدهد
intellectualization U تعقل
intellection U تعقل
imponderables U بی تعقل
imponderable U بی تعقل
wit U قوه تعقل
wits U قوه تعقل
unreasoning U ناقادر به تعقل
self contemplation U تعقل در نفس خود
non compos mentis U فاقدقوه تعقل و ادراک
intellectualist U کسکیه اهمیت بسیار بقوه تعقل میدهدو انرامطلقاسرچشمه دانش میداند
scissoring U 1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
pervertible U ازراه در رو
interrogatively U ازراه پرسش
inferentially U ازراه استنباط
intuitively U ازراه انتقال
offensively U ازراه تهاجم
diagnostically U ازراه تشخیص
posteriori U ازراه استقرار
intuitively U ازراه کشف
inquiringly U ازراه بازجویی
foully U ازراه خیانت
heretically U ازراه رفض
introspectively U ازراه خودنگری
intuitively U ازراه برهانی
demonstratively U ازراه اثبات
exegetically U ازراه تفسیر
paraphrastically U ازراه تفسیر
gymnastically U ازراه ورزش
by indirection U ازراه تقلب
inquiringly U ازراه استفسار
controversially U ازراه مباحثه
by sea U ازراه دریا
algebraically U ازراه جبر
encouragingly U ازراه تشویق
by ear U ازراه گوش
by courtesy U ازراه التفات
catechist U ازراه پرسش
interposingly U ازراه مداخله
conjugally U ازراه زناشویی
foully U ازراه نادرستی بطورغیرعادلانه
glozingly U ازراه عیب پوشی
to break a way U موانع را ازراه خودبرداشتن
catechization U ازراه سئوال وجواب
ingratiatingly U ازراه خود شیرینی
philosophically U ازراه حکمت دوستی
basophobia U هراس ازراه رفتن
inferentially U ازراه نتیجه گیری
professionally U ازراه پیشه یاکسب
hieroglyphically U ازراه تصویرنگاری بطورمرموزیاغیرخوانا
spiritual U روحی
spectral U روحی
intrinsic U روحی
mental U روحی
psychic U روحی
psychiatry U طب روحی
inanition U بی روحی
psychical U روحی
cleans U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
concretionary U تشکیل شده ازراه تحجریاانجماد
air movements U حرکت دادن ازراه هوا
rje U ورود برنامه ازراه دورEntry ob
endermic U ازراه پوستی از ورا پوست
polemically U ازراه مجادله یا سیتزه بطورمباحثه
long distance U ازراه دور تلفن کردن
debaueh U ازراه درکردن گمراه کردن
gnosticize U ازراه عرفان تشریح کردن
withdrawals U تخلیه مواضع ازراه هوا
long-distance U ازراه دور تلفن کردن
withdrawal U تخلیه مواضع ازراه هوا
verve U سبک روحی
gaiety U سبک روحی
panpsychism U روحی نگری
spiritually U معنوی روحی
psychotherapy U تداوی روحی
anagoge U تعالی روحی
analeptic U محرک روحی
anagogy U تعالی روحی
to lay a ghost U روحی راناپدیدکردن
psychic force U نیروی روحی
psychic force U قوه روحی
obsession U عقده روحی
psychasthenia U ضعف روحی
to raise a ghost U روحی راحاضرکردن
obsessions U عقده روحی
emotional and physical U روحی وبدنی
numinous U اسرارامیز روحی
inner U روحی باطنی
supersensible U روحی روانی
patronizingly U ازروی بزرگ منشی ازراه تشویق
refutation U اثبات اشتباه کسی ازراه استدلال
intriguingly U با دوز و کلک ازراه عشقبازی نهانی
demonstratively U با اقامه دلیل ازراه نشان دادن
gamogenesis U زاد و ولد ازراه جفت گیری
telecommunications access method U روش دستیابی ارتباطات ازراه دور
anagogic U وابسته بتعالی روحی
anagogical U وابسته بتعالی روحی
congenial <adj.> U دارای تجانس روحی
insalutary U تاثیر روحی بد اب و هوا
invigorate U تقویت روحی کردن
to sustain a trauma U ضربه روحی خوردن
congenial U دارای تجانس روحی
psycho analysis U تجزیه و تجلیل روحی
psychic U واسطه پدیده روحی
bob U ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
bobbing U ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
catechetical U مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
bobs U ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
parasyntheton U واژهای که ازراه اشتقاق وترکیب درست شود
parrotry U بازگویی سخن دیگران مانندطوطی یا ازراه چاپلوسی
impo U کاریکه بدانش اموزان ازراه تنبیه میدهند
traumas U ضربه روحی روان اسیب
trauma U ضربه روحی روان اسیب
to be devastated U از نظر روحی خرد شدن
psychotherapy ortherapeutics U معالجه بوسائل روحی یاهیپنوتیزیم
obsesses U ایجاد عقده روحی کردن
obsessed U ایجاد عقده روحی کردن
to be dashed to the ground U از نظر روحی خرد شدن
to be shattered [British E] U از نظر روحی خرد شدن
to hit rock bottom U از نظر روحی خرد شدن
to empower somebody U به کسی قدرت [روحی] دادن
obsessing U ایجاد عقده روحی کردن
obsess U ایجاد عقده روحی کردن
psychology U روانشناسی
to haunt U به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
haunts U دوستی روحی که زیاد بمحلی امدوشدکند
to walk U به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
haunt U دوستی روحی که زیاد بمحلی امدوشدکند
syupersubstantial U مافق وجود یا جوهر مادی روحی
break the bank <idiom> U بانک زدن (ازراه شرط بندی به پول زیاد رسیدن)
social psychology U روانشناسی اجتماعی
counseling psychology U روانشناسی مشاورهای
consulting psychology U روانشناسی مشاورهای
differential psychology U روانشناسی افتراقی
applied psychology U روانشناسی کاربردی
armchair psychology U روانشناسی مجلسی
industrial psychology U روانشناسی صنعتی
forensic psychology U روانشناسی قانونی
clinical psychology U روانشناسی بالینی
child psychology U روانشناسی کودک
political psychology U روانشناسی سیاسی
personnel psychology U روانشناسی استخدامی
developmental psychology U روانشناسی رشد
pseudopsychology U شبه روانشناسی
existential psychology U روانشناسی وجودی
analytical psychology U روانشناسی تحلیلی
experimental psychology U روانشناسی ازمایشی
criminal psychology U روانشناسی کیفری
military psychology U روانشناسی نظامی
folk psychology U روانشناسی قومی
school psychology U روانشناسی اموزشگاهی
individual psychology U روانشناسی فردنگر
animal psychology U روانشناسی حیوانی
abnormal psychology U روانشناسی نابهنجاری
depth psychology U روانشناسی عمقی
piagetian psychology U روانشناسی پیاژهای
physiological psychology U روانشناسی فیزیولوژیکی
pedagogical psychology U روانشناسی پرورشی
medical psychology U روانشناسی پزشکی
mass psychology U روانشناسی توده ها
psychologic U وابسته به روانشناسی
educational psychology U روانشناسی پرورشی
psycholinguistics U روانشناسی زبان
comparative psychology U روانشناسی تطبیقی
mathematical psychology U روانشناسی ریاضی
aviation psychology U روانشناسی هوانوردی
organismic psychology U روانشناسی ارگانیسمی
philosophical psychology U روانشناسی فلسفی
deliriousness U دیوانگی [روانشناسی]
general psychology U روانشناسی عمومی
functional psychology U روانشناسی کارکردی
organizational psychology U روانشناسی سازمانی
occupational psychology U روانشناسی شغلی
orthopsychiatry U تداوی روحی اختلالات فکری وروحی اطفال
sand crack U ترکی که ازراه رفتن روی ریگ گرم درپای انسان پیداشود
optophone U الت تبدیل روشنایی بصدابدانگونه که کوران موادچاپی را ازراه به گوش بخواند
s r psychology U روانشناسی محرک- پاسخ
act psychology U روانشناسی عمل نگر
topological psychology U روانشناسی مکان نگر
association psychology U روانشناسی تداعی گرا
stimulus response psychology U روانشناسی محرک- پاسخ
atomistic psychology U روانشناسی جزء نگر
deliriousness U روان آشفتگی [روانشناسی]
hormic psychology U روانشناسی غایت نگر
environmental psychology U روانشناسی محیط نگر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com