Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 51 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
prefrontal
U
بجلو مغز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
scull
U
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا
scull
U
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
sculled
U
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا
sculled
U
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
sculls
U
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا
sculls
U
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
jump start
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-start
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-started
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-starting
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-starts
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
cradle
U
نیم پشتک بجلو نیم چرخش و برگشتن روی پشت
cradled
U
نیم پشتک بجلو نیم چرخش و برگشتن روی پشت
cradles
U
نیم پشتک بجلو نیم چرخش و برگشتن روی پشت
onward
U
بجلو
lunge
U
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunged
U
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunges
U
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunging
U
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
skull
U
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن پاشنه یانوک پا
skull
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls
U
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن پاشنه یانوک پا
skulls
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
inclining
U
خمیدگی بجلو و پایین
propel
U
بجلو راندن
propelled
U
بجلو راندن
propels
U
بجلو راندن
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
antrorse
U
خمیده بجلو یا متمایل ببالا
ap dellyo chagi
U
ضربه پا بجلو در زاویه 54درجه
ap joo choom
U
ایستادن اسب سواری بجلو
ap koobi seogi
U
راه رفتن بجلو
balestra
U
پرش کوتاه و سریع شمشیرباز بجلو برای حمله
french heel
U
پاشنه کفش زنانه بلند وخمیده بجلو
front drop
U
پرش به بالا و چرخش بجلو وفرود روی شکم
go long
U
تلاش درپاس طولانی بجلو
goofy foot
U
موج سواری که بجای پای چپ پای راست را روی تخته بجلو می گذارد
head way
U
بجلو
hitch and go
U
نوعی پاس که گیرنده بجلو می دود و به سمت دیگر می چرخد و باز به جلو ادامه میدهد
jack knife
U
خم شدن بجلو با پاهای مستقیم و گرفتن مچ پا بادستها
mazurka
U
پرش از عقب یک اسکیت با نیم چرخش و برگشت بجلو همان اسکیت و سر خوردن روی پای دیگر
quarterback sneak
U
حمله بازیگر بالا با دویدن بجلو پس از گرفتن توپ
rocket propulsion
U
حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی
set forward
U
جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
shoot the duck
U
حرکت جلو و عقب نشینی روی یک پا و پای دیگر کشیده بجلو
sidestep traverse
U
صعود پلهای همراه باسرخوردن بجلو
slide chasse
U
حرکت با یک پا بجلو و فشار
telemark
U
پیچ اسکی بجلو وجلو بردن ان از اسکی دیگر
Keep moving!
U
بجلو برو
[بروید]
!
Move along, please!
[in a crowd]
U
لطفا بجلو حرکت کنید!
[در جمعیتی]
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com